English Version
This Site Is Available In English

انسان یک آگاهی فردیت یافته است که بدون واسطه بودن را ادراک می کند.

انسان یک آگاهی فردیت یافته است که بدون واسطه بودن را ادراک می کند.

جلسه ششم از دور سی و هشتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شمس در روزهای دوشنبه به استادی مسافر امیرحسین، نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافر عباس با دستورجلسه (وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می‌شود) در تاریخ 21 مهرماه 1404 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
وادی هشتم در زندگی فیزیکی انسان ها یک قانون بسیار مهم می باشد؛ برای درک بهتر قانون ابتدا باید بدانیم زندگی چیست تا بتوانیم اهمیت این قانون را درک کنیم.
انسان یک آگاهی فردیت یافته است که بدون واسطه بودن را ادراک می کند، هرکدام از این آگاهی‌ها مانند نقطه‌های کوچک از یک آگاهی کل هستند و هرکدام برای انجام کاری به زمین آمده‌اند بنابراین اگر یک انسانی در زندگی فیزیکی حضور دارد یعنی کاری برای انجام دارد و به یک دلیلی وارد این زندگی فیزیکی شده است؛ حال این دلیل می تواند یک آموزش یا تجربه باشد یا می تواند یک رسالتی برای انجام باشد به هر حال اگر در کره زمین زندگی می کنید یعنی یک جای کار شما غلط است و باید آن را تصحیح کنید.
پس وقتی انسانی زندگی‌اش بدون هدف باشد و حرکتی انجام ندهد و در سکون قرار گیرد یه این معنی است که دارد فرصت‌هایش را از دست می‌دهد، به همین خاطر وادی هشتم در زندگی فیزیکی برای ما نقش مهمی دارد و ما باید در زندگی حرکت کنیم و وادی هشتم روش حرکت را برای ما روشن می کند.

برای انجام هر کاری اولین قدم تفکر است؛ هر چیزی که انسان در این جهان خلق کرده ابتدا یک فکر در ذهن آن فرد بوده که آنرا خلق کرده و در زندگی فیزیکی نمود پیدا کرده، پس برای انجام هرکاری ابتدا باید تفکر کنیم اما بعضی انسان ها در مرحله تفکر گیر می کنند که این درست نیست و باید به‌ محض معلوم شدن مسیر شروع به حرکت کرد، زمانی که نقطه شروع را پیدا می‌کنیم تفکر کردن کافی است و باید به حرکت ادامه دهید زیرا تفکر زیاد باعث می شود نقاط تاریک و مبهم مسیر برای شما پدیدار شود که در نهایت ممکن است شمارا از حرکت و انجام کارهایتان منصرف کند و وقتی شما به این دلیل از کاری منصرف می‌شوید انرژی آن عمل از بین رفته و باعث می‌شود شما به سکون برسید و سکون برای انسان چیزی جز سقوط به همراه ندارد.

روش درستی که مهندس به من آموختند این بود که شما باید راجع به شروع کاری ابتدا تفکر کنید و زمانی که تعدادی از مجهولات به معلومات تبدیل شد باید حرکت کنید که در ادامه نیروهای الهی هم به روشن شدن مسیر شما کمک می‌کنند و شما می‌بینید که کارهایی که حتی در فکرتان هم انجامش غیرممکن بوده به‌راحتی انجام شده اند؛ دقیقا مانند راه پله های خانه، شما از راه‌پله‌های خانه خود بالا می روید زمانی که شما در طبقه اول هستید لامپ طبقه اول روشن می‌شود و فقط زمانی که به طبقه دوم بروید لامپ آن طبقه روشن می‌شود و ادامه مسیر دیده می‌شود. در آخر اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم، من تا قبل از ورود به کنگره، از رفتن به هیچ مسیری نمی‌ترسیدم و هر چیزی که به فکرم می‌آمد انجام می‌دادم همین باعث شد در سن کم مستقل شدم، مغازه‌دار شدم، ازدواج کردم، به یک سطح مالی خوبی رسیدم و در یک سال به دلیل اعتیاد همه را نابود کردم و از صفر شروع کردم و فقط همسرم برایم مانده بود، به کنگره آمدم و دوباره شروع کردم، اعتیاد را درمان کردم و حتی به سطح های بالاتری از قبل دست پیدا کردم اما دوباره ماه پیش به دلیل ریسک زیادی که کردم تمام سرمایه ام نابود شد ولی خیلی برایم خوشحال کننده بود که توانستم در کمتر از یک هفته احساسات خودرا جمع و جور کنم و دوباره بلند شوم و از صفر شروع کنم و من از صفر شروع کردن را کاملا یاد گرفتم و برای این مسئله خیلی خوشحال هستم.

در آخر یک‌جمله‌ای که روی زندگی من اثر زیادی گذاشت را خدمتتان عرض می کنم، انسان ماشین اثبات باورهایش است، یعنی من هر چیزی که الآن هستم نتیجه باورهایی است که درگذشته داشته‌ام؛ انسان به هرچیزی باور داشته باشد همان را در زندگی خود پدیدار می کند، من سفر اول را دو بار انجام داده‌ام، دفعه اول به درمان باور نداشتم و درمان نشدم اما دومین بار که سفر کردم باور داشتم که درمان می‌شوم و درمان شدم، این قانون در تمام مسائل زندگی ما وجود دارد مانند مسائل مالی، فیزیکی و عاطفی.

تهیه و ارسال متن: مسافر محمد علی، لژیون پانزدهم

مرزبان خبری: مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .