جلسه هشتم از دوره چهلودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابوریحان به استادی همسفر فهیمه، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری همسفر مرجان با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز سهشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز ما در رابطه با جهانبینی در ورزش است. در کنگره، جهانبینی چراغ راه ما هستند و شاهکلید راه ما هستند و ما یاد گرفتیم هر چیزی را که از اطرافمان بتوانیم درک بکنیم و لمس بکنیم، میتوانیم برای خودمان جهانبینی معنی کنیم. مثلثهای کنگره هم برای همین سر راهمان قرار داده شده است که بتوانیم با این شاهکلیدها، راه و روش خودمان را انتخاب کنیم. حالا چرا ورزش در کنگره؟ اصلاً چرا باید ورزش کنم و هدفم از ورزش کردن چیست؟ از ورزش کردن به چه چیزی میرسم؟ یک ضربالمثلی داریم که میگویند: عقل سالم در بدن سالم است. اگر ما از این شاهکلیدها استفاده کنیم، مثلث درمان را داریم و در مثلث درمان، جسم، جهانبینی و روان را داریم. جسم میشود شهر وجودی خودمان. وقتی شهر وجودی برای من است و من ساکن آن شهر وجودی هستم، باید آن شهر را سالم نگه دارم.
اینجاست که جسم سالم من نیاز به ورزش کردن دارد. به خاطر همین، در کنار مثلث درمان و آموزش کردن، من میتوانم یک زندگی و جسم سالمی را داشته باشم. میتوانم سیستم ایکس را به تعادل لازم برسانم تا در کنار این مکمل، که همان ورزش است، به درمان برسم. نتیجه این هم به تعادل رسیدن سیستم ایکس و روح و روان است که نصیبم میشود. اصلاً ورزش کردن چه فوایدی میتواند داشته باشد؟ ورزش کردن میتواند مواد شبهافیونی بدنمان را افزایش دهد و رگهایی را که در اثر چربی رسوب کردهاند باز کند، اکسیژن بیشتری به مغز ما برساند و اعتمادبهنفس بالایی به ما بدهد تا بتوانیم از آن، حال خوشی را به دست بیاوریم. ما در جهانبینی ورزش باید، اگر میخواهیم دلیلی برای ورزش کردن پیدا کنیم، دلیلش این باشد که اخلاق و رفتارمان را درست کنیم، بتوانیم خشممان را کنترل کنیم، یک رقابت سالم داشته باشیم، اتحاد و همبستگی را تجربه کنیم و به تیم مقابل احترام بگذاریم.
وقتی داورها صحبت میکنند، اظهار نظر نکنیم. همه اینها میتواند با یک جهانبینی در ورزش شکل بگیرد. خیلی از انسانها هستند که سالیان زیادی زحمت میکشند، هزینه میکنند، زمان میگذارند، ورزش میکنند و اسم یک ورزشکار را یدک میکشند. ما در کنگره یاد گرفتیم که ورزشکار نباشیم، بلکه ورزشکار بمانیم. و این دو خیلی با هم فرق میکنند، چون یاد گرفتیم که در کنگره یا میبریم یا میآموزیم، که در هر صورتش برای ما میشود برد. زمانی ما مصرفکنندههایی داشتیم که ساعتها، ماهها، سالها میآمدند اما رنگ آفتاب را نمیدیدند. ولی الان ساعت ۵ صبح یا ۶ صبح در پارک اعلام حضور میکنند، و این برای همه مصرفکنندههای ما یک برد است. این ورزش که تدبیر آقای مهندس بود، برای مصرفکنندههای ما یک برد است. اینجاست که ما آموزش لازم را میبینیم.
از سال ۸۳، زمانی که ناخواسته دفتر کار آقای مهندس پلمپ شد، آقای مهندس مجبور شدند که لژیونها را در پارک برگزار کنند و ورزش در پارک شکل گرفت. ما الان حدود ۱۵ رشته ورزشی داریم که خیلی از این رشتههای ورزشی در سطح جهان مقام آوردهاند، مثل تیم راگبی که این را مدیون آقای مهندس هستیم. در کنگره یاد گرفتهایم و یاد میگیریم که جهانبینی در ورزش جزو واجبات است. این هم تأکید خود آقای مهندس است که مکمل درمان ما باید ورزش باشد. اینکه بعد از سه ماه، یک مسافر به پارک برود و یک رشته ورزشی انتخاب کند، دلیل بر واجب بودن ورزش در کنار درمان ماست. وقتی در ورزش ما جهانبینی باشد، آرامش و آسایش خاصی دارد. دیگر در آن زمان دنبال قهرمان بودن نیستیم. آن زمان یاد میگیریم که در کنگره، قهرمان بودن یعنی دستگیری کردن، یعنی بخشش، یعنی خدمت کردن، به هر شکلی و به هر نوعی که یاد بگیریم خدمت کنیم. ولی جناب سردار هم این فرصت را به ما دادند که بتوانیم عوض عشق بدهیم، بلاعوض خدمت کنیم، بلاعوض ببخشیم. به من همسفر یاد دادند که زمین ارزش بالایی دارد. و در آخر، ممنون آقای مهندس هستم. آقای مهندس پهلوانی هستند که در قلب تکتک ما ریشه کردهاند. با این تدبیرهایشان، هر انسانی را شیفته خودشان کردهاند.
ورود به سفر دوم جهانبینی همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمانه، ورود به مرحله دوم جهانبینی با نوشتن ۳۰ سیدی همسفر فاطمه و همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمانه


مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر حمید
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
158