بازهم یک روز و یک جمعهی متفاوت دیگر.
روزها و جمعههای متفاوت!!!
میتوانم توضیح این عبارت را با جملهی یکی از دوستان کامل کنم که میگفت: (زمان مصرف فقط یک دور باطل بود که مدام تکرار میشد).
بله اینجاست که ما همیشه شکرگزار خداوند هستیم که توفیق و سعادت کنگره و جناب مهندس را به ما داد تا از آن روزهای تکراری دور شویم.

طبق روزهای جمعه، بعد از صرف صبحانه همه به سمت زمین ورزشی آمدند؛ لژیون خدمتگزاران هفتگی بساط پذیرای (چای و آب) را آماده میکردند، دیگر افراد هرکدام مشغول کاری بودند؛ مرزبانان پارک در حال تقسیم وسایل ورزشی بین افراد، عدهای در حال پیادهروی، در گوشهای لژیونهای وایت و تغذیهی سالم نشسته بودند، قسمتی میز تنیس، کسانی ورزش والیبال و ...
اما این هفته، بیشترین فضای زمین را نمایشگاهی با انواعی از غرفههای مختلف چون تنقلات، پوشاک، کفش، لوازم جانبی و ... اشغال کرده بود.
به هر حال با نظارت و برنامهریزی مرزبانان پارک، افراد مشغول ورزش و بازی خودشان شدند.
در قسمتی که ما بازی میکردیم، یکمرتبه بوی سیگار فضا را پر کرد، سابقهی چنین عمل و رفتاری از بچهها حتی کسانی که هنوز روی پروسهی درمان سیگار نرفتهاند، نبود بهخصوص با دستور جلسهی آن هفته (نظم، انضباط و احترام) کسی نمیتواند به خودش بیاحترامی کند و در بین جمع سیگار بکشد. کمی آن طرفتر نگهبانان و پرسنل خود نمایشگاه مشغول کشیدن سیگار بودند، حال نمیدانم آنها زیاد سیگار میکشیدند یا من حس بویایام قوی شده بود.
نزدیکیهای ساعت 10 ورزشبانان اطلاع دادند؛ دور هم جمع شویم برای مراسم تحویل شال مرزبانی که با حضور اسیستانت محترم آقای رضا شاهمرادی برگزار گردید.
بعد از اتمام مراسم، با همسفرم برای دیدن به نمایشگاه رفتیم، در بین غرفهها دوباره بوی بسیار تندی مشامم را پر کرد، به سمت بو رفتیم، غرفه عطر و ادکلنی بود که فروشنده آن مشغول چیدمان بود، با دیدن ما و فن فروشندگی شروع به صحبت نمود، سوالی ذهنم را درگیر کرد؛ بلافاصله از او پرسیدم بهتر عطر دنیا چیست و چند ساعت دوام دارد؟ از توضیحاتش مشخص بود که اطلاعت زیادی در اینباره دارد؛ چند عطر ایرانی را نام برد که نهایت ماندگاری آن 48 ساعت میباشد و بهترین عطر دنیا، عطر مگاماره توسط الکساندر گوالتیری با ماندگاری نهایتا 10 ساعت از ترکیب رایحهای شبیه به آب شور دریا و گیاهان دریایی با نت چوبی و ....
همانطور که او توضیح میداد ذهن من شبیه سازی میکرد که چگونه میشود؛ انسان و بندهای از خداوند در آن گوشهی دنیا با چند ترکیب مختلف، بهترین عطر دنیا را اختراع کند و بندهِ دیگر خدا در این گوشهی جهان چون جناب مهندس با انسانهای که همیشه انگشت نمای شهر بودند و هیچ اعتبار و آبروی نداشتند بهترینها را ساخته است؟
انسانهای که شاید در دوران مصرف برای سلامتی خودشان هم به دکتر مراجعه نمیکردند ولی الان هفتهی یکمرتبه برای ورزش صبحگاهی ساعت 5صبح از خواب خود میزنند.
انسانهای که مواد خوب را از بوی آن میشناختند اما الان با دیدن و بغل کردن هم، چند ثانیهای بوی همدیگر را استشمام میکنند.
انسانهای چون مرزبانان؛ که برای گرفتن خدمت به همنوعان، با قبولی در قرعهکشی از هم سبقت میگیرند.
انسانهای چون راهنمایان؛ که از وقت و ساعت خود میگذارند تا بتوانند بندهای را از بند شیطان نجات دهند و همیشه بوی خوب میدهند.
و اما...
انسانهای که؛ بوی عطرشان نه یکروز نه یک هفته بلکه سالیان سال ماندگار است؛ چون پهلوانان.
هنوز بوی عطرشان از هفتهی قبل و قبلترها، نه در کنگره بلکه همهی فضاها و جامعه پر است.
پهلوانی که در جشن یکسال رهایش وقتی از مشکلاتش گفت، هر دوست در مشارکت و تبریکش بغض کرد و گوی اشک از چشمانش جاری شد.
همیشه نام پهلوانی را در شاهنامه یا افسانهها، به زور و بازو و پاره کردن زنجیر شناختهایم، ولی در این عصر و زمانهی بیرحم و پر مشکل، پهلوانانی را میبینیم که بسیاربسیار آرام و آهسته از مال و جان خود میگذرند و مشکلات و بهانههای مختلف را شگرد نیروهای منفی میداند.
پهلوانانی که؛ با ایمان راسخ به راهشان، بتهای درون خود را یکییکی شکستند.
پهلوانانی که؛ "نظم، انضباط و احترام در کنگره" را از آخر به اول میخوانند؛ یعنی "با تشکر از افراد کنگره که با احترام گذاشتن به خودشان نظم و انضباط را رعایت میکنند".
پهلوانانی که؛ میدانند صراط مستقیم یکطرفه است و با بخشش منتظر باز پس گیری آن نیستند.
در واقع پهلوانانی که؛ حرکت و نمایان شدن راهشان را با انتظار نداشتن از دیگران پیدا کردهاند.
پس چه خوشبختیم ما که؛ در راه و مسیری باز و نشانهگذاری شده قدم گذاشتهایم و همیشه بوی خوشی را استشمام میکنیم.

تقدیم به نگاه زیبایتان
باتشکر گروه سایت
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
165