English Version
This Site Is Available In English

نقش ورزش در کنگره 60

نقش ورزش در کنگره 60

هفتمین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی مسافر علی‌اصغر، نگهبانی مسافر سیامک و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «جهان بینی در ورزش» شنبه 26 مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱6:30 برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد

ابتدا از آقای نگهبان بابت دعوت به جلسه تشکر می‌کنم و خداوند را شاکرم که پس از مدت طولانی، توانستم در این شعبه حضور پیدا کنم و خدمتگزار باشم.

دستور جلسه امروز درباره‌ی جهان‌بینی و ورزش است. امروز هنگام بازگشت از محل کار، پشت چراغ قرمز چند نوجوان را دیدم که با هم بازی می‌کردند، اما متأسفانه در همان چند دقیقه، الفاظ زشت و ناخوشایندی از آن‌ها شنیدم که برای اطرافیان آزاردهنده بود.

جمعه‌ها در محل ما، زیر پل یادگار امام، گروهی از آقایان بالای ۵۰ سال والیبال بازی می‌کنند؛ افرادی که ظاهراً پدر و پدربزرگ هستند، اما اگر چند لحظه کنارشان بایستید، می‌بینید همان الفاظ رکیک را به کار می‌برند.

در مقابل، اگر جمعه‌ها به پارک طالقانی بروید، حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر از سنین مختلف، از ۱۸ تا ۷۰ سال، مشغول انواع ورزش‌ها هستند و در فاصله کمی پایین‌تر نیز همسفران ورزش می‌کنند. اگر از ابتدای پارک تا انتهای آن قدم بزنید، شاید حتی یک کلمه زشت هم نشنوید.

من همیشه گفته‌ام: یکی از امن‌ترین نقاط دنیا، پارک طالقانی است؛ جایی که شاید باید ناامن‌ترین باشد، زیرا بسیاری از افراد حاضر در آن، روزی مصرف‌کننده مواد یا الکل بوده‌اند و امروز در مسیر درمان هستند. این تفاوت بزرگ، نتیجه‌ی آموزش و جهان‌بینی است. افرادی که در پارک طالقانی ورزش می‌کنند، آموزش دیده‌اند، اما بسیاری از مردم بیرون از این مجموعه چنین آموزشی ندیده‌اند.

در کنگره، از همان ابتدای ورود، الزاماتی وجود دارد؛ مانند پوشیدن لباس سفید و پرهیز از گفتار زشت، که همگی بر پایه نظم و قانون هستند. در هر مجموعه‌ای عده‌ای برنده و عده‌ای خنثی‌اند؛ کنگره نیز از این قاعده مستثنا نیست.
به نظر من، کسانی که در کنگره موفق می‌شوند، از همان اجبارهای اولیه به‌درستی استفاده می‌کنند، قوانین را می‌پذیرند و آن‌ها را در زندگی شخصی به‌کار می‌گیرند. اما کسانی که بازنده‌اند، قوانین را فقط در فضای کنگره رعایت می‌کنند و در بیرون از آن رفتاری متفاوت دارند.

زمانی می‌توان گفت جهان‌بینی را کاربردی کرده‌ام که وقتی از کنگره بیرون می‌روم، در جایی که نه مرزبانی هست، نه راهنمایی و نه کسی برای تذکر، باز هم آرام باشم، به همسرم احترام بگذارم، حرف او را قطع نکنم و رفتارم با خانواده‌ام متعادل باشد. آن‌وقت است که واقعاً برنده‌ام و با دست پر به خانه می‌روم.

البته نیروهای منفی همیشه تلاش می‌کنند مسیر ما را منحرف کنند. خدمت در کنگره باید با شور و شوق همراه باشد، نه اینکه باعث فاصله گرفتن از خانواده و زندگی شخصی شود.

تجربه من نشان می‌دهد که هر فرد با ویژگی‌های خاص و جسمی ناتعادل وارد کنگره می‌شود. پس از یازده ماه، نباید فقط به بهبود جسم یا ظاهر فکر کند؛ بلکه باید در رفتار، کردار، عملکرد، جسم، روان و حتی چهره‌اش تغییر ایجاد شده باشد.

اگر همان فرد روز اول باشیم، یعنی شکست خورده‌ایم. امیدوارم همه مسافران پس از پایان سفر اول، حداقل صد درجه با روز اولشان تفاوت داشته باشند تا خانواده‌شان نیز این تغییر را احساس کنند.

در مورد ورزش، تجربه شخصی من این است: در سال ۱۳۹۳، زمانی که هنوز در سفر اول بودم، تصمیم گرفتم ورزش را جدی آغاز کنم. ۱۷ کیلو وزن کم کردم، اما از داروهای ممنوعه استفاده کردم، در حالی که مهندس همیشه تأکید داشتند نباید از آن‌ها استفاده شود.

در آن لحظه اتفاقی نیفتاد، اما یک سال بعد دچار بیماری‌های مختلف شدم. خوشبختانه با لطف خداوند، همه چیز به خیر گذشت. مهندس می‌فرمایند: «ما ورزش می‌کنیم برای سلامتی و افزایش طول عمر، نه برای آسیب زدن به بدن.»

در مورد من، خود مهندس دستور دادند رژیم را بشکنم و دوباره شروع به غذا خوردن کنم.

اما درباره‌ی آقا رضا که امروز تولدشان است؛ ده سال از رهایی ایشان گذشته و این، خود یک عمر است. کسی که ده سال رهایی دارد و سالم زندگی کرده، یعنی بر نیروهای منفی غلبه کرده است. چنین فردی باید هر روز صبح ابتدا خدا را شکر کند و سپس برای سلامتی مهندس دعا کند. رضا هر بار که مرا می‌دید، با محبت و احترام برخورد می‌کرد، تا جایی که من واقعاً شرمنده می‌شدم. آنچه او را در کنگره نگه داشت، عشق و محبت به راهنما بود. راهنما تنها مسیر را نشان می‌دهد، اما این رهجو است که باید قدم بردارد.

خدا را شکر می‌کنم که رضا ده سال رهایی خود را حفظ کرده است. ان‌شاءالله سال آینده به مقام راهنمایی برسد و لژیون خود را افتتاح کند.

در پایان، آرزو می‌کنم همه مسافران سفر اول به رهایی برسند، مسافران سفر دوم راهنما شوند و دیگر عزیزان نیز به جایگاه‌های بالاتر و ارزشمندتر دست پیدا کنند.

از توجه شما سپاسگزارم.

خلاصه سخنان مسافر رضا در تولد 10 سالگی

خداوند را شاکرم، چراکه هیچ‌کس، حتی خودم، باور نمی‌کردم روزی به درمان برسم و بتوانم جایگاه‌های مختلفی را، چه در زندگی شخصی و چه در کنگره ۶۰، تجربه کنم. این خواست خداوند بود که من را از قعر تاریکی‌ها و سرمای منفی ۶۰ درجه و از تنهایی نجات داد.

راه کنگره به‌واسطه وجود پربرکت جناب آقای مهندس دژاکام برایم پیدا شد. ایشان برای من نه‌تنها یک بنیان‌گذار، بلکه در جایگاه یک پدر واقعی هستند؛ زیرا از ابتدای سفرم، وقتی وارد لژیون شدم، احساس کردم واقعاً پدر من هستند و تا پایان سفر اول با تمام وجود از من حمایت کردند. در تمام طول سفر اول، همیشه احساس پشت‌گرمی داشتم.

از برادران لژیونی و هم‌لژیونی‌های عزیزم که در سفر اول مرا یاری کردند نیز سپاسگزارم. سفر اول برای من، با وجود سختی‌ها و رنج‌ها، بسیار شیرین و دل‌نشین بود؛ زیرا به‌واسطه روش ابتکاری جناب مهندس، یعنی روش DST، سختی‌ها چندان احساس نمی‌شد. علاوه بر این، راهنمای عزیزم مسیر را برایم هموارتر کرد.

یکی از دلایل موفقیتم، رعایت قوانین، گوش‌به‌فرمان بودن، نوشتن و گوش دادن به سی‌دی‌ها و حضور منظم در شعبه بود. البته برخی دوستان می‌گفتند حضورم در شعبه کم‌رنگ شده است، اما اگر شما هم مانند من پنج سال رها شده باشید، در این مدت سر وقت بیایید، دو دوره نگهبان شوید و بعد از پنج سال حضورتان اندکی کمتر شود، فکر نمی‌کنم ایرادی داشته باشد.

اما نکته مهم‌تر این است که رمز موفقیت من چیزی بود که هرگز فراموش نمی‌کنم. اولین سی‌دی که گوش کردم، مربوط به استاد امین با عنوان کوه بود. آن را روی یک برگه نوشتم و همین باعث شد با استاد امین آشنا شوم. این سی‌دی تأثیر عمیقی بر من گذاشت و شاید همان جرقه‌ای بود که مرا برای ادامه سفر مصمم‌تر کرد.

سی‌دی دیگری از ایشان با عنوان صفت گذشته در انسان صادق نیست نیز سبب شد از گفتار ضد ارزشی پرهیز کنم. اکنون ده سال است که رها شده‌ام و تا جایی که توانسته‌ام، به این آموزه عمل کرده‌ام.

استاد امین می‌فرمودند: «هر چیزی که شما به دیگران می‌گویید، نیمی از آن در وجود خودتان هست.» مثلاً اگر هنگام رانندگی کسی به من توهین می‌کرد، پس از گوش دادن به این سی‌دی‌ها دیگر ناراحت نمی‌شدم، چون می‌دانستم آن فرد در حقیقت صفت خودش را به من نسبت می‌دهد. همین درک باعث شد من هم هرگز سخن ضد ارزشی نگویم. این رفتار به‌تدریج به تزکیه و پالایش من منجر شد و به باور من، مهم‌ترین بخش درمان، همین تزکیه و پالایش است؛ یعنی انسان کارهای ضد ارزشی انجام ندهد.

در طول سفر، راهنمای عزیزم را بسیار اذیت کردم، اما هرگز خاطرات سعادت‌آباد و حضور گرم پدرم را فراموش نمی‌کنم. برادران لژیونی‌ام را نیز همیشه به یاد دارم.

در اینجا لازم می‌دانم اشاره کنم که سی‌دی جناب آقای علی جلالی با عنوان آواز دهل برایم بسیار تأثیرگذار بود. آن زمان این سی‌دی در نشریات به فروش می‌رسید. روزی به‌صورت اتفاقی آن را خریدم و با خود به خانه بردم. خواهرم پرسید: «این سی‌دی چیست؟» گفتم: «خیلی سی‌دی خوب و کمدی است، می‌نشینیم و می‌خندیم!» اما وقتی فیلم را پخش کردم، در میانه‌های آن دیدم خواهرم اشک می‌ریزد. واقعاً یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌هایی بود که دیده بودم و همین باعث شد ایمان و علاقه‌ام به کنگره بیشتر شود.

به لطف فرشتگان و امدادهای غیبی که در پیام‌ها نیز به آن‌ها اشاره می‌شود، توانستم به رهایی برسم.

در پایان، از مرزبانان گذشته از جمله آقای داوود، آقای محمد احمدی، آقای مهدی سلطانی، آقای علی جلالی و دیگر دوستان یاد می‌کنم. همچنین از استاد بزرگوار، جناب آقای امین، و از جناب مهندس دژاکام و همسر گرامی‌شان صمیمانه سپاسگزارم. از مرزبانان جدید و قدیم (آقایان میثم، محمدسام، وحید، علیرضا و کامران) و نیز از مرزبانان همسفران گرامی که زحمات فراوانی کشیدند، تشکر ویژه دارم.

هدف من از گرفتن این تولد، رساندن پیامی روشن به همه عزیزان است: من مصرف‌کننده شیشه بودم و هیچ‌کس باور نمی‌کرد شیشه درمان داشته باشد، اما در کنگره این امر محقق شد. اگر مسافری گوش‌به‌فرمان باشد و فرامین کنگره را اجرا کند، حتماً به رهایی می‌رسد؛ چراکه به فرمایش جناب مهندس، پرونده اعتیاد در کنگره برای همیشه بسته شده است.

من نه‌تنها در زمینه اعتیاد موفق شدم، بلکه در تحصیلات و زندگی شخصی نیز به موفقیت‌های زیادی رسیدم؛ تا جایی که حتی کسی فکرش را هم نمی‌کرد. من از صفر شروع کردم و اکنون، الحمدلله، راضی و سپاسگزارم. همه عزیزان را از صمیم قلب و با عشق دوست دارم و امیدوارم تک‌تک شما روزی در جایگاه‌های بالاتر قرار بگیرید.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، صمیمانه سپاسگزارم.

ضبط و تایپ: مسافر علیرضا، مسافر روح الله، مسافر اکبر
ارسال: مسافر حمید
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .