English Version
This Site Is Available In English

وارد شدن از راه قلب

وارد شدن از راه قلب

بسیاری از مطالبی که توسط استادانمان آموزش داده می‌شوند، مانند چراغ راه برای حرکت در وادی‌هاست که حاصل تفکر و تجربه‌شان می‌باشد و به‌صورت آموزش‌های ناب در اختیار انسان‌ها قرار می‌گیرد.

یک روز برای راهنمایی گرفتن نزد راهنمای بزرگوارم رفتم. مسئله این بود که نمی‌دانستم چرا وقتی در موردی که حق اظهار نظر دارم و نظرم را می‌گویم و به تصحیح و انجام کاری کمک می‌کنم آن‌ها دچار خشم می‌شوند و حاضر به حل مشکل بین ما نیستند و از من فاصله می‌گیرند؟ نمی‌دانستم چه کار کنم؟ آیا باید قلبم را به روی آن شخص می‌بستم؟

راهکاریی که راهنمایم داد برگرفته از دو «سی‌دی خانواده و بنیان» بود. این‌که هر انسانی شخصیت متفاوتی دارد و هنگامی که دو انسان با شخصیت متفاوت کنار هم قرار می‌گیرند نقطه‌نظرات متفاوت خواهند داشت و هر کدام ادعا می‌کند دیگری در مرز او وارد شده است؛ پس چه باید کرد؟ همه ما که مثل هم نیستیم. اینجا راه اول که صحبت مستقیم است گاهی به کشمکش منتهی می‌شود و راه دوم که فاصله گرفتن است نیز جواب نمی‌دهد؛ زیرا با آن شخص ارتباط مداوم داریم. اینجاست که درب سوم خودش را نشان می‌دهد که آن درک انسان‌هاست.

گاهی می‌شود فقط ناظر انجام کار توسط دیگری بود؛ حتی اگر کامل و درست نباشد و گاهی بهتر است کار تصحیح نشود؛ اما حسی هم خراب نشود. دیدن انسان‌ها کمک می‌کند که دریافت‌های بهتر و بیشتری داشته باشیم و در تعاملاتمان از کشمکش بیهوده دوری کنیم.

در سی‌دی خانواده استاد می‌فرمایند: این لحظه انتخاب ماست که اگر ثابت کنیم اشتباه کرده، علم و دانش خود را به کرسی نشانده‌ایم و ثابت کرده‌ایم که مشکلات را تشخیص می‌دهیم و همه را به راه راست هدایت می‌کنیم. اینجا برچسب منیت می‌زنیم؛ در صورتی که او دارد رنج می‌کشد. راه بعدی این است که به احساس و قلبمان نگاه کنیم و حاضر نشویم آن فشار و درد را تحمل کند و اینجا از راه قلب وارد می‌شویم که فقط از طریق محبت خالص و راستین می‌توان شفا داد؛ ولی این کار یک شرط دارد و آن این است که بتوانی آن زخم را ببینی، کثافت و آلودگی و بوی تعفنش را تحمل کنی و زخم را تمیز کنی و ببندی. در صورتی می‌توان این‌کار را انحام داد که انسان‌ها را دوست داشته باشیم؛ اما چگونه؟ 

در سی‌دی بنیان راهکاری در این مورد داده شده‌است که استاد امین می‌فرمایند: اگر دوست داشتن را در وجود خود پرورش بدهیم می‌توانیم در انسان‌ها خوبیشان را ببینیم و اولین حسنش برای خود من است. هر وقت خوبی او را ببینم خوبی‌اش به من منتقل می‌شود؛ زیرا انسان‌ها مثل ساختمان‌هایی هستند که هزار طبقه دارند. طبقات پایینی خیلی بد است و هرچه بالاتر می‌رویم صفات و ویژگی‌های مثبت ظاهر می‌شوند. حالا وقتی مقابل ساختمان مقابل قرار می‌گیریم بستگی دارد از این هزار طبقه درب کدام پنجره را باز کنیم؛ اگر پنجره طبقه 900 من مقابل پنجره طبقه 900 ساختمان مقابل است؛ پس از او چیزهای خوب به من منتقل می‌شود.

رفتار انسان‌ها با ما تابع رفتار ما با آن‌هاست که از چه زاویه‌ای با آن‌ها روبه‌رو شویم. این دوست داشتن ابتدای کار فقط دیدن خوبی بود؛ اما در ادامه تمام توان و انرژی من برای زندگی‌کردن بستگی دارد که از آن‌ها چه موجی دریافت کنم. هر انسانی مثل یک باتری است و یک انرژی محدود دارد که تمام می‌شود؛ اگر در مسیر غلط بروم انرژی را تلف کردم و پنج‌ساله تمام می‌شود و این باتری دینامی دارد که شارژ می‌شود و آن دینام از محبت و دوست داشتن شارژ می‌شود.

نویسنده: راهنمای تغذیه همسفر سعیده
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .