جلسه نهم از دوره سیودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی پاستور به استادی همسفر ثریا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر گلاله با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز سهشنبه ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد
امروز واقعاً روز عجیبی برای من بود. از خداوند بهخاطر اجازه حضور در این مکان امن، از آقای مهندس بابت بستری که برای ما فراهم کردهاند و خانواده محترمشان بهخصوص خانم آنی بزرگ سپاسگزارم. از ایجنت محترم، مرزبانان چه مرزبانان سابق و چه مرزبانان منتخب، خانم زهرای عزیز بابت اینکه اجازه دادند در این جایگاه حضور داشته باشم، خدمت کنم و آموزش بگیرم، خانم گلاله عزیز، تمام راهنمایان و عزیزانی که در تمام مدت حضورم در کنگره به من آموختند و کمک کردند تا بتوانم حال خوش را تجربه کنم، سپاسگزارم. از خانم خندان عزیزم که هر جایگاه خدمتی را تجربه کردم واقعاً بدون حضور ایشان نبوده است؛ حتی زمانی که در لژیون هفتم حضور نداشتهام. دستبوسشان هستم و برای هر حال خوبی که تجربه میکنم از خداوند بهترینها را برایشان میخواهم.
در مورد دستور جلسه امروز، واقعیتش با توجه به اینکه خیلی از مطالب را در مشارکتهای عزیزان خواندهام به نظرم صحبت کردن هم سهل است و هم سخت. سهل از این بابت که گفتنیها را همه عزیزان گفتهاند و سخت از جهت مطلب قابل ارائه که بخواهم بگویم. به موارد کلی در مورد مثلث درمان همه ما واقف هستیم که جسم، روان و جهانبینی است. جهانبینی را در کنگره به ورزش بسط میدهند.
واقعیت این است که من همیشه نگاه خاصی به ورزش داشتهام. در این چند وقتی که در پارک حضور دارم، مقایسهای در ذهنم بین جهانبینی ورزش در کنگره و جهانبینی ورزش خارج از کنگره داشتم، افراد سابقهداری که ورزشکار بودند وقتی در مسابقات شرکت میکردند بعد از اعلام نتایج میدیدم که اصلاً حالشان خوب نیست. این موضوع ما را به چالش میکشاند و باید بهنوعی مدیریت میشد تا بحث همانجا ختم شود. وقتی با کسانی که در پارک حضور داشتند مقایسه میکردم تفاوتی که در رفتار این افراد دیده میشد بسیار محسوس بود. من چند نفر از این عزیزان را دیدم که در جایگاههای خدمتی مانند دبیری و ورزشبانی فعالیت دارند و واقعاً حال و احوال خوششان لذتبخش است.
در مورد جهانبینی داخل و خارج از کنگره آقای مهندس میفرمایند: هدف ما بردن و باختن نیست، ما یا میبریم یا میآموزیم و هنگام اهدای نشان به گروههای برتر همیشه اول صحبتشان گفتهاند که شما همه برندهاید، اگر نشانی به شما اعطا میشود به دلایلی مثل اینکه بیشتر تلاش کردهاید یا بیشتر دوست داشتید این مدال را به خانه ببرید؛ ولی در واقع همه ما برندهایم، چون منی که تا ساعت 4،5 بعد از ظهر تکلیفم با خودم و با روزم روشن نبود، از ساعت 5،6 صبح در پارک هستم و فعالیت میکنم و بزرگترین پاداشی که از ورزش گرفتم، حال خوبی است که به خودم بر میگردد. اینکه جهانبینی ورزش بلافاصله بعد از وادی هشتم آمده مرا به فکر جالبی فرو برد که جهانبینی ورزش ما در کنگره در واقع نوعی جبران خسارت از خودمان، جامعه و خانوادهمان است.
من همسفر بهخاطر تخریبهایی که داشتم کمتر از مسافرم در تاریکیها حضور نداشتهام و قطعاً بزرگترین خسارتها را به خودم وارد کردهام. اولین قدمی که در تعادل جسمم برداشتهام ورزشی است که مرا به حال خوش رسانده و برای حفظ این جایگاه سعی میکنم حضورم مستمر باشد تا بتوانم این حال خوش را حفظ بکنم؛ چون به فرمایش استاد: «به قله رسیدن مهم است؛ ولی از خودت نشانی در آن قله گذاشتن مسئله دیگری است.»
در ادامه صحبتم میخواستم مسئلهای را با توجه به اینکه گلریزان نزدیک است مطرح کنم. هدف کنگره همانطور که خواندهایم و امتحان دادهایم، یکی درمان اعتیاد و دیگری پرورش استاد است. استاد همانند اقای بهادر، افرادی هستند که آقای مهندس روز چهارشنبه مثال زدند و این همیشه در ذهن من ماندگار است که فردی به قول آقای مهندس؛ شیشهگر و شیشهخر و شیشهفروش امروز تبدیل شده به نمادی از سلامت که حتی در ورزشهای کشوری حرفی برای گفتن دارد.
این بنا را انسانهایی آباد کردهاند که روزی خودشان ویران بودند و چیزی که در پیامهای استاد سردار میخوانیم و واقعاً من را همیشه منقلب میکند، این است که؛ «اگر بنای آبادی ساکنین خرابی داشته باشد آن بنا هم کمکم ویران خواهد شد.» امیدوارم در این گلریزان پیشرو بتوانیم واقعاً آن چیزی را که دریافت کردهایم در حد توانمان ببخشیم و جبران این آموزشها و خدمتها را بکنیم.
و در آخر صحبتم میخواستم این هفته را تبریک بگویم. هفته خیلی جالبی برای من بود اگر از جمعه شروع کنم، برای خودم بابت افتخاری که به من دادند واقعاً خوشحالم و از تمام عزیزانی که در پارک حضور داشتند، در انتخابات شرکت کردند، بنده را قابل دانستند و بهعنوان مرزبان پارک طالقانی به من رأی دادند تشکر میکنم، این انتخاب حس خیلی خوبی به من داد.
شنبه با 2 خبر خیلی خوب شروع شد؛ گرفتن شال خانم پانتهآ و خانم سوسن عزیز که باز هم حس خیلی خوبی داشت و گرفتن فرم 30 سیدی خانم گلاله و خانم مژگان این شادی و خوشی ما را تکمیل کرد.
از همه شما ممنونم و میخواستم تشکر ویژه بابت حضور همسفران لوییپاستور در پارک داشته باشم واقعاً به عنوان شعبهای که از حضور همسفرانش مثال میزنند، از حضور تکتکتان لذت میبرم و امیدوارم بعد از این هم بیشتر شاهد حضورتان باشم.

رهایی 40 سیدی همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر معصومه

رهایی 30 سیدی همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر خندان

مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر کامران
عکاس: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
تایپیست: همسفر طلا و همسفر پروین رهجویان راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
142