جلسه دهم از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ ، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خواجو با استادی راهنمای محترم مسافر نادر، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه: "وادی هشتم و تاثیر آن روی من" در روز پنجشنبه مورخ۲۴ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶ آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد محترم:
سلام دوستان نادر هستم یک مسافر.
در آغاز، شکرگزار پروردگار هستم برای نعمت عظیم کنگره۶۰ که برکت و مسیر درستی را در زندگی یکایک ما به ارمغان آورده است.
از آقای مهندس، خانواده محترمشان، مسئولین، دیدهبانان عزیز، راهنمایان و همه خدمتگزاران سپاسگزارم. از مسافران و همسفران آقا و خانم، که در این جشن شرکت کردند تشکر میکنم، همه اینها برکتی است که خداوند در اختیار ما گذاشته، اگر از دیدگاه نعمت به آن توجه داشته باشیم.
.jpg)
دستور جلسه اول: "وادی هشتم و تاثیر آن روی من "
وادی هشتم، یکی از مهمترین و زیباترین آموزههای کنگره است؛ چرا که پس از کسب توشههای لازم در هفت وادی پیشین شامل تفکر سالم، پذیرش مسئولیت و در حقیقت اکنون زمان عمل و حرکت فرا رسیده است.
سفر رهایی، چه در کنگره، چه در زندگی و چه در مسیر تعالی، نیازمند تجهیزاتی است که خوشبختانه توسط مهندس دژاکام و با الهام از کلامالله مجید، به بهترین نحو برای ما مهیا شده است. اکنون که قدم در مسیری باز، نشانهگذاری شده و آماده گذاشتهایم، باید با آگاهی و تفکر سالم حرکت کنیم تا سفر ما به موفقیت بینجامد.
قدرت مطلق، نیرویی عظیم را در هستی به ودیعه نهاده است. تفاوت در این است که انسان آگاه، این نیرو را در جهت ارزشها، محبت و خدمت بهکار میگیرد؛ در حالی که ناآگاهی میتواند، این انرژی ارزشمند را صرف ضدارزشها کند. لذت و ماندگاری حرکت در مسیر ارزشها، بینهایت بیشتر از ضدارزشها است. این اختیار استفاده از نیروی درونی، کاملاً در دستان خود ماست. تفاوت یک تازهوارد (سفر اولی) با یک فردی که درمان شده است (سفر دومی)، درهمین تبدیل نادانی به آگاهی است. کسی که با آگاهی از نیروی خود در جهت سازندگی استفاده کند، تمامی اتفاقات خوب را جذب خواهد کرد. زمانی میتوانیم خانواده و جامعهمان را دوست داشته باشیم و به آنها خدمت کنیم که ابتدا خودمان را دوست داشته باشیم. این دوست داشتن با بازسازی آنچه از دست دادهایم، مانند جسم و روان سالم، آغاز میشود. کنگره به ما آموخت که چگونه ارتباط برقرار کنیم، چگونه از هستی و مخلوقات آن لذت ببریم و چگونه با رسیدن به آگاهی، زندگی خود را دگرگون سازیم.

دستور جلسه دوم: تولد پنج سال رهایی مسافر حمید.
ابتدا به مسافر حمید، تبریک میگویم، حمید نیز مانند بسیاری از مسافران، با حال و روزی پریشان، جسمی در هم شکسته و مصرف سنگین هروئین وارد کنگره شد. اما در همان ابتدا، وخامت اوضاع خود و عظمت مسیر کنگره را درک کرد. با برنامهریزی دقیق و سفری منظم، توانست به رهایی رسیده و از بند اعتیاد رها شود.
پس از رهایی، او بیدرنگ خدمت را آغاز کرد و مدتی در بخش OT خدمت کرد. اگرچه این دوران با افزایش وزن همراه بود، اما او با همان انضباط دوران سفر، در ادامه توانست وزن خود را نیز کاهش دهد.
او پس از پایان خدمت OT، در آزمون راهنمایی شرکت کرد و با کسب نمره قبولی، به جایگاه مقدس کمکراهنمایی رسید. گرچه دوری کوتاهی برای تحکیم پایههای مالی، او را از کنگره دور کرد که نتیجهای جز سست شدن همان پایهها نداشت، اما به سرعت به مسیر اصلی بازگشت و خدمت خود را در جایگاه راهنمایی با عشق و نظم مثالزدنی از سر گرفت. در پایان برای او آرزو میکنم که در مقام کمکراهنما، رهجویانی تربیت کند که چون خود او، موفق، منظم و خدمتگزار باشند.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید صمیمانه سپاسگزارم.
اعلام سفر مسافر حمید:
آخرین آنتیایکس مصرفی؛ هرویین.
مدت سفر؛ ۱۴ ماه.
روش درمان؛ DST همراه با داروی OT.
رهایی؛ ۵ سال و ۸ ماه.
در ادامه سفر وایت داشتم:
مدت سفر؛ 10 ماه و ۶ روز.
روش درمان؛ آدامس نیکوتیندار.
مدت رهایی؛ ۵ سال.
نام راهنما؛ آقا نادر اسدی.
رشته ورزشی؛ بدمینتون.
آرزوی مسافر حمید:
حال خوش، سلامتی و تندرستی را برای همهی اعضای کنگره۶۰ خواستارم.
سخنان مسافر حمید:
سلام دوستان حمید هستم مسافر.
دوستان، امروز تولد پنج سالگی رهایی من است و میخواهم از ۲۰ روز اول سفرم صحبت کنم که سازگاری در من شکل گرفت. با تریاک و هروئین وارد کنگره شدم و در ابتدا فکر میکردم مصرف بیشتر حالم را بهتر میکند، در حالی که هر چه مصرف میکردم، خرابتر میشدم.
با حال خراب جسمی و روانی، و کاملاً ناامید، با انتخاب آقا نادر به عنوان راهنما وارد لژیون شدم. ۱۰ روز اول با مصرف یک سیسی OT در هر وعده، به شدت سخت بود و من اصلاً نمیخوابیدم. هر بار که گله میکردم، راهنمایم با آرامش میفرمودند: تو خوب میشوی.
من به امید سازگاری در ۲۱ روز و تنفری که از هروئین پیدا کرده بودم، ۲۰ روز اول را به سختی گذراندم. اما در روز بیست و یکم، پس از مصرف دارو، یک ساعت خوابیدم و وقتی بیدار شدم، حال فوقالعادهای داشتم. از آن لحظه به بعد، داروی OT روی من سازگار شد و دیگر خبری از خماری و حال بد نبود.
با فرمانبرداری از راهنما و استفاده از فرصتهایی که برای جبران اشتباهاتم میدادند، سفرم را ادامه دادم. فهمیدم هدف ما از آمدن به این دنیا، خمار یا نشئه بودن نیست، بلکه هدفی والاتر است. امروز میدانم مشکلات همیشه هستند، اما من یاد گرفتم که قویتر شوم و از پس آنها برآیم. من سلامتی و حال خوش را مدیون لطف خداوند، کنگره و راهنمایم هستم و از داشتن این همه دوست خوب سپاسگزارم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محمد لژیون نهم و مسافر محمود لژیون بیست و یکم
عکس: مسافر سعید لژیون چهاردهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
156