یازدهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ابهر با استادیراهنمای تازه واردین همسفر الناز، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را یک بار دیگر شکر میکنم که در کنار شما هستم و قرار است که از شما آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفتهمان جهانبینی در ورزش است. شاید به ظاهر یک دستور جلسه سادهای باشد، اما اگر بیشتر بخواهیم به آن فکر کنیم و درکش کنیم، متوجه میشویم یکی از کلیدهای رهاییمان است، در درمان و در زندگیمان.
ما در کنگره یاد میگیریم که هر جمعه در پارک ورزش کنیم؛ ولی صرفاً به این دلیل نیست که تحرک داشته باشیم و ورزش بکنیم. هدف مهندس از این ورزش کردن و این دستور جلسه این بوده که روی جهانبینی خودمان کار بکنیم. حالا جهان بینی چگونه تعریف شده در کنگره؟ اینکه دیدگاهمان نسبت به محیط اطرافمان و زندگیمان چیست؟ چگونه میتوانیم عمل کنیم در کارهایمان و در زندگیمان.
اگر ما در کنگره روی جهان بینیمان کار کنیم و در پارک داریم ورزش میکنیم ممکن است با رقابتها، پیروزیها و خیلی چیزها مواجه باشیم، اگر بتوانیم در پیروزیها آن غرور و منیت خودمان را حفظ کنیم و در شکستها خشممان را نگه داریم و خودمان را کنترل کنیم، جهان بینی را در خودمان کاملاً کاربردی کردهایم. این برای ما در مسیرمان و در زندگیمان خیلی موثر است.
اگر بتوانیم خودمان را کنترل کنیم، در زندگیمان هم آرام هستیم، با مسافرمان هم خیلی راحت میتوانیم برخورد داشته باشیم. ولی اگر در هر شکست کوچکی بخواهیم برخورد کنیم، خودمان را به هم میریزیم و نتوانیم خشممان را کنترل کنیم، یعنی هیچ گونه جهانبینی کار نشده است.
امیدوارم که در کنگره این چیزهایی که جناب مهندس دارند به ما یاد میدهند، هم جسممان، هم روحمان، به آن ارزش قائل باشیم و دیدگاهمان را نسبت به اطرافمان عوض کنیم، به آن اهمیت بدهیم و بها بدهیم. در پارکها، در ورزش شرکت کنیم و به آن بها بدهیم. این جمله مهندس که میگویند یا میبریم یا میآموزیم را، ملکه ذهنمان کنیم.
در شکستهایمان باید ما درس بزرگی را یاد بگیریم. ما از اعتیاد مسافرمان درس بزرگ یاد میگیریم که هر طوفانی هر بلایی و یا هر مشکلی برای از بین بردن ما به وجود نیامده، برای این است که من راه خودم را پیدا کنم و جهان بینی هم همین است. در کنگره درمان را اینگونه گفتهاند، جسم، روان و جهان بینی باید به تعادل برسند. برای مسافران با شربت و برای ما با سیدی نوشتن.
ولی جهان بینیمان به خودمان مربوط میشود که چگونه دیدگاهمان را عوض کنیم و چگونه این آموزشها را کاربردی کنیم. دوست دارم از این فرصت استفاده کنم و جشنی که در پیش داریم و جشن گلریزان است و من هم یک بار این سعادت را داشتم که در جایگاه دنوری باشم، چند جملهای هم درباره جشن گلریزان صحبت کنم. امیدوارم که همه با دلی بزرگ و داشته باشیم تا ببخشیم.
ولی اینجور نیست وقتی من ۵۰ میلیون دادم آن جیب درد را احساس کردم، دوست دارم اینجوری به شما بگویم که روز گلریزان که حضور داریم، آن جیب درد را احساس کنیم؛ یعنی اگر شما ۱۰۰ تومان دارید و ۵۰ تومان میبخشید، چیزی نبخشیدید. اما اگر ۱۰۰ تومان دارید و همان ۱۰۰ تومان را میبخشید، یعنی همان جیب درد که چیزی برای خودتان نمیماند.
یعنی آن بخشش است و دلتان را به دریا بزنید و آن چیزی که واقعاً لیاقت این کنگره است، در قبال حال خوشی که شما دارید دریافت میکنید را با هیچ چیزی نمیشود پرداخت کرد. روز گلریزان شرکت کنیم و آن بخشش را انجام بدهیم و این را بدانیم خداوند با آن دستی که میدهیم، با همان دست دوباره بازبرمیگرداند. دنورشدن من واقعاً دلی بود.
دلی ببخشیم و فقط عنوان دنور، سردار یا پهلوان را به خودمان بگیرم و در آن جلسات باشم و این انگشتر را بگیرم، فقط اینجوری نباشد. امیدوارم که همه در جشن گلریزان شرکت کنیم و آن بخشش را دلی و از ته قلب ببخشیم.

تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
عکاس: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
202