برداشت از سیدی «رب ۲»
مراتب نفس فقط در انسان کامل میشود و این به علت وجود «روح» است؛ چرا که تنها انسان دارای روح است. همانگونه که نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل ندارد، نیازی به روح هم ندارد. اگر بخواهیم کاری را درست انجام دهیم، باید آن را بشناسیم. مثلاً اگر بخواهید دستگاه فتوکپی خرابشدهای را تعمیر کنید، ابتدا باید طرز کار آن را بدانید. در غیر این صورت، هرگز قادر به تعمیر آن نخواهید بود. در بسیاری از مسائل، ما انسانها متوقف ماندهایم؛ در حالی که در زمینهی درمان برخی بیماریها پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم و بسیاری از بیماریها را کنترل کردهایم؛ اما هنوز اصل ماجرا را نفهمیدهایم.
مثلاً فردی به بیماریهایی چون: اسکیزوفرنی، اماس یا پارکینسون مبتلا میشود و تا پایان عمر باید به پزشک مراجعه کند. چرا؟ چون انسان موجودی ناشناخته است. ما انسان را به دو بخش تقسیم میکنیم: صور آشکار و صور پنهان.
صور آشکار همان جسم است که قابل مشاهده و بررسی است؛ اما اگر ما حقیقت جسم را بهدرستی درک کرده بودیم، تاکنون اعتیاد را درمان میکردیم؛ زیرا اعتیاد تنها بیماری جسمی نیست؛ بلکه جسمی، روانی، فکری، جهانبینی و اجتماعی است. به همین دلیل مسئلهی اعتیاد بسیار پیچیده است. ما فقط تا حدی جسم را شناختهایم و به همین دلیل نتوانستهایم آن را ریشهای حل کنیم.
امروزه بیش از ۹۰ هزار نفر در کنگره۶۰ درمان شدهاند. ما درمانی را انجام دادیم که فرد پس از بهبودی، حتیٰ اگر در محیط آزمایشگاهی و در تماس با مواد مخدر باشد، باز هم مصرف نمیکند. ما توانستیم سیگار و چاقی را نیز درمان کنیم. در حالی که چاقی یکی از بزرگترین مشکلات امروز بشر است.
تمام بیماریها در سطح سلولی، مولکولی و حتی در سطح ژن بررسی شدهاند و دیدهایم که همگی نقاط مشترکی دارند. ما حدود ۸۰ هزار سلول داریم؛ اما نمیتوانیم با زور وزن بدن را کم کنیم، باید خود بدن تصمیم بگیرد وزنش را کاهش دهد. بعضیها با بریدن و جراحی شکم سعی در لاغری دارند؛ اما اینها همه از ناآگاهی است؛ چون فقط صور آشکار را دستکاری میکنیم و از صور پنهان غافل هستیم.
تنها کتابی که دربارهی صور پنهان به روشنی سخن گفته، قرآن کریم است. من سالها کتابهای گوناگون را خواندهام و در نهایت به کتاب آسمانی رسیدهام. نزدیک به ۳۰ سال روی واژهی «روح» مطالعه و تفکر کردهام تا بفهمم حقیقت آن چیست و چه تفاوتی با نفس دارد. آنچه در قرآن آمده، هنوز پس از ۱۴۰۰ سال بهطور کامل شکافته و درک نشده است.
حتیٰ بسیاری از بزرگان و عارفان نیز روح را با نفس یکی دانستهاند، در حالیکه تفاوتهای عمیقی دارند. تا چند قرن پیش، بشر گمان میکرد زمین مرکز عالم است و خورشید به دور آن میچرخد! در حالیکه قرآن از همان آغاز، در جزء سیام، به بسیاری از حقایق نجومی اشاره کرده که ما هنوز به آنها نرسیدهایم. در این کتاب از «صور پنهان»، «نفس واحده» و «روح» بسیار سخن گفته شده است. قرآن میفرماید: شما با مرگ از بین نمیروید؛ بلکه حیات ادامه دارد. در آیات متعدد از نفس یاد شده و میگوید: «هنگام مرگ، فرشتگان، نفسهای شما را تحویل میگیرند». در قرآن، کلمهی روح ۱۹ بار ذکر شده و مراتب نفس را چنین معرفی میکند: نفس امّاره، نفس لوّامه و نفس مطمئنه که هر کدام مرحلهای از رشد و تکامل انسان را نشان میدهند.
منابع مطالعات من همه بر پایهی قرآن کریم است. اگر جهانبینی شما نیکوست، از هدایت همین کتاب سرچشمه گرفته است. پس نگویید با مرگِ جسم، همه چیز تمام میشود، ما بسیار پیچیدهتر از این هستیم. زمانی که حقیقت روح و نفس را بشناسیم، آنگاه درمان واقعی آغاز میشود و میتوانیم تفاوت انسان و حیوان را درک کنیم. ما پنج حس داریم: بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی. جالب است که بینایی و شنوایی از راه دور عمل میکنند، در حالیکه چشایی و لامسه فقط با تماس مستقیم فعال میشوند. بویایی نیز میان این دو گروه قرار دارد. مراتب نفس فقط در انسان کامل میشود؛ چون تنها او دارای روح است. نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل ندارد، مثلاً نفس ببر همان است که هست، فقط بزرگتر میشود و تغییری در ماهیتش رخ نمیدهد.
بنابراین، پروردگار یکتا روح را تنها به انسان عطا کرد و تکامل نفس تا درجهی کمال، فقط با وجود روح امکانپذیر است. روح در بدن انسان نقش هدایتگر دارد و او را به سوی اعمال نیک سوق میدهد.در قرآن، از نفس امّاره و نفس لوّامه یاد شده است؛ اما هیچجا از «روح» به معنای منفی سخن گفته نشده؛ زیرا روح، همواره نمادی از پاکی، روشنی و الهیبودن است. ارزش روح را نمیتوان با هیچ چیز مقایسه کرد؛ همانطور که ارزش یک معلم یا مربی را نمیتوان سنجید، چون نقش آنها در هدایت و رشد انسان بیبدیل است.
به همین علت، انسان در مسیر تکامل، با دشواریهایی روبهرو میشود. گاهی در میانهی راه، به دلیل سختیها و موانع، ادامه را رها میکند؛ زیرا راهحل عبور از مشکلات را نمیداند. در کنار این موانع، نیروهایی نیز وجود دارند که همزمان با حرکت انسان، در مسیر او قرار میگیرند تا مانع پیشرفت و تکاملش شوند. این نیروهای منفی با عناوین و شکلهای مختلف ظاهر میشوند، انسان را فریب میدهند، از مسیر اصلی منحرف میکنند، زمان و انرژی او را میگیرند، تا آنجا که دیگر مسیر را گم میکند؛ اما ما باید به مرحلهای برسیم که بتوانیم خود را بشناسیم و توان حل مسائل و مشکلات درونی خود را بهدست آوریم. در این صورت است که به آرامش و آسایش واقعی میرسیم.
وقتی بدانیم که حیات ما با مرگ جسم پایان نمییابد و وجود ما بقا دارد، آنگاه شناخت مراتب نفس و آگاهی از ماهیت وجود، میتواند نقش بسیار سازندهای در زندگیمان داشته باشد و ما را به سوی مسیر مثبت و الهی سوق دهد.
این مسیر نیازمند صبر، تلاش و تکامل تدریجی است؛ باید ذرهذره در جهت رشد و تعالی حرکت کنیم، تا نفس و روحمان به توازن و آرامش برسند.
تایپ: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) ورزشبانِ ایروبیک
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
165