جلسهی یکم از دوره سی و یکم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودهن با استادی مسافر اکبر نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر منصور با دستور جلسه«وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود» روز چهارشنبه بیست و سوم مهر ماه 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر، خدا را شکر می کنم که این فرصت در اختیار من قرار داده شد تا خدمت کنم، همچنین از نگهبان جلسه و راهنمای خودم عباس آقا تشکر می کنم. من می خواستم راجع به گذشته خودم صحبت کنم، چون در رابطه با وادی هشتم دستور جلسه امروز، مطالبی در آن است، به یاد دارم آخرین باری که استاد جلسه نشستم سال چهارصد و دو بود، دستور جلسه، شیشه و تخریب های آن بود، جلسه به خوبی برگزار شد و تمام شد، من هیچ وقت فکر نمی کردم که دو هفته بعد از آن، قرار است که مصرف کننده شوم و شیشه مصرف کنم، ولی این اتفاق افتاد، دو ماه در عذاب بودم تا این که به شعبه ارتش رفتم، در آن جا سفرم شروع شد، همه وظایف سفر را انجام دادم، سی دی می نوشتم، سر وقت می رفتم، پیرهن سفید می پوشیدم، ولی خواسته اش را نداشتم، شرایط روحی ام خیلی به هم ریخته بود. خواسته خیلی مهم است که با خود بیندیشم و بدانم چه می خواهم؟ خلاصه ده ماه سفر کردم، به رهایی نرسیدم و بعد انتقالی گرفتم به شعبه رودهن، چون نمی توانستم چیزهایی را قبول کنم، نمی توانستم قبول کنم که من دیگر آزاد مرد نیستم، یک سفر اولی ام و باید کار هایی که یک سفر اولی انجام می دهد را انجام دهم، چون نمی خواستم، مسلما به رهایی هم نرسیدم.
خدا را شکر به شعبه رودهن آمدم، در لژیون عباس آقا سفرم را دوباره شروع کردم، این برای خود من بسیار جالب بود، روزی که به کنگره آمدم هجدهم مهر ماه سال چهارصد و سه بود با دستورجلسه وادی هشتم و امروز بیست و سوم مهر ماه سال چهارصد و چهار است و من در جایگاه استاد نشسته ام، با دستور جلسه، با حرکت راه نمایان می شود و این لطف خداوند است، تشکر می کنم از کسانی که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
.jpg)
وادی هشتم راجع به حرکت کردن است، در متن صفحه اول وادی می گوید؛ در این سیر برای انسان، تفکرات؛ معمار ساختارها و زبان سخن گوی و تعیین کننده مسیر حرکت او می باشد. یعنی هر ساختاری از یک تفکر شروع می شود، تفکری باید باشد تا من بتوانم حرکت کنم، در حرکت خواسته و هدف خیلی مهم است، می خواهم رها بشوم، یا نمی خواهم، می خواهم سیگارم را درمان کنم، یا نمی خواهم، می خواهم خانه بخرم، یا نمی خواهم.
یک وقت ها انسان خودش هم نمی داند که چه می خواهد، یعنی پنجاه پنجاه است،بهتر بگویم؛ دو دل است، هم می خواهد و هم نمی خواهد، خداوند در کلام الله می گوید؛ از من بخواهید تا شما را اجابت کنم ، ولی وقتی خود من نمی دانم که چه چیزی را می خواهم، تکلیف معلوم است، به قول استاد امین؛ ما باید برنامه خود را برای زندگی داشته باشیم، چون اگر ما برنامه ایی نداشته باشیم، قطعا نیروهای منفی برای ما برنامه ای به طرف تاریکی ها طرح ریزی کرده اند، پس برای حرکت خواسته و هدف من خیلی مهم است که چه چیزی می خواهم، مرحله بعد این است که چه قدر می خواهم، وقتی انسان چیزی را می خواهد به دست بیاورد، باید با تمام سلول هایش آن چیز را بخواهد، با تمام بند بند وجودش باید خواسته آن را داشته باشد، مولانا می فرماید: آب کم جو تشنگی آور به دست، انسان اگر بخواهد قطعا می شود، من اگر بگویم در شرایط اقتصادی فعلی، می توان خانه خرید، همه می گویند، این کار نشدنی است، ولی من می گویم که می شود، چون خودم این را تجربه کرده ام، در شرایط اقتصادی بسیار بد، خانه خریدم، چرا توانستم؟ چون خواسته ام خیلی قوی بود، تشنگی به دست آوردم، واقعا می خواستم، کار آن چنان سختی هم نبود، هر روز به آن فکر می کردم به خواسته ام انرژی می دادم، با تمام وجود خواستم و در جهت آن حرکت کردم، البته این را هم باید بگویم که رسیدن به خواسته ها نیازمند زمان است، خانه خریدن برای من هشت سال طول کشید ولی اتفاق افتاد، دقیقا بر روی این موضوع فکر شده است که در نوشتار ها می خوانند، برای سفر اول حداقل ده ماه وقت لازم است، پس، آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست، ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.
در ادامه تقدیر از نفرات برتر آزمون داخلی شهریور ماه کنگره 60 نمایندگی رودهن:
مسافر اکبر، رهجور راهنمای محترم مسافر عباس
مسافر محمدرضا، رهجوی راهنمای محترم مسافر محمدحسین
.jpg)
عکاس: مسافر محمدرضا
تنظیم و ارسال: مسافر منصور
- تعداد بازدید از این مطلب :
189