به نام قدرت مطلق الله
جلسه یازدهم از دور دوازدهم سری جلسات کارگاه های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر منصور با دستور جلسه وادی هشتم و تاثیر آن روی من در روز پنجشنبه مورخ ۲۴/مهر/۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم. ماشاالله تعداد بچهها زیاد شده است. معمولاً وقتی تعداد سفر دومیها بالا میرود، فرصت کمتری برای راهنما باقی میماند که در جایگاه استاد بنشیند، اما امروز این افتخار نصیب من شد که در خدمت شما باشم.
از نگهبان جلسه و دبیر محترم سپاسگزارم و رهایی ها را به رهجویان عزیز، گروه مرزبانی و تمامی خدمتگزاران بخش مسافران و همسفران تبریک میگویم. خدا قوت به همه شما. رسیدن یک نفر به رهایی نتیجه تلاش جمعی بسیاری از خدمتگزاران است؛ تا فرد بتواند طعم شیرین آزادی و رهایی را بچشد و در کنار خانوادهاش زندگی باصلح، صفا، محبت و سلامتی را ادامه دهد. امیدوارم این هدیه بزرگ خداوند به همه سفر اولیها نیز عطا شود.

در خصوص پهلوانان عزیز نیز تبریک ویژهای دارم. قطعاً همه شما با واژه «پهلوان» آشنا هستید. روز چهارشنبه در خدمت آقای مهندس بودیم و چند نفر از اعضای شعبه شوشتر، شال پهلوانی و جلد کلامالله شریف را از دستان ایشان دریافت کردند. این عزیزان عبارتند از: خانم نازنین (بخش همسفران)، آقای محمدحسین، آقای سپهر و آقای مسلم. همچنین دو نفر از عزیزان شامل آقای کیوان (ایجنت محترم)، آقای سپهر تمدید داشتند و همسفر خانم رقیه (همسفر آقای محمدحسین) اجازه پهلوانی را کسب کردند.

آقای مهندس نیز از عملکرد شعبه بسیار راضی بودند و چندین بار گفتند: «ماشاالله به شوشتر، آفرین شوشتریها!» حال باید دید در آینده چه اتفاقی میافتد. مهم این است که شما که امروز اینجا نشستهاید، این امانت را چگونه حفظ و به نسل بعد منتقل میکنید. خوب کار کردن در یک برهه کافی نیست؛ این فرهنگ و سنت باید تداوم پیدا کند تا افراد بیشتری مانند شما درمان شوند.
نکتهای هم در مورد همسفران عرض کنم؛ احساس میکنم برخی از مسافران نسبت به همسفرانشان کمی کمتوجهی دارند. در روز رهایی، گاهی مسافران، همسفرانشان را همراه نمیآورند. ممکن است برای راحتی خودشان باشد، اما باید بدانند همسفران حق دارند در این لحظه مهم کنارشان باشند و در شادی رهایی سهیم شوند.

اما در خصوص وادی هشتم:
میخواهم بهطور کوتاه بگویم که وادی هشتم، وادی جبران است. این وادی به ما میگوید که حرکت ما روی زمین حرکتی جبرانی است؛ حرکتی برای بازپرداخت گذشته، نه دریافت بیقید و شرط خوبیها. هیچ تضمینی داده نشده که با ورود به کنگره، فقط اتفاقات خوب برای ما بیفتد؛ بلکه برعکس، باید آنچه را در گذشته کاشتهایم بازپرداخت کنیم.
رنجها، سختیها و صبر در برابر آنها، بخشی از این بازپرداخت هستند. اگر رنج را از انسان برداریم، در حقش خیانت کردهایم، چون او را از رشد و بیداری بازمیداریم. مثالش این است که اگر عضوی در کنگره خطایی کند و برایش تنبیه یا فاصلهگذاری در نظر گرفته شود، این رنج فرصتی برای رشد اوست. دلسوزی بیجا فقط مانع بیداری میشود.
بازپرداخت انسان سه بخش دارد: نسبت به خودش، نسبت به خانوادهاش و نسبت به هستی. نباید تصور کنیم با ورود به کنگره، دیگر سختیها تمام میشوند. سختیها بخش طبیعی مسیر رشد هستند. هر پیشرفتی، چه در هنر، چه در علم و چه در جایگاه انسانی، از دل رنج عبور میکند.
تا زمانی که در برابر رنج شکوه و ناله کنیم، درسی نخواهیم گرفت. باید با آرامش و پذیرش، از سختیها عبور کنیم تا پالایش، تصفیه و دانایی حاصل شود. سفر اولیای که سختیهای سفر را تحمل نکند، هرگز به رهایی نمیرسد. این اصل در همه ابعاد زندگی صادق است.
رنجها و سختیهای زندگی نفرین خداوند نیستند، بلکه لطف و فرصتی برای رشدند. اگر به جای ناله، با آرامش راه عبور را بیابیم، از پس آن، دانایی نصیبمان خواهد شد و زندگی بهتری برای خود خواهیم ساخت.
این برداشت من از وادی هشتم است.
از اینکه به صحبتهایم گوش کردید سپاسگزارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
64