مثلث درمان در کنگره۶۰ شامل جسم، روان و جهانبینی است که باید هر سه قسمت ترمیم بشوند. جسم، شهر وجودی ما است و باید آن را سالم نگه داریم، جسم ما دائماً در حال ساختوساز است و تمام قسمتها در حال بازسازی هستند؛ پس باید مواد اولیه مورد نیاز را در اختیار جسم قرارداد و از یکطرف هم باید از آن بهعنوان شهر وجودی مراقبت کرد، همانطور که اگر از خانه خود درست نگهداری نکنیم بعد از چند سال خراب میشود، جسم هم نیاز به مراقبت دارد. یکی از ارکان مهم مراقبت از جسم تحرک است، ماهیچههای بدن با کار و فعالیت قویتر میشوند و مواد مخدر طبیعی در بدن فرد ورزشکار مانند دینورفین، اندروفین، انکفالین، سروتونین و دوپامین بیشتر ترشح شده و این باعث سرحالی و سرخوشی او میشود.
انسانها ممکن است دانسته یا ندانسته شهر وجودی خود را خراب کرده باشند، در نتیجه به آن بدهکار هستند و باید جسم خود را با ورزش محکم و قوی کنند. ورزش نقش منحصربهفردی در کنگره۶۰ دارد. افراد مصرفکننده برای اینکه اعتیادشان درمان شود ورزش نمیکنند؛ بلکه در کنگره۶۰ ورزش بهعنوان ابزاری در جهت تندرستی و درمان اعتیاد به مواد مخدر پذیرفته میشود.
شروع ورزش در کنگره۶۰ از آنجا بود که حدوداً سال ۱۳۸۳ شعبه مرکزی به دستور قاضی مهروموم شد، راهنمایان بهجای شکایت یا ازدستدادن امیدشان، جلسات و لژیونهای خود را در پارک تشکیل دادند و از آنجا که فضای بزرگی در پارک در اختیارشان بود بعضی از لژیونها در زمان بیکاری شروع به بازی فوتبال با یک توپ پلاستیکی کردند و این شروع و اساس ورزش در کنگره بود. وقتی مصرفکنندگان مواد مخدر وارد پروسه درمانی میشوند، قبل از اینکه به آنها اجازه داده شود که در برنامههای ورزشی شرکت کنند باید مدتزمان معینی را پشت سر بگذارند. آنها در ابتدا با فعالیتهای سبک شروع میکنند، بهطوریکه بدن آنها بتواند برای تمرینات آینده آماده شود و حداقل تعادل و توانایی را به دست آورند. جمعهها اعضاء کنگره۶۰ در پارکها جمع میشوند و هر شخص تمرینات ورزشی خود را انجام میدهد. انواع مختلفی از ورزش و تمرینات بدنی در نظر گرفته شده بهطوریکه هر فرد میتواند بر اساس تمایل، توانایی و علاقه خود در آنها شرکت کند.
در صورت استفاده مؤثر از ورزش در جریان درمان و سلامت نتایج فوقالعادهای به دست میآید؛ اما وقتی بدون احتیاط به کار گرفته شود، ممکن است ضرر آن بیشتر از نفع آن باشد. آسیبدیدگی ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد که یکی از این موارد این است که وقتی فردی ورزشی را شروع میکند، بعد از مدتی که توانایی در او ظاهر میشود، در ذهنش به قیاس پرداخته و نوع نگاهش عوض میشود و به جایی میرسد که فاکتورها، انسانها و اطرافیان در نظر او مهم هستند و آنچه این وسط اصلاً مهم نیست، ورزشی است که انجام میدهد و این باعث آسیب به شخص میشود. اکثر اتفاقات ورزشی بهگونهای اتفاق میافتد که یک فکر در یکلحظه به ذهن شخص القاء یا الهام میشود که در جهانبینی یکی از حقههای نفس به نام حقه حذف زمان است و شخص بدون اینکه آن را پردازش کند، سریعاً آن را اجرا کرده و باعث آسیبرساندن به خود میشود. نوع دیگری از آسیبدیدگی وقتی به وجود میآید که انسان از تعادل ذهنی خارج شود و نیروهایی در وجود او شکل بگیرند که از یک جنس نیستند؛ مثلاً احساس انتقام و اعتمادبهنفس که اگر هر دو با هم در شخص به وجود آیند، این تداخلها باعث برهمخوردن تعادل و در نهایت آسیبدیدگی جسم میشود.
نوع نگاه در مسیر خیلی تفاوت دارد؛ اگر شخصی با خود بگوید که چه کسی را باید شکست بدهم یا از چه افرادی باید بگذرم، این باعث ناامیدی، اضطراب، ترس و حس بد در آن شخص میشود، به دلیل اینکه به دنبال تأیید دیگران و برتری بودن است. اصولاً انسانها به دلایلی به دنبال گرفتن لوح یا جام و مدال هستند، یک مفهوم مدال عنوان و جایگاه این است که شخص میخواهد مورد تعریف و تمجید دیگران قرار بگیرد و همه به او احترام بگذارند، این موضوع برایش لذتبخش بوده و مفهوم برتری دارد. انسانها گاهی اوقات از عناوین برتری زیاد، مثلاً برتر بودن در تیراندازی، لیگ برتر، استعدادهای برتر و... استفاده میکنند. مفهوم برتر بودن خیلی شبیه به کبر است. از نظر ماهیتی فقط خداوند برتر است؛ اگر کسی در تیراندازی تیر را بهتر به سمت هدف بزند این موضوع ربطی به برتر بودن ندارد و درواقع آن شخص بهتر و زیباتر آن کار را نسبت به اشخاص دیگر انجام میدهد؛ اما تفسیر و تعریف اشتباه باعث شده معنی برتری از حالت عادی خودش خارج شود.
اصولاً جهان هستی را خداوند بر اساس عشق خلق کرده است، در نتیجه انتقال آن نیز بر اساس عشق صورت میگیرد؛ یعنی خداوند از داشتههای خود به کسی میبخشد که عاشقتر باشد؛ بهعنوانمثال به کسی استعداد ساخت آهنگهای زیبا را میدهد که بیشتر از همه آن آهنگها را دوست داشته باشد و کسی قانون یک علم را کشف میکند که به آن قانون عشق بورزد. در قضیه ورزش هم گرفتن مدال یک نشانه یا هدف نیست؛ بلکه مدال طلایی درخشنده به کسی میرسد که از همه بیشتر با آن ورزش حالش خوب شده باشد و عاشق آن باشد؛ بنابراین مدال در اولویت دوم قرار دارد و اولویت اول این است که از زندگی بتوان لذت برد. فتح قله یکلحظه است، آن کسی که در طول مسیر احساس شادی و لذت به او دست میدهد برنده میشود، همه قرار نیست مدال بگیرند؛ ولی همه میتوانند لذت ببرند، ممکن است شخص به مدال نرسد؛ اما حداقل چیزی که به دست میآورد لحظات خوبی است که تجربه کرده است. عنوانها مهم نیستند، مهم داشتن احساس در زندگی و انجام دادن کارها و لذت بردن از آنهاست که به زندگی مفهوم میدهد و هیچچیز در جهان وجود ندارد که چنین قدرتی داشته باشد. در کنگره۶۰ افراد از ورزش و زندگی لذت میبرند و ورزش یکی از رکنهای اساسی برای احیاء انسانها است. بردوباخت در ورزش مفهومی ندارد، در مسابقات ورزشی افراد یا میبرند یا میآموزند و این نیز یکی از زیباییهای این مکان مقدس است.
منابع: کتاب چهارده مقاله (مقاله ۶) ، سیدیهای ورزش، ورزش۲، آسیبهای ورزشی (استاد امین)
نویسنده: دنور مرزبان همسفر محبوبه
ویراستاری: رابط خبری همسفر فرشته (ب) (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
82