English Version
This Site Is Available In English

برداشت از سی‌دی «رب ۱» مهندس دژاکام

برداشت از سی‌دی «رب ۱» مهندس دژاکام

برداشت مسافر محمدرضا از سی‌دی «رب 1» مهندس دژاکام

رهایی و آرامش زمانی حاصل می‌شود، که انسان بپذیرد در جهان، ربوبیت و نظم وجود دارد. وقتی تسلیم این نظم شود، نه‌تنها جسمش بلکه روحش نیز تربیت می‌شود.
«رَبّ» یعنی همان نیروی عشق و نظم که از دل تاریکی، روشنایی می‌سازد. رهایی با دانستن آغاز نمی‌شود، بلکه با پذیرفتن ربّ آغاز می‌شود.
وقتی بدانی نیرویی هست که تو را می‌پرورد، دیگر از تاریکی نمی‌ترسی، چون می‌دانی حتی تاریکی هم بخشی از تربیت توست.

ربّ، در اصل یعنی پرورش از درون؛ یعنی آن دستی که به جای بیرون کشیدنت، درونت را می‌سازد. گاهی به شکل یک راهنما، گاهی به شکل یک شکست، و گاهی فقط به شکل سکوت.

در کنگره فهمیدم، رهایی یعنی تسلیم شدن به همین نظم ربوبی؛ یعنی اجازه بدهی تا درمان، در وقت خودش اتفاق بیفتد. ربّ عجله ندارد، او می‌خواهد تو ساخته شوی، نه فقط خوب شوی. صحبت از عشق و محبت است؛ عشق را توصیفی نیست که بتوان برای آن حدی قائل شد.

محبت، فرمان زندگی و حیات است که برای رسیدن به آن راهی جز جاری شدن نیست. اگر همه انسان‌ها به این موضوع پی ببرند که همه‌چیز با محبت معنا پیدا می‌کند، دنیای زیبایی خواهیم داشت.

جایگاه ربّ و مربی، جایگاهی بس والا است. آن‌کس که می‌خواهد به خدای خود احترام بگذارد، در ابتدا باید به مربی و استاد خود بر روی زمین احترام بگذارد تا بتواند به خدا احترام بگذارد. همان‌طور که گفته‌اند: اگر می‌خواهی خدا را بشناسی، اول خودت را بشناس.

رهجویی که نافرمانی کرده، موقعیتش را در خطر می‌بیند؛ آن‌وقت نیروهای منفی در سه ضلع به او حمله می‌کنند (ترس – ناامیدی – منیت).
آری، او که دچار منیت شده بود، حالا ترس تمام وجودش را می‌گیرد و نمی‌داند چه باید بکند، و حتی قدرت فکر کردن را هم ندارد. از اینکه بیش از شش ماه از آمدنش به کنگره گذشته
و هنوز نتوانسته است خوب سفر کند، ناامید می‌شود، و نیروهای منفی شروع می‌کنند به ارسال پیام‌های ناامیدی:
این لژیون و این استاد جوابگوی کار تو نیست،
اصلاً کنگره به درد نمی‌خورد،
تو اهل سفر کردن نیستی، بی‌خیال کنگره باش...

اما بدان، جایی که نقص فرمان کردی و از درگاه استاد یا ربّ خود رانده شدی، بهترین کار این است که از خدا بخواهی کمکت کند و تو را به خاطر نافرمانی که کرده‌ای ببخشد.
و به خدا بگویی:
تو خود فرمودی انسان موجودی است که نسبت به ربّ خود ناسپاس است، آری، من همان انسان نادم هستم.

تعلیم زنجیره‌ای پایانی ندارد و تا زمانی که مجهولات وجود دارند، آموزش و تعلیم نیز وجود خواهد داشت. حالا سؤال این است که اولین معلم و آموزش‌دهنده کیست؟ وقتی کتاب آسمانی را باز می‌کنیم، اولین سوره «حمد» است که می‌گوید: «الحمدلله ربّ‌ العالمین» یعنی ستایش خداوندی را که ربّ و مربی جهانیان است. پس اولین آموزش‌دهنده، خودِ خداوند است.

شاید بعضی‌ها به خداوند اعتقادی نداشته باشند و مثلاً به طبیعت یا نیروی هستی معتقد باشند، که مهم هم نیست اما باید پرسید: چه کسی به نوزاد آموخت که سینه مادر را بمکد؟ پاسخ این سؤال همان «تعلیم‌دهنده و ربّ انسان» است.

پیام‌آوران الهی، مطالب را توسط حس خارج از کالبد دریافت می‌کردند. اما باید دانست هرکس حس خارج از کالبدش به کار افتاد و خوابی دید، نباید تصور کند که او نیز یکی از پیام‌آوران الهی است؛ زیرا پیامبران این‌گونه به پیامبری انتخاب نشده‌اند.

اگر ما معتقدیم که نفس انسان جاودانه است، پس قبل از تولدش نیز وجود داشته است؛ بنابراین، نفس پیامبران الهی، پیش از ورود به این جهان به آگاهی و ابرآگاهی رسیده بود، و بر همین اساس در این جهان به‌عنوان پیامبر انتخاب می‌شوند.

اما چنین تصوری برای ما، یکی از دام‌های شیطان است که نباید فریب آن را خورد.

ممنون به صحبتهایم توجه نمودید.

(گروه سایت نمایندگی لویی‌پاستور)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .