English Version
This Site Is Available In English

قبل از حرکت باید برنامه‌ریزی و تصویرسازی ذهنی داشته باشیم

قبل از حرکت باید برنامه‌ریزی و تصویرسازی ذهنی داشته باشیم

سومین جلسه از دوره پنجم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ با دستور جلسه( واد ی هشتم و تاثیر آن روی من) با استادی راهنمای محترم مسافر محسن و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر رضا روز پنجشنبه مورخ ۲۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود :

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، محسن مسافر هستم.
سپاس و شکر خدا را که توفیق داد تا در خدمت شما عزیزان باشم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، و همچنین استاد بزرگوارم، آقای نقدی، صمیمانه تشکر می‌کنم؛ آنچه دارم از لطف و اعتماد ایشان است. همچنین قدردان عزیزان خدمت‌گزار هستم و تبریک می‌گویم به آقای رضا عسگرپور و آقای حمیدرضا طوسی بابت رهایی‌شان. امیدوارم در سفر دوم هم ایشان را با استقامت و ثبات ببینیم.

قبل از شروع صحبت‌هایم، مایلم خبری را به شما برسانم: دهمین سال رهایی استاد عزیزمان، آقا محسن، در ۱ آبان ماه خواهد بود. ان‌شاءالله بتوانیم جشنی شایسته و درخورِ ایشان برگزار کنیم.

 

در ارتباط با دستور جلسه، یعنی «وادی هشتم — حرکت راهنمایان»، خاطراتی دارم از روزهای اوایل سفر و اوایل سفر دوم در لژیون آقای نقدی. در آن زمان رسم خوبی بود که از رهجویان سفر دومی مصاحبه می‌گرفتند؛ یکی از سوال‌ها این بود که «از کدام وادی بیشتر خوشتان آمده؟» من بی‌اختیار و بدون فکر گفتم: وادی هشتم و وادی دهم. واقعاً این دو وادی برایم تأثیرگذار بودند.

وقتی به گذشته‌ام فکر می‌کنم، همیشه این سوال را داشتم که «من چه کرده‌ام؟» و این پرسش تبدیل به عذابی درونم شده بود. در اوایل سفر، در گنجعلی‌خان، یکی از بچه‌ها گفت: «خدا را شکر که معتاد شدم.» آن حرف برایم عجیب و نامفهوم بود؛ اما با گذر زمان و صبر، پاسخ‌ها پیدا شد. امروز همان جمله را تکرار می‌کنم: «خدا را شکر که معتاد شدم.» نه به‌عنوان افتخار، بلکه چون این مسیر باعث شد راه خودم را پیدا کنم، خودم را بشناسم و وارد کنگره ۶۰ شوم. امیدوارم این توفیق از من گرفته نشود و تلاش می‌کنم در این مسیر ثمربخش باشم.

آقای مهندس بارها گفته‌اند جهان هستی بر پایه حرکت است و این حرکت تابع قوانین و الگوهایی است؛ هدف حرکت همواره «تغییر، تبدیل و ارتقاء» است. انسان به‌عنوان اشرف مخلوقات از این قاعده مستثنی نیست. ایشان سه مؤلفه برای حرکت صحیح معرفی می‌کنند: خواست (اراده) — که باید مبتنی بر تفکر درست و دانایی باشد — سپس فرمان (تصمیم قاطع) و در نهایت عمل (حرکت صحیح). استاد امین نیز اشاره کرده‌اند که ناآشنایی یا اجرای نادرست قوانین زندگی ما را به اعتیاد کشانده است؛ بنابراین قبل از حرکت باید برنامه‌ریزی و تصویرسازی ذهنی داشته باشیم و «بازیِ» این مسیر را بیاموزیم.

در کنگره، اگر شاگرد باشی و قوانین و حرمت‌ها را رعایت کنی، راهنما بر اساس تجربه‌اش تو را هدایت می‌کند؛ راهنما مالک رهجو نیست، بلکه راهنمایی می‌کند. رهجویی که آموزش را بپذیرد و مطیع راهنما باشد، به حس و حال و آرامش می‌رسد و به هدفش دست می‌یابد. اما حرکت بدون چالش نیست. در ماه‌ها و سال‌های اول، پس از باز شدن حس‌ها و روشن شدن هدف، نیروهای منفی شروع به کار می‌کنند و با اتفاقات ظاهراً معقول (مشکلات شغلی، مالی، خانوادگی و...) می‌کوشند شما را از مسیر بازدارند. اگر یک مسافر سفر اول نتواند «درمان اعتیاد» را اولویت مطلق زندگی‌اش قرار دهد، انرژی‌اش پراکنده می‌شود و امکان رسیدن به هدف کاهش می‌یابد. دشوار است، اما شدنی است؛ افراد زیادی این مسیر را طی کرده‌اند.

یکی از نشانه‌های خوبِ حرکتِ صحیح این است که رهجو با مشکلات روبه‌رو می‌شود و برای حلِ آنها به راهنمایش رجوع می‌کند. اگر رهجویی آرام و بدون خواسته واقعی باشد و تلاشی نکند، قطعاً پیشرفت قابل‌توجهی نخواهد داشت. یادم هست آقای نقدی سر لژیون مطرح می‌کردند: اگر حال‌تان خوب است، چرا می‌آیید؟ منظور ایشان این است که باید انگیزه و تلاش باشد؛ این را به فال نیک بگیریم.

در پایان، شاید مهم‌ترین بخش وادی هشتم «جبران خسارت» است. به نظر من اولویت باید با جبران خسارت از خود (خودسازی) باشد، سپس خانواده و بعد جامعه. بخشش خود بزرگ‌ترین مانع را دارد: احساس گناه. این احساس و عواقبش غالباً از خودِ گناه سخت‌تر است. آموزش‌های کنگره، راهنماها و عزیزان خدمت‌گزار همه هدفشان فراهم کردن بسترِ بخشش و بهبودِ حالِ شماست. انسانی که سالم، صادق و با ارزش‌ها هم‌راستا باشد، می‌تواند این تغییر را به خانواده و جامعه منتقل کند؛ خانواده‌ای که دیگر جنگ و جدل کمتر دارد و محبت و آرامش بیشتری در آن حکم‌فرماست، فرزندان سالمی به جامعه تحویل می‌دهد.

یک پیشنهاد عملی: اگر کسی خسارتی به شخصی وارد کرده که اکنون در دسترس نیست یا او را نمی‌شناسد، یکی از بهترین راه‌ها مشارکت در لژیون سردار و خدمت در آن است. از طریق خدمت و کمک به دیگران می‌توان بارِ درونی را سبک‌تر کرد و به جبرانِ زیان‌های گذشته پرداخت.

برای پایان، از شعری از خودِ آقای مهندس استفاده می‌کنم:
«گر مرد رهی میان خون باید رفت — از پای فتاده سرنگون خواهد رفت»
پا در این راه بنه و استقامت داشته باش.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید سپاسگزارم.

عکس : مسافر فرزاد لژیون دوم

تایپ : مسافر مصطفی لژیون دوم

ویرایش : مسافر امیرهادی لژیون دوم

بارگزاری : مسافر احسان لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .