چهاردهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم پهلوان مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر نصرتاله، با دستور جلسه جهانبینی در ورزش در روز یکشنبه مورخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان، بهزاد هستم، یک مسافر.
خیلی ممنونم از نگهبان محترم که این جایگاه را در اختیار من قرار داد تا خدمت کنم. حس شعبه، واقعاً حس خوبی است. من هر بار که به این شعبه میآیم، ارتباط عمیقی با آن برقرار میکنم. خدا قوت میگویم به ایجنت محترم، و مرزبانهای عزیز و راهنماهای خوب شعبه ارم .
در مورد دستور جلسه جهانبینی و ورزش باید بگویم ، فقط در دوران مدرسه ابتدایی کمی فوتبال بازی میکردم، در همین حد، چند سالی که در مدرسه بودم. بعد از آن دیگر بیشتر به سمت همنشینی با مصرفکنندگان، آن هم ناخودآگاه،با آن سن کم سوق داده می شدم.
شاید همسن و سالهای من به باشگاه میرفتند یا در پارکها بازی میکردند، اما من اگر به پارک میرفتم، برای مصرف میرفتم. یک مقطع کوتاه، شاید حدود یکسال و نیم یا دو سال، کشتی کار کردم، اما بهقدری سیگار میکشیدم که نفسی برای ورزش نداشتم.
وقتی وارد کنگره شدم، در چند سال اول، به واسطهی خدمتی که در پارک چمران داشتم، باز هم نمیتوانستم ورزش کنم. فقط به پارک میرفتم و خدمتگزار پارک بودم. شاید شش یا هفت سال اول سفرم به همین منوال گذشت.
بعد یکیدو بار دعوت شدم برای والیبال، در حالیکه هیچ چیز از والیبال بلد نبودم. واقعاً حتی یکبار هم والیبال بازی نکرده بودم. اما وقتی وارد زمین شدم، آرامآرام خوشم آمد از این ورزش. البته در کنار آن، شنا هم انجام میدادم. یک روز در میان صبحها به استخر میرفتم. استخر را برای بچههای کنگره گرفتیم. روزهای سختی بود، هم در گرفتن استخر و مشکلاتی که داشتیم ، اما واقعاً روزهای شیرینی بود.
بعد از شنا، همان شادی هایی که بچهها راه میانداختند، دایره و تنبک میزدند، شادی و نشاطی به پا میشد که واقعاً بعد از شنا، حس سرزندگی عجیبی در ما ایجاد میکرد.
اوایل که در پارک چمران برای والیبال میرفتیم، یادم هست که با تیغی بازها(کسانی که شرطی والیبال بازی میکردند) مشکل داشتیم. هر روز صبح با آنها درگیر میشدیم، چون زمین والیبال را برای شرطبندی استفاده میکردند. ما میخواستیم تور ببندیم، آنها هم میخواستند بازی کنند. برایشان منبع درآمد بود و خیلی تعصبی بازی میکردند.
یک نفر را داشتند که مسئول تور بود. ده درصد از هر شرطبندی برای او بود. کارش این بود که تور را ببندد، توپ بیاورد، هر روز توپها را بشوید و با دنبه چرب کند تا برای هفته بعد آماده باشد. شغلش همین بود. در زمین والیبال، کمتر پیش میآمد بدون فحش و ناسزا بازی کنند. گاهی برای پنجاه هزار تومان شرط، پنجاه بار به هم فحش میدادند.
یواش یواش تعداد ما در پارک چمران زیاد شد. قدرت ما از آنها بیشتر شد،و آنها مجبور شدند شیفت بعد از ظهر بازی کنند . از ساعت دوازده به بعد میآمدند. همین حالا هم هنوز میآیند. شاید خیلی از شما آنها رو نمی شناسید، اما من خیلیهایشان را میشناسم. گونی به دست، ساعت دوازده میآیند و منتظرند که ما برویم تا بیایند و بازی کنند.
این را میخواهم بگویم که من در ورزش فهمیدم اغلب مردم عادی در دنیا، برای سلامتی جسم خود ورزش میکنند. اما در کنگره، آقای مهندس جهانبینی را هم به ورزش اضافه کردند. یعنی نگاهی که نسبت به ورزش دارند.اگر دقت کنید، بسیاری از ورزشکاران حرفهای، مثل کشتیگیرها یا بدنسازها، در سنین بالا با بیماریهای خاصی مواجه میشوند. چرا که رژیمهای سنگین و فشارهای زیاد دارند. اما در کنگره ما ورزش میکنیم تا هم بدن سالمی داشته باشیم و هم ارتباطهای سالمی با انسانها برقرار کنیم.
به همین خاطر است که وقتی به پارک چمران نگاه میکنم، میبینم چهار زمین والیبال فقط در بخش مسافران وجود دارد. هر زمین هفت تیم دارد، یعنی حدود بیستوهشت تیم والیبال از شعب استان البرز در حال ورزش هستند، بدون هیچ بیاحترامی یا مشکلی.
پیامی که میخواهم از این جلسه بدهم این است که اعضایی که وارد کنگره میشوند، حتماً یک رشتهی ورزشی برای خود انتخاب کنند، غیر از پیادهروی. چون آقای مهندس میفرمایند پیادهروی رشتهی ورزشی نیست. باید رشتهای انتخاب کنید که در آن تحرک داشته باشد، ضربان قلب بالا برود و دوباره به حالت طبیعی بازگردد. یعنی بدن آماده شود تا در طول هفته بتوانید کارهایتان را به خوبی انجام دهید.
بزرگترین هدف آقای مهندس از ورزش برای سنین بالاتر این است که اگر ورزش کنید، شاید تا هشتاد یا نودسالگی هم بتوانید راحت زندگی کنید و از پس کارهایتان بربیایید.
من هم مثل بسیاری از شما، ابتدا به کنگره آمدم تا مواد را کنار بگذارم، اما بعدها فهمیدم که کنگره آنقدر چیزهای باارزش برای من دارد که درمان مواد مخدر در برابر آن واقعاً عددی نیست.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید ممنون و متشکرم.
-
.jpg)
عکاس : مسافر فخرالدین از لژیون دوم
تایپ و ویراستاری: مرزبان خبری مسافر پیمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
250