چهاردهمین جلسه از دوره هشتادونهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شادآباد، با استادی راهنمای محترم مسافر حسن، نگهبانیِ مسافر محمد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» در روز شنبه 26 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر
در ابتدا خداوند را شاکرم که یک بار دیگر اجازه داد در این جایگاه قرار بگیرم که آموزش ببینم و خدمت کنم. دستور جلسه امروز شامل دو بخش است. بخش اول دستور جلسه جهانبینی در ورزش است و بخش دوم تولد اولین سال رهایی علی عزیز.
یک تعریف کلی از جهانبینی ما در جزوه جهانبینی داریم "آنچه را که ما نسبت به پیرامون خودمان دریافت، برداشت، احساس و ادراک میکنیم نسبت به جهان درون و بیرون جهانبینی نام دارد". این تعریف کلی است که ما در کنگره داریم اما تعریف جزئی آن میشود جز جز کردن این تعریف در کل مسائل زندگی. این دستور جلسه میتواند نسبت به جهان خودم و جهان بیرون من را آموزش دهد و جز به جز از آن استفاده بشود، به همین علت در ادامه میگوید جهانبینی کاربردی.
یکی از این اجزا جهانبینی ورزش است که امروز دستور جلسه ماست. وقتی آدم بیرون را نگاه میکند و با بچههای کنگره مقایسه میکند متوجه میشود که چقدر تفاوت است در رانندگی کردن، در غذا خوردن در راه رفتن و بسیاری موارد دیگر بین بچههای کنگره و آدمهای بیرون و این امر به علت همان جهانبینی است که بچههای کنگره آموزش میبینند.
یکی از همین مسائل مهم ورزش است؛ در بیرون از کنگره نتیجه و صور ظاهر ورزش خیلی مهم است ولی در کنگره این امر برای همه خوب جا افتاده است که ما در ورزش کردن مأمور به تلاش هستیم نه مأمور به نتیجه و خیلی به دنبال گرفتن نتیجه نیستیم. آقای مهندس در دستور جلسه چهارشنبه فرمودند که ما نمیخواهیم قهرمان بشویم ولی میشویم چون داریم اصول را رعایت میکنیم و این بسیار مهم است. این آموزش، جهانبینی، دانش و علمی که در کنگره هست باعث میشود که من به تعادل برسم. من خودم این را در بچههای کنگره دیدهام که بچههایی که وارد سفر دوم شدهاند و بیشتر آموزش دیدهاند غالباً با تعادل رفتار میکنند ولی بعضیها هم ممکن است این آموزشها و جهانبینی را کاربردی نکرده باشند.
معمولاً بچههایی که در یک رشته ورزشی تخصص دارند زمانی که با بچههای غیرحرفهای بازی میکنند اگر اشتباهی از آنها سر بزند معمولاً به هم میریزند ولی ما بچه کنگرهای هستیم و باید بتوانیم آرامش داشته باشیم و خودمان را کنترل کنیم، چون هدف ما این است که ورزش کنیم و ورزش برای ما جنبه سلامتی دارد. ما باید در ورزش یک فضایی را ایجاد کنیم که جاذبه داشته باشد و سفر اولیها جذب ورزش شوند. ایجاد شور و نشاط و حس خوب در ورزش از همه چیز مهمتر است و این امر مستلزم داشتن جهانبینی است؛ چون جهانبینی است که باعث تعادل میشود. ما در کنگره جسم را بازسازی میکنیم و از این طریق جسم به تعادل میرسد و روح و روان را با آموزش جهانبینی به تعادل میرسانیم.
بچههای کنگره در ورزش کردن اصلاً به دنبال نتیجه نیستند و این بهواسطه یک ضلع مهم در درمان اعتیاد به نام جهانبینی است.

قسمت دوم دستور جلسه تولد اولین سال رهایی علی عزیز است. من این تولد زیبا را به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم و همینطور به علی عزیز، به راهنمای همسفرشان و به همسفر محترمشان و دختر خانم گلشان این تولد را تبریک میگویم و امیدوارم در ادامه خدمتگزار خوبی برای کنگره باشند.
علی عزیز سال ۱۴۰۲ وارد لژیون بیست و یکم شد و مسیر را درست و مرتب طی کرد، عضو لژیون سردار است و در لژیون بسیار خدمتگزار است. واقعاً صادقانه خدمت میکند و من این پیام را برای ایشان نوشتم که ما برای آموزش و خدمت قدم در این حیات نهادهایم و اگر خدمت نکنیم و بازپرداخت نکنیم قطعاً رهاییمان مستدام نخواهد بود و نمیتوانیم به اهدافمان برسیم. امیدوارم که از خداوند بخواهد که در این موضوع کمکش کند که بتواند خدمتگزار خوبی برای خودش، خانوادهاش و کنگره ۶۰ باشد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
خاصه صحبتهای مسافر علی
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. من در ابتدای صحبتم میخواستم یک تشکر ویژه بکنم از تمام شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید و امیدوارم که تمام سفر اولیها به رهایی برسند. تمام سفر دومیها هم امیدوارم که با آموزشهای کنگره روز به روز به سمت جلو حرکت کنند. از آقای مهندس و خانواده محترمشان خیلی تشکر میکنم، از استاد امین خیلی تشکر میکنم. از ایجنت قبلی شعبه آقای رضوانی تشکر میکنم که برای این شعبه خیلی زحمت کشیدند و همچنین از ایجنت فعلی جناب آقای نوروزی تشکر میکنم که همیشه با لبخند پذیرای ما هستند. از مرزبانهای دوره قبل و دوره کنونی بسیار تشکر میکنم که همیشه در حال خدمت کردن هستندو در نهایت از تمام راهنمایان کنگره و شعبه شادآباد تشکر میکنم.
از راهنمای همسفرم خانم سولماز خیلی تشکر میکنم خیلی به ما کمک کردند. تا قبل از اینکه همسفر من وارد کنگره بشوند روزگار من در خانه سیاه بود، ولی به واسطه حضور ایشان در کنگره و آموزشهای کنگره، همسفرم متوجه شدند که زمان مصرف مواد مخدر مشغول لذت بردن نبودم و فقط تایم کوتاهی این موضوع لذت داشت و بعد از مدت کوتاهی تبدیل به اجبار به مصرف شدم و دیگر هیچ لذتی وجود نداشت و فقط مصرف میکردم که بتوانم سرپا باشم. حضور همسفران در کنگره و کمک راهنمایان همسفران باعث شده که ما به یک زبان مشترک برسیم و من بابت این موضوع خداوند را شاکر و سپاسگزارم.
.jpg)
قبل از حضور در کنگره فکر میکردم که همه راهنمایان حقوق دریافت میکنند. ولی بعد از حضورم فهمیدم که همه این خدمات و کمکهای آنها در جهت رضای خدا بوده و من دست یکایک آنها را میبوسم. از آقای اسدی راهنمای محترمم بسیار تشکر میکنم که هر کمکی که لازم بود به من و تمام اعضای لژیون انجام دادند.
اگر از حس و حالم بخواهم بگویم بسیار خوشحالم. شنیده بودم که در این جایگاه سخن گفتن سخت است ولی واقعاً الان که اینجا حضور دارم متوجه شدم که چه انرژی بالایی دارد. رهایی بیرون از کنگره مانند یک افسانه است، سه تن از برادران من در NGO های دیگر حضور دارند و وقتی رفتار آنها را با رفتار اعضای کنگره مقایسه میکنم اصلاً قابل مقایسه نیست. آرامش هدیهای بود که کنگره به من هدیه داده است و نتیجه این آرامش این است که در هنگام بحث با اعضای خانواده همیشه من گذشت میکنم.
اینجا رسم نیست که زیاد از گذشته خودمان صحبت کنیم ولی من برای اینکه یادآوری باشد برای خودم که کنگره چه لطفی در حق من داشته است لازم میدانم موضوعی را بیان کنم، در نوجوانی به واسطه تغییر محل سکونت در محلهای سکونت داشتیم که اطراف خانه ما تماماً باغ بود و من از همان زمان شروع به مصرف مواد کردم، وقتی با مواد مخدر آشنا شدم خدا را شکر کردم که با چه متاع خوبی آشنا شدهام، بعد از خدمت سربازی که اجبار به مصرف شدم تازه متوجه شدم که اگر مصرف نکنم حتی راه هم نمیتوانم بروم.
یک ماشین داشتم که با آن مسافرکشی میکردم و به محض اینکه هزینه سه گرم تریاک را تهیه میکردم کار را رها میکردم و در همان باغهای اطراف خانهمان تا ساعات پایانی شب مشغول مصرف بودم و وقتی به خانه برمیگشتم همسفرم همیشه با چشمان پر از اشک منتظر من بود و من هم انواع و اقسام دروغ را تحویل ایشان میدادم. همسفر من در روز عروسیمان یک سرویس طلا کادو گرفته بود و یک سرویس هم من برایش خریده بودم، بعد از اینکه اجبار به مصرف شدم دیگر حتی از خانه نمیتوانستم بیرون بروم و به بهانههای مختلف ریز ریز تمام این دو سرویس طلا را از ایشان گرفته و فروختم. و چون در خانه پدری زندگی میکردیم و همسرم هم انسان بسیار مقیدی هستند حتی صدایشان هم در نمیآمد. همین جا از ته دل از ایشان عذرخواهی میکنم.
در مورد سیگار هم باید بگویم من از همان ابتدای نوجوانی به واسطه اینکه وضعیت مالی مناسبی نداشتیم مشغول سیگار فروختن بودم و از همان روزها سیگار کشیدن را تجربه کردم. کنگره واقعاً کار بزرگی کرده است که سیگار هم حتی در اینجا درمان میشود. خدا را شکر میکنم که الان چهار ماه است که سفر سیگار میکنم. قبل از آشنایی با کنگره حتی ورزش کردن را هم بلد نبودم و در روزهای اول که جمعهها در پارک حضور پیدا میکردیم به هنگام بازی والیبال فکر میکردم که توپ را باید از زیر تور عبور بدهیم تا امتیاز بگیریم. کنگره در مورد اضافه وزن هم حتی به بهترین شکل ممکن عمل میکند. در کنگره کم کردن وزن با اصولیترین شکل ممکن انجام میگیرد.
در پایان از شما تشکر میکنم که به صحبتهای من گوش دادید.

صحبتهای راهنمای همسفر
سلام دوستان سولماز هستم یک همسفر. این تولد را ابتدا به آقای مهندس عزیز تبریک میگویم، به راهنمای محترم آقای اسدی تبریک میگویم و بابت زحماتی که برای مسافر علی کشیدن ممنونم و در نهایت به خانم مریم عزیز تبریک میگویم. داشتم فکر میکردم که تمام آرزوهای ما در کنگره تیک میخورد و انگار که زمانبر است و یا یک شکل دیگری دارد، همیشه آرزو داشتم فرزندهای دختر بیشتری داشته باشم و در کنگره این شکلی رقم خورد و دختران زیادی قسمتم شد و به قول خانم فریده دامادهای خوبی هم نصیبمان شد. خیلی خوشحال هستم آرزوی قلبی من عاقبت بخیری همه آنهاست. خانم مریم عزیز سال پیش بعد از رهایی مسافرشان وارد کنگره شدند و به اصرار مسافرشان وارد کنگره شدند، چون خودشان هیچ تمایلی نداشتند و خوشبختانه در کنگره ماندگار شدند و خیلی فرمانبردار هستند.
از ویژگیهای خوبشان این است که خیلی دلسوز و مهربان هستند و فوق العاده مادر خوب و همسر مهربانی هستند. یادم میآید که مادر همسرشان بیمار بودند و تمام دغدغه خانم مریم این بود که ایشان خوب شوند و تمام تلاششان را برای این موضوع انجام میدادند. خانم مریم به خاطر سفر تغذیه وارد کنگره شدند برای هردو عزیز آرزو میکنم که به زودی سفر تغذیه را با هم دیگر استارت بزنند و این خواسته قوی میخواهد که به هر حال یک توفیق اجباری است که فرمان آقای مهندس را به انجام برسانند. خواسته قلبی دیگرم این است که با خواسته محکمتری حرکت کنند و کنگره را در اولویتشان قرار دهند و مطمئن هستم که خانواده کنگرهای هستید و میتوانید از خدمتگزاران خوب کنگره باشید. در آخر به این خانواده عزیز تبریک میگویم و امیدوارم عاقبت به خیر و همیشه شاد و سلامت باشید. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه سخنان همسفر
سلام دوستان مریم هستم همسفر علی. خدا را شکر که این جایگاه را تجربه میکنم انشالله قسمت سفر اولیها شود. بسیار سپاسگزارم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان. به تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم این جشن باشکوه را همچنین به آقای مهندس، به مسافر عزیزم، راهنمای خوب مسافرم آقای اسدی، به خانم سولماز عزیزم. سپاسگزارم بابت تمام زحماتی که برای من کشیدهاند و همچنین شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید، از مسافر عزیزم سپاسگزارم که به خوبی سفر کردند. خوشحالم که شاهد این جشن هستم، امیدوارم که در کنگره خدمتگزار خوبی باشند. ممنون که به حرفهای من گوش کردید.

.jpg)
تقدیر از پهلوان جمشد لژیون بیست و سوم

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
625