دوازدهمین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر مراد و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه(وادی هشتم و تأثیر آن روی من، تولد یکسال رهایی مسافر ارشاد) پنجشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛
قبل از هر چیز از نگهبان جلسه و دبیرشان متشکرم که اجازه خدمت را به بنده دادند، دستور جلسه امروز دو قسمت دارد یکی وادی هشتم و قسمت دوم جشن تولد آقای ارشاد، قبل از هر چیزی رهاییهای شعبه را به آقای مهدی، رهایی محسن را و رهایی بابک را به آقا رضا راهنمای خوب همه ما تبریک میگویم.
موضوعی که خیلی مهم است با کسب اجازه از ایجنت محترم آقا فرهاد و آقا رضای عزیز، موضوع تحویل دادن لژیون آقا رضا در روزهای آینده است که ایشان هم روز سهشنبه اشاره کردند، همه ما تشکر میکنیم، من به نمایندگی از همه بچههای کنگره60 شعبه اسبیکو از ایشان تشکر میکنم بابت سالهای زیادی که وقت و عمر خودشان را برای خرمآباد و این شعبه گذاشتند و چیزی که ایشان از جناب مهندس و راهنمای گرانقدرشان آقای اشکذری، دیدهبان محترم فر گرفتند و در سینه همراه خود داشتند به نحو مطلوب به ما انتقال دادند.

سخت است در مورد ایشان بخواهم صحبت کنم فقط همین موضوع را بگویم که ایشان راه و رسم زندگی را به ما آموختند، راه و رسم بیرون آمدن از اعتیاد را به ما یاد داد چیزی که سالهای سال است مردم در پی آن هستند و کسی واقعاً به آن نرسیده است.
ایشان همه ما را عاشق کردند، عاشق کنگره، عاشق مهندس، عاشق راه درست زندگی، عاشق مردم، عاشق خدمت و در نهایت عاشق خودشان کردند. در وادی هشتم میگوید "با حرکت راه نمایان میشود" به نظر من یک عاشق اگر بخواهد داستان خوبی داشته باشد که برای دیگران بگوید، داستان سختیها و فراقی است که از معشوق میکشد و ما باید این را یاد بگیریم، اگر داستان خوبی داشته باشیم و برای رهجوها بگوئیم و برای بیرون از اعتیاد به دیگران کمک کنیم، باید این سختی را که راهنمای شما بعد از 10 سال بخواهد از شما دور شود، که خودش یک یومالفصل و یک جدایی است را به جان بخریم.
هر چند ما همگی این را یاد گرفتهایم تا حدودی که این سختیها حرکتی است برای بزرگ شدن ما و من مطمئنم که آقا رضا این را در بچههای ما دیدهاند، لذا امیدوارم که آن چیزی که ایشان از ما میخواهند به درستی انجام دهیم و باعث خوشحالی ایشان شویم که یکی از خواستههای ایشان راهنما شدن بچهها میباشد.
تولد آقای ارشاد را هم به ایشان تبریک میگویم، ایشان از رهجوهایی بود که واقعاً در سفر اول خوب سفر کردند و نقطه قوتی که داشتند این بود که حرف گوش کن بود. هر کاری که از ایشان میخواستی دقیق انجام میداد و این حرف خاصیت را هر رهجویی داشته باشد خیلی میتواند به آن رهایی نزدیک شود.
برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم امیدوارم در ادامه بتوانند شال راهنمایی را هم بگیرند، ایشان الان مرزبان پارک هستند، برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
متشکرم که به سخنان من گوش دادید.

خواسته مسافر ارشاد:
"ساخته شدن هر چه سریعتر ساختمان شعبه اسبیکو"
سخنان مسافر ارشاد:
سلام دوستان ارشاد هستم مسافر؛
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در حضور شما دوستان عزیز هستم، در رأس از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم و بعد از آقا رضای عزیز که زحمت بسیار زیادی برای ما کشیدند.
از راهنمای عزیزم آقا محسن کمال تشکر و قدردانی را دارم و از همه عزیزانی که به نوعی مرا در تمام کردن سفرم یاری رساندند بسیار بسیار ممنونم، امیدوارم در ادامه به جایگاههای خدمتی دیگر و شال راهنمایی برسم و پاسخگوی زحمات عزیزان باشم.

جا دارد از همسفرم هم تقدیر کنم هر چند ایشان به علت مشکلاتی که داشتند در شعبه حضور نداشتند و مرا همراهی نمیکردند ولی مرا درک کردند و به من یاری رساندند.
جملهای هست که میگوید هر کس که همسفر و همسفران خوبی دارد منتظر رسیدن پایان سفر نیست بلکه از مسیر و سفر لذت میبرد، من هم تمام عزیزانی که در این شعبه هستند و خدمت میکنند را همسفر خود میدانم و انشاالله تمام تلاشم را خواهم کرد که خدمت درستی انجام دهم، انشاالله خداوند به همه ما یاری برساند.
از اینکه به حرفهای من گوش کردید ممنون و سپاسگزارم.
تایپ و تنظیم : مسافر حسین لژیون پنجم
بارگذاری وارسال : مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
236