جلسه لژیون سردار نمایندگی پتاکدشت، با استادی پهلوان محترم مسافر محمدحسن، نگهبانی پهلوان مسافر علیرضا، دبیری مسافر حسن و خزانه داری مسافر غلامحسین چهارشنبه 23 مهر 1404 در نمایندگی کنگره ۶۰ شعبه پاکدشت ساعت ۱۹ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر. خدا را شکر که قسمت شد امروز در شعبه پاکدشت حضور پیدا کنم تا آموزش بگیرم، دستور جلسه امروز وادی هشتم وادی حرکت است.
ما قبل از این وادی هفت وادی را پشت سر گذاشتیم که همه آنها قوانین حرکت را بیان میکنند یعنی زمینه سازی و ظرفیت سازی و آگاهی درونی را در من ایجاد میکند که هفت وادی بعدی که حرکتی بیرون است را بتوانم درست به مرحله اجرا درآورم.
خب این ظرفیت سازی و آمادگی قبلی چگونه به درد من میخورد؟ تجربه شخصیام را بیان میکنم که وقتی حال درون من خراب است بنگرم که حرکتهای بیرونی من چه بوده است یا وقتی وضعیت بیرون من بد است بنگرم به درون خودم و این قانون است که یک معیار از خودمان به دست آوریم. خب وادیها از تفکر شروع میشود و نیاز هایم را از خواستههایم باید تفکیک بکنم و ببینم نیاز من چیست و خواستههای من و هدف من، مقصد من و مسیر حرکت من چیست!
وقتی من شیشه مصرف میکردم هرویین مصرف میکردم تا هدف نهایی که رهایی بود مسیر بسیار طولانی بود و تصور آن رهایی و درمان به شدت سخت بود و در ولقع ناامید میشدم که در وادی دوم تواناییهای من را توضیح میدهد که ناامید نباشم. در وادی بعدی یعنی سوم میگوید اعتماد به نفس داشته باشم و هیچکس جز خود نمیتواند این کار را بکند. در وادی چهارم میگوید مسئولیت را به عهده خداوند نینداز، خودشناسی و خداشناسی را به من میآموزد. در وادی پنجم حرکت شروع میشود.

ولی به صورت درونی که حرکت از ضدارزشها به طرف ارزشها است و تازه اگر بتوانم وادی پنجم را به طور صحیح اجرا کنم یک روزنه نوری از موجودیت هستی بر من تابیده میشود که بتوانیم مسیر خودم را رویت کنم و ببینم کجا میروم و مسیرم چیست، در واقع اینجا یک حکمت و بصیرت نسبی باید درون من ایجاد شده باشد که بتوانم راهم را پیدا بکنم. وادی هشتم میگوید تمام این کارها را کردهای حالا شروع به حرکت کن.
حال آیا نیرویی وجود دارد که بتواند من را در هفت وادی اول کمک کند و بتوانم در درونم تغییرات لازم را ایجاد کنم؟ این نیرو همان لژیون سردار و صفت بخشندگی است. باید تزکیه و پالایش لازم را در وادی پنجم انجام دهم تا وادی هشتم بتوانم حرکت کنم، همیشه خوانده میشود این حرکت حرکتیست از ظلمت به نور ولی چگونه؟ جواب تزکیه و پالایش است.
اگر شربت خود را کم نمیکردم میتوانستم به پله بعدی بروم؟ میتوانستم رهایی را تجربه کنم؟ بخشیدم و سیستم درونیام راه اندازی شد. اگر واضح بخواهم بگویم از من کم شد تا به من افزوده شد، من همیشه فکر میکردم باید بیشتر مصرف کنم تا حالم بهتر شود ولی راهنما به من گفت خیر باید کمتر شود تا حالت بهتر شود. لژیون جونز هم همین را میگوید و باید بخشی از غذایت را ببخشی، باید کمتر و صحیح غذا بخوری تا حالت بهتر شود.
لژیون سردار هم همینطور است باید بخشی از مال خود را ببخشی تا حالت بهتر شود، همان قانون اول صحبتهایم باید در بیرون ببخشی تا از درون بخشیده شوی درست درون من قرینه بیرون من است.
لژیون سردار ما را در یک جریانی قرار میدهد مارا وارد یک بازی میکند و ما نشان میدهیم که هستیم، وجود داریم.
باید در من تغییر و تبدیل بوجود بیاید چه در حرکت کردن و چه در بخشش و اگر غیر از این باشد هیچ ارزشی ندارد یعنی من باید به واسطه جایگاههای خدمتی، خدمت مالی تغییر و تبدیلی در من به وجود بیاید که انشاالله در آخر به مرحله ترخیص هم برسیم. متشکرم که به عرایض بنده توجه کردید.
عکس: مسافر ابوالفضل مرزبان خبری و مسافر عقیل لژیون ۷
تایپ، ویرایش و بارگذاری: مسافر رضا لژیون ۱۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
512