فرصت جبران خسارت برای انسان اندک است و ممکن است زود دیر شود.

جلسه ششم از دوره هشتم سری لژیون های سردار به استادی راهنما محترم پهلوان امیر، نگهبانی راهنما محترم مسافر کیوان، خزانه داری مسافر علی اصغر و دبیری مسافر پویا، با دستور جلسه (وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود)، در تاریخ 23 مهر 1404 راس ساعت 19:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدمت تمام پهلوانان شعبه شمس تبریک عرض می کنم و امیدوارم تمام اعضا بتوانند این حس ناب را تجربه کنند؛ یک خاطره از زمان دریافت شال پهلوانی ام برای شما تعریف می کنم؛ زمانی که من شال پهلوانی دریافت کردم، مراسم دریافت شال به صورت زنده در لایو روز های چهارشنبه جناب مهندس پخش می شد و من آگاه بودم هزاران نفر در حال تماشا هستند و من باید در همین حال چند دقیقه مشارکت می کردم بنابراین تمام وجود مرا استرس فرا گرفته بود؛ بعد از مدتی نوبت به من رسید و نام مرا بلند صدا زدند، هر قدمی که به جلو می گذاشتم استرس بیشتری تجربه می کردم تا زمانی که جناب مهندس مرا دیدند و شناختند و گفتند: امیر تویی؟ این شناخت برای من مانند آب روی آتش بود، تمام استرس و نگرانی که داشتم در یک لحظه از بین رفت؛ جناب مهندس مرا بغل کردند و تبریک گفتند؛ من برای مشارکت یک متن آماده کرده بودم ولی از شوق زیاد متن را کنار گذاشتم و کاملا دلی مشارکت کردم که اتفاقا مشارکت خوشایندی از آب درآمد و امیدوارم تمام اعضا این حس را روزی تجربه کنند.

بنده در زندگی معاملات زیادی انجام دادم و خیلی از اموالم را ارتقا دادم ولی خوشحالی که از این معاملات کسب می کردم خیلی ماندگار نبود اما زمانی که جایگاه پهلوانی را کسب کردم، یک شور و شعف خاص بدست آوردم که مدت زمان خیلی طولانی همراه من بود و هرسال این حس تجدید می شود؛ حتما شنیده اید یک انسان وقتی خوشحالی خاصی را تجربه می کند می گوید در پوست خود نمی گنجم، من این جمله را کاملا بعد از دریافت شال پهلوانی حس کردم، به قدری انرژی بالایی داشتم که شب خوابم نبرد و حتی نمی توانستم آرام یک جا بنشینم؛ این حس به قدری پرشور و ناب بود که من همان شب تصمیم گرفتم هرسال این پهلوانی را تمدید کنم تا این حس را دوباره تجربه کنم و خداراشکر می کنم که مرا همراهی کرد تا بتوانم به این خواست خود برسم.

حضور در لژیون سردار و دریافت جایگاه های مختلف مانند دنوری یا پهلوانی اصلا دور از ذهن و دست نیافتنی نیست؛ در وادی نهم اشاره می شود که باید هدف خودتان را کاملا مشخص کنید برای مثال یک فرد هدف رهایی از موادمخدر یا سیگار را دارد و در ذهن خود، رسیدن به هدف را غیر ممکن می داند ولی اگر هدف را مشخص کنیم و در مسیر درست حرکت کنیم حتما به هدف می رسیم؛ من برای رسیدن به هدف باید کنگره را در اولویت قرار دهم و در این راه مستمر حضور داشته باشم تا به هدف رهایی از اعتیاد برسم، همانطور که در زمان مصرف موادمخدر اولویت ما مصرف مواد بود باید در مسیر رهایی اولویت ما کنگره باشد تا به نتیجه برسیم؛ نیروهای منفی دائم مارا دعوت به سکون می کنند تا ما سقوط کنیم ولی اگر در مسیر کنگره باشیم نیرو های مثبت به یاری ما می آیند و راه برای ما هموارتر می شود، تا زمانی که در کنگره حضور داشته باشیم نیرو های قدرتمند الهی ما را از مسیر ضدارزش ها دور خواهند کرد.

تهیه و ارسال متن: مسافر سعید، لژیون یکم

مرزبان خبری: مسافر مجید