جلسات ماهیانه لژیون سردار

چهارمین جلسه از دوره دهم لژیون سردار نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای محترم پهلوان آرمین، نگهبانی مسافر امیر، دبیری مسافر سهیل و خزانه‌داری دنور مسافر عباس با دستور جلسه "وادی هشم: با حرکت راه نمایان می شود" روز دوشنبه 21 مهر۱۴۰۴ راس ساعت 19:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان آرمین هستم یک مسافر. خدا را شاکر هستم که این جایگاه را درک کردم تا بتوانم آموزش بگیرم. تبریک می گویم به پهلوان مهدی که توانست تعهدش را پرداخت کند و همه عزیزانی که در تلاش هستند تا قبل از فرا رسیدن گلریزان جدید تعهداتشان را انجام بدهند. در وادی هشتم یاد گرفتیم که هفت عدد کوله بار خودمان داریم که اکثر این وادیها حرکت های درونی و تفکری می باشد. اگر حرکت بیرونی هم هست به واسطه راهنماهایی است که ما در طی سفر داریم و خودِ من شاید تاثیری در تعیین مسیرم نداشته باشم بویژه در ابتدای سفر اولم، ولی از وادی هشتم به بعد این سفر به نوعی یک سفر سیر و سلوک می تواند باشد چرا که آنقدر آموزش دیده ام وسبک و سنگین کرده ام و خواسته هایم را در ذهنم تجسم کرده ام تا بدانم که کجا می خواهم بروم و مقصد نهایی من کجاست.

به هر حال کمکی که میتواند به من بکند این است که برای خودم هدف های متغیرِ کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشم تا اگر خدای ناکرده در میانه راه، گزندی به واسطه نیرو های بازدارنده وارد شد، از مسیر خودم خارج نشوم و مسیرم را ادامه دهم و با اهداف کوتاه مدت انرژی بگیرم برای بدست آوردن اهداف بلند مدت. این روش را میتوان به پرداخت های لژیون سردار هم تعمیم داد و از دنوری به سرداری و پهلوانی رسید و قله ها را یکی یکی فتح نماییم. خوب سختی دارد ولی با فتح اولین قله، انرژی لازم جهت فتح قله بعدی آزاد می شود. ایستگاه وادی هشتم که این وادی را از سایر وادی ها متمایز میکند، پیمان وادی هشتم است. عزیزانی که شال راهنمایی و مرزبانی دارند، همگی پیمان وادی هشتم را انجام داده اند. در وادی هشتم شما وارد یک پیمان دیگری هم میشوید وآن هم پیمانی است که شما با خالق خود می بندید و نکته مهمی که در وادی هشتم به آن اشاره می کند، جبران خسارت می باشد که یکی جبران خسارت از خودمان، جبران خسارت از دیگران و جبران خسارت از خالق و ناسپاسی که نسبت به او داشته ایم.

این ها همه می تواند در قالب لژیون سردار تحقق پیدا کند و در این پوشش من هم پیمانی با خودم ببندم. هر جایگاهی را که شما در لژیون سردار تجربه می کنید، سرداری، دنوری و پهلوانی که جناب مهندس پشت یک قران برای شما پهلوانی تان را ثبت می کند و آیا چیزی زیباتر از این می تواند باشد؟ ولی این موضوع کار شما را سخت می کند چون این پیمان را آقای مهندس برای شما بسته است و بار مسئولیت شما سنگین تر است و نوع نیروهای بازدارنده در این مسیر کاملا متفاوت است با سایر مسیرها. در وادی ما داریم که وقتی مسیر شما مشخص شد، خیلی از بیراهه ها هم در این مسیر وجود دارد که نیروهای بازدارنده فسق و فجور یا کبر و غرور و . . . سر این بیراهه ها منتظر ما هستند تا ما را از مسیر منحرف کنند. ولی در مسیری که به سمت اهدافمان در حرکت هستیم، یک مسیر کوتاه و میان بر نیز وجود دارد بنام بخشش که البته سختی های خودش را هم دارد و هستی بیکار نمی نشیند و تورا در بوته آزمایش قرار می دهد که آیا آگاهانه این مسیر را انتخاب کرده اید یا از روی هیجان و هوس، زیرا وقتی می خواهید جزو ساختار هستی شوید که بخشندگی از خصوصیت های بارز آن می باشد، باید مورد امتحان قرار بگیرید تا پس از پاس نمودن این امتحان، با بخشندگی هستی هماهنگ شوید و کائنات شما را در چتر حمایتی خود قرار دهد.

قطعا نیروهای بازدارنده در این مسیر مزاحمت خود را ایجاد خواهند کرد و باید حواسمان به این موضوع باشد. به هر حال امیدوارم کسانی که دوست دارند در این زمین بازی کنند، با تفکر و تعقل وارد بازی شوند و بلند پروازی نداشته باشند و هدف گذاری را بصورت پله پله انجام دهند و در این مسیر مهمترین آیتم این است که ترس به دل خود راه ندهند زیرا که ترس تفکر را می بلعد و اگر تفکری نداشته باشم در این بازی، قطعا با دست خالی بر خواهم گشت. ما که الان اینجا هستیم، چه بخواهیم چه نخواهیم دعوت شده ایم که اینجا باشیم و این برداشت در ادامه سفر به ما خیلی کمک می کند. وقتی رهجویی بعد از شش ماه عضو لژیون سردار می شود دیگر منِ راهنما خیالم راحت می شود که این رهجو راه خود را پیدا کرده است و درکنگره ماندگار خواهد شد زیرا که آموزشی که در لژیون سردار می گیرد، بسیار متفاوت از سایر آموزش های کنگره می باشد و به ریسمان کنگره چنگ انداخته است. ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.

تایپ: مسافر حمیدرضا
عکس: مسافر حامد
بارگزاری: مسافر طاها

مرزبان خبری: مسافر ماهان