English Version
This Site Is Available In English

وادی هشتم یعنی حرکت با دانایی به سمت بازگشت

وادی هشتم یعنی حرکت با دانایی به سمت بازگشت

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

با حرکت راه نمایان می‌شود؛ اما قبل از حرکت باید هدف من مشخص باشد. من دارای مشکلی هستم؛ باید فکر کنم که مشکلم را حل کنم؛ پس هدف من حل مشکل است. چگونه می‌توانم آن‌ را حل کنم؟ اگر فقط در منزل بنشینم و فکر کنم مشکل من حل نمی‌شود؛ باید حرکت را شروع کنم و مواردی را که مربوط به حل آن است بررسی کنم و راه‌حل آن‌ها را پیدا کنم. بعد از شروع حرکت، راه نمایان می‌شود. برای مثال: اگر پسر من دارای مشکل ناسازگاری در مدرسه است من هرچه بیشتر بنشینم و فکر کنم مسئله حل نمی‌شود؛ باید حرکت کنم به مدرسه بروم و با معلم و مدیر در این رابطه صحبت کنم. راهکارهای بعدی به من نشان داده خواهد شد و مسیر را ادامه دهم تا در نهایت مشکل را حل کنم.

در مسیر حرکت من ممکن است راه‌حل‌های مختلفی وجود داشته باشد که بعضی راه‌ها، راه ارزشی و بعضی ضدارزشی هستند. همین مشکل پسر من یک راه، صحبت با مسئولین مدرسه و مشاور  است. راه دیگر، تمام خطاها و گناهان را بر گردن دانش‌آموزان و مسئولین مدرسه بیندازم و با آنها برخورد نامناسب داشته باشم.

در مسیر حرکت زندگی و رسیدن به هدف گاه نگاهی به پشت سر می‌اندازیم، می‌بینیم جایی خطا کرده‌ایم که باید جبران خسارت شود شاید به خودمان یا دیگران خسارت و ضرری وارد کرده باشیم. مثلاً: اگر هدف‌، رسیدن به سلامت جسم باشد و من قبلاً با خوردن غذاهای نامناسب یا مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر به جسم خود آسیب‌ رسانده‌ام، در ابتدا پس از قطع موادمصرفی مضر؛ باید شروع به تغییر سبک زندگی، تهیه غذاهای سالم و مفید کنم و همچنین برای سلامت بدن ورزش را در رأس امور روزمره قرار دهم تا بدنم را از سموم وارد شده پالایش دهم و به مرور سلامتی و قدرت خود را بدست آورم. شاید هنگام مصرف همین غذاهای مضر از نظر رفتاری یا گفتاری دیگران را تشویق به استفاده از این مواد کرده باشم؛ در این‌صورت لازم است جبران خسارت کنم که هم  می‌توانم بصورت کلامی به اشتباه خود اقرار کنم و هم  مثلاً غذای‌ سالم را تهیه و در بین گروهی از دوستان یا افرادی که در معرض آسیب من بوده‌اند، پخش کنم و آن‌ها را ترغیب به استفاده از غذای سالم و یا استفاده نکردن از مشروبات نامناسب کنم.

 اگر جامعه برای من خرج کرده و مخارج تحصیلات من را رایگان یا با بهای کمی پرداخت کرده و من مدرک و تخصصی پیدا کرده‌ام؛ اما هیچ استفاده‌ای از آن نکرده‌ام حالا وقت آن است کار یا شغلی بدست آورم تا جبران خسارت کنم. مثلاً: مغازه‌ای باز کنم که اول با دانش کافی و درست بتوانم به جامعه خدمت کنم. دوم با بهای کمتر و منصفانه‌تر خدمات را انجام دهم و  همچنین با پرداخت هزینه‌های مربوط به خدمات شهری   و ساخت فضای سبز و تمیز نگه‌داشتن اطراف مغازه، محیطی آرام و دل‌نشین برای شهروندان دیگر فراهم کنم.

سلام دوستان مرضیه هستم همسفر

وادی هشتم به من همسفر می‌گوید که باید حرکت کنم و راه را پیدا کنم. اگر در یک‌جا ساکن باشم و هیچ حرکتی انجام ندهم باعث می‌شود به آن هدف‌هایی که در زندگی دارم نرسم و از مسیر خارج شوم. در سکون نه زایشی است و نه چیزی به وجود می‌آید. همه چیز در حرکت شکل می‌گیرد. تمام هستی در حرکت است؛ بنابراین وادی هشتم می‌گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود، ساختارها پدیدار می‌شوند، موجودات خلق و سفر در حلقه‌های آفرینش آغاز و ادامه‌دار می‌شود.

زندگی ابعاد مختلفی دارد زندگی فقط این نیست که مدتی زندگی کنیم، بعد بمیریم، هیچ شویم و همه چیز تمام شود؛ باید بدانیم که زندگی بقاء و ادامه دارد و زندگی، تنها جهانی که در آن زیست می‌کنیم نیست؛ بلکه چیزی فراتر از آن وجود دارد. با حرکت راه نمایان می‌شود این یک قانون است. یک قانون مهم و ثابت مانند قوانین ریاضی که ثابت هستند؛ اما در این مسیر پر از پیچ و خم زندگی انتخاب راه درست یا راه نادرست به اختیار خود انسان‌ها گذاشته شده‌است. این تفاوت انسان با سایر موجودات است، تفاوتی که انسان را اشرف مخلوقات کرده است.

وادی هشتم می‌گوید: زمان حرکت نترس، دلهره نداشته باش، شجاع و صبور باش تا در مسیر درست قرار بگیری. مسیری که دیگران نیز به تو کمک می‌کنند و در نهایت، خداوند هم همراه شما است؛ به‌طوری‌‌که متوجه نشوی و شاد شوی‌؛ ولی باید خواسته‌ها و اهداف تو کاملاً روشن و پیش رویت باشد؛ باید از خود بپرسم آیا خواسته واقعی دارم؟ آیا خواهان رسیدن به خواسته‌های خود هستم؟ اگر من خواسته یا هدف خود را جدی نگیرم، به آن فکر نکنم، همه چیز را به سخره بگیرم و در میانه راه آن‌ها را فراموش کنم؛ آن‌گاه مانند آهویی که حواسش به علف‌های حاشیه‌ جاده پرت می‌شود، ممکن است گمراه و از مسیر خود خارج شوم.

ما برای رسیدن به هدف؛ باید بهترین وضعیت روحی و جسمی را داشته باشیم، وضعیت کاملاً مناسب و مساعد باشد. برای رسیدن به صلح و آرامش؛ باید قلب و ذهن خود را از هر چیزی که باعث کدر و سیاه شدن آن شده است، پاک و سفید کنیم. برای این کار باید با هر چیزی یا هر کسی که ممکن است مورد آزار و اذیت ما قرار گرفته باشد و یا از سمت ما مورد آسیب و ضربه قرار گرفته باشد، تسویه حساب کنیم.

وادی هشتم برای من حس و حال خوبی دارد، پر از حس‌های قشنگ و ناب است. به من می‌آموزد که بعد از مشخص کردن کامل خواسته و هدف؛ باید محکم و استوار حرکت کنم. به کنگره آمدم تا در کنار مسافرم سفر کنم و درمان شوم؛ باید به مسافر کاری نداشته باشم و او را رها کنم و دوربین را به طرف خودم زوم کنم. آسیب‌ها‌ و تخریب‌های خودم را بشناسم و اندیشه‌ها و افکار خود را تصحیح و درست کنم. وقتی من درمان شوم و به حال خوش برسم آرامش را در درجه اول به مسافر خود و بعد هم به سایر افراد خانواده منتقل می‌کنم. فرصت جبران خطاهایم وجود دارد، خطاهایی که خواسته و یا ناخواسته مرتکب شده‌ام و حالا می‌توانم لکه‌های سیاه و نقاط تاریک کارنامه خود را پاک کنم و آن را سفید کنم، نور امید در دل من تابیده‌ می‌شود.

خواندن این وادی توبه از گناه را برایم قابل فهم می‌کند. توبه که خداوند می‌گوید: «اگر بارها و بارها آن را شکستی، بازهم جای بازگشت داری». اکنون باید به خودم بیایم تا گوشه‌ای از آن ویرانی‌ها و آسیب‌ها را جبران کنم؛ همچون چشمه‌ای که اگر نجوشد، به حرکت نیفتد و آب آن چشمه در یک‌جا ساکن باشد به مرداب و گنداب تبدیل می‌شود؛ ولی اگر  آب در حرکت باشد پر از جوش و خروش باشد می‌بینیم که در طول مسیر چه آبادی‌هایی را سیراب خواهد کرد، چه سرزمین‌هایی را سرسبز خواهد کرد و جان چه موجوداتی را نجات خواهد داد.

به نظر من وادی هشتم؛ یعنی حرکت با دانایی و آگاهی کامل به سمت توبه، برگشت از تمامی خطاها و اشتباهات و تصمیم گرفتن برای یک انسان خوب‌، کامل و مفید هم برای خود و هم برای تمام دنیا بودن. فرصت توبه و بخشش این وادی همیشه برایم یادآور بخشش و عطوفت خداوند است. خداوندی که مهربان‌تر از هر مهربانی است و به نظر من می‌شود با اجرای پیمان وادی هشتم و با آتش زدن و تکه‌تکه کردن گناهان گذشته آن‌ها را از قلب و روح خودمان پاک کنیم و تبدیل به یک انسان شفاف و زلال شویم. انسانی که دیگر سیاه و تاریک نیست و سعی می‌کند آسیبی نه به خود، نه به خانواده و نه به جامعه برساند. دیگر باعث آزار و اذيت نشود تا در مسیر کمال و صراط مستقیم قراربگیرد.

سلام دوستان نسرین هستم  همسفر

در وادی هشتم به این اشاره می‌کند که «با حرکت راه نمایان می‌شود». در سکون هیچ‌ چیز به‌وجود نمی‌آید و زایشی نیست. همه چیز در حرکت شکل می‌گیرد. هیچ نقطه‌ای وجود ندارد که انسان بگوید مسیر زندگی من تمام‌ شد و به پایان رسید، چنین جایی در زندگی انسان هرگز وجود ندارد. انسان؛ یعنی زندگی و زندگی؛ یعنی حرکت چه در این دنیا و چه در حلقه‌های دیگر.

در وادی هشتم ما با یک سری مطالب مجهول روبرو هستیم که می‌خواهد نقطه تفکر افراد را پیدا کند و انسان بداند که پشت پرده، نیم پرده‌هایی قرار دارد. بداند که زندگی و حیات این چیزی نیست که مشاهده می‌کنیم یا لااقل این چیزی که مشاهده می‌کنیم یک جزئی از آن است. علماء و حکما به دو بخش تقسیم می‌شوند. یک سری علماء و حکمای بحثی هستند که با درس، مشق و مدرسه به اطلاعات رسیده‌اند و این‌ها در محدوده ماده و حواس پنج گانه کار می‌کنند؛ ولی علمایی هم هستند که بیانات و صحبت‌های آن‌ها همه الهام و القاء بوده است، مثل: مولانا، رسول خدا و... که همه مطالب از جای دیگری به سینه‌ی آن‌ها الهام شده است.

زندگی این نیست که در انتها مرگ باشد و بعد هیچ شویم. اگر این‌گونه به زندگی نگاه کنیم سخت و دشوار خواهد بود. اگر بدانیم زندگی غیر از این است و انسان بقاء دارد آن‌موقع داستان چیز دیگری است؛ باید بدانیم که جهان فقط همین جهان نیست. فرشته‌ها، شياطين و جن وجود خارجی دارند؛ یعنی وجود حقیقی دارند؛ ولی ممکن است در غالب دید ما نباشند. انسان موجودی است که با اختیار کامل خلق شده که هم می‌تواند مسیر تقوا، ارزش‌، محبت و دوستی و هم می‌تواند مسیر فسق، فجور، کینه و دشمنی‌ را طی‌کند. زمانی که انسان آفریده شد، یکی از فرشتگان رده بالا شورش کرد و از فرمان خدا که سجده کردن بر انسان بود، سرپیچی کرد و از درگاه خدا رانده شد که او هم قسم خورد انسان را از مسیرش منحرف کند و تا روز موعود از خداوند مهلت خواست.

ما نمی‌توانیم بدون مقدمه، مطالعه و تفکر حرکت کنیم و بگوییم که با حرکت راه نمایان می‌شود. وقتی می‌خواهیم حرکت کنیم باید اطلاعات کافی داشته باشیم و مسیر را بلد باشیم. لازم و ضروری نیست که تمام جزئیات مسیر را در نظر بگیریم. ۱) هنگام حرکت بایستی خواسته و هدف ما مشخص باشد. ۲) با تمام وجود بخواهیم تا به خواسته خود برسیم. ۳) در مسیر حرکت گاهی با چندین راه برخورد می‌کنیم که مجموعه این راه‌ها را می‌توان به دو راه عمده ارزشی و ضدارزشی یا الهی و شیطانی تقسیم کرد. هر فرد براساس خردمندی یا کم‌خردی خویش یک مسیر را انتخاب می‌کند و به راه خود ادامه می‌دهد.

اگر خواسته ما رسیدن به سلامتی، صلح و آرامش باشد. ابتدا باید حساب خودمان را تسویه و به صفر نزدیک کنیم؛ یعنی از خودمان، خانواده و جامعه جبران خسارت کنیم و توبه کنیم. توبه به معنی بازگشت است. در توبه خدا حق خودش را می‌بخشد؛ ولی چیزی که مربوط به انسان‌ها است؛ باید جبران شود. نمی‌توان گفت توبه کردم و بدهی مردم را پرداخت نکرد. الف) جبران خسارت از خودمان: ممکن است ما دانسته یا ندانسته به جسم و روان خود تخریب‌هایی وارد کرده باشیم؛ بایستی در مرحله اول خودمان را ببخشیم و در ترمیم و بازسازی جسم و روان خود اقدام کنیم.

ب) جبران خسارت از خانواده: در اکثر فرهنگ‌ها مسئولیت امور خارج از خانه برعهده پدر و مسئولیت حفظ و نگهداری از بچه‌ها برعهده هر دو والد است؛ اما چیزی که کامل مشخص نیست، مسئولیت فرزندان نسبت به پدر و مادر چیست و بعضی از فرزندان طلبکار و ناسپاس هستند. ج) جبران خسارت از جامعه: ما همیشه می‌گوییم که جامعه برای ما چه‌ کار کرده است؟ این سوال را باید ازخودمان بپرسیم که ما برای جامعه چه‌‌کار کرده‌ایم؟ آیا به دامن طبیعت رفتن و آشغال ریختن در کوه و صحرا خسارت نیست؟

در وادی هشتم پیمان در نظر گرفته شده است که مسافران و همسفرانی که مدت سفرشان در کنگره به ۱۸ماه رسیده باشد؛ یعنی سفر اول را طی کرده باشند و ۶ ماه از رهایی آن‌ها گذشته باشد می‌توانند مجوز پیمان را دریافت کنند و با بستن پیمان بتوانند به آرامش بیشتری برسند.

سلام دوستان پروانه هستم همسفر

خداوند بزرگ را هزاران بار شکر می‌کنم که کنگره را سر راه من قرار داد. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم به خاطر زحمت‌هایی که برای ما می‌کشند. در این وادی می‌گوید از سکون نه زایشی است، نه چیزی به وجود می آید؛ بلکه همه چیز از حرکت شکل می‌گیرد و به‌وجود می‌آید. وادی هشتم تنها یک راه نیست، یک راهنما نیست؛ بلکه یک قانون در زندگی انسان‌ها است. همه چیز در هستی و کائنات در حرکت هستند و با حرکت ساختارها به‌وجود می‌آید و راه نمایان می‌شود. انسانی که حرکت نکند مانند آبی راکد به گنداب تبدیل می‌شود.

قبل از حرکت باید هدف و مقصد انسان مشخص باشد. با تفکر درست می‌توانیم به نتیجه خوب دست پیدا کنیم و در نهایت به هدفمان برسیم. من از وقتی به کنگره آمدم یاد گرفتم که فقط خواسته تنها فایده‌ای ندارد؛ باید همراه با حرکت باشد. من همیشه برای حل مشکلاتم از خداوند یا دیگران کمک می‌خواستم و هیچ وقت مشکلاتم حل نمی‌شد. تا اینکه یک شب اتفاقی برای مسافرم افتاد و از شدت ناراحتی تا صبح نخوابیدم آن شب از صمیم قلب از خداوند کمک خواستم. چند روز بعد توسط یکی از دوستانم با کنگره آشنا شدم. الان خیلی خوشحالم و افتخار می‌کنم که یک کنگره‌ای هستم و خدا را شکر که بهترین راه را به من نشان داد.

یکی از جملات ناب و با ارزش آقای مهندس همین است که «با حرکت راه نمایان می‌شود». ما در مسیر حرکت بر سر دو راهی قرار می‌گیریم. یکی راه فسق و فجور و دیگری راه نور و روشنایی است. در این راه خداوند به انسان اختیار داد تا کدامین راه را انتخاب کند. آیا به طرف تاریکی برود و عواقب آن را ببیند یا به طرف روشنایی برود و به هدف خود برسد و نتیجه مطلوب بگیرد. انسان برای این‌که در این مسیر به صلح و آرامش برسد باید جبران خسارت کند. از خودمان، خانواده و از جامعه جبران خسارت کنیم.

یکی از راه‌های جبران خسارت انجام مراسم پیمان است. برای انجام این مراسم قلم، کاغذ، کبریت و زیرانداز لازم است. بدن و لباس باید تمیز باشد. لباس و روسری باید سفید باشد. مکان کوه یا دشت باشد به‌طوری‌که کسی صدای ما را نشنود. ساعت پیمان از ۱۲ ظهر شروع می‌شود تا ۴ بعد از ظهر است. مراسم دو بخش است: بخش اول، نوشتن سیاهه است که از ساعت ۱۲ شروع می‌شود، سیاهه باید فهرست‌وار نوشته شود؛ یعنی متن کامل نباشد. بعد سیاهه را سه بار با صدای آهسته می‌خوانیم و از خداوند طلب بخشش می‌کنیم تا ساعت ۱۳:۳۰ و بعد سیاهه را می‌سوزانیم و به آب یا باد می‌دهیم؛ سپس تا ساعت ۲ سکوت می‌کنیم. بخش دوم، هر دعایی برای خودمان یا دیگران داریم می‌نویسیم، با خداوند پیمان می‌بندیم که برای رسیدن به هدفمان تلاش و کوشش کنیم و از خداوند بزرگ می‌خواهیم که خواسته‌های ما را اجابت کند. بعد کاغذ را ریز ریز کرده و به باد یا آب می‌دهیم و تا ساعت 4 به افکار خود می‌اندیشیم. این پیمانی بین ما و خداوند بزرگ است.

اجرای وادی هشتم برای من حس و حال خوبی دارد. وقتی می‌دانم فرصت جبران خطاهایم را دارم به من امید زیادی می‌دهد. به نظر من وادی هشتم؛ یعنی حرکت با دانایی به سمت توبه و برگشت از تمامی خطاها است. اکنون در کوله پشتی خود هشت وادي و تجربیات گذشته را به همراه دارم؛ پس راه هموارتر است و بدون ترس حرکت خود را ادامه می‌دهم؛ باید بدانم که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی‌شود. همین‌که با قدم برداشتن در این مسیر ۵۰درصد از راه را رفته‌ام به من انرژی زیادی می‌دهد و محکم‌تر قدم‌هایم را بر‌می‌دارم. باز هم خداوند را شاکر هستم که راه کنگره را به من نشان داد. از راهنمای خودم همسفر مهشید هم تشکر می‌کنم که درس درست زندگی کردن را به من می‌آموزد.

رابط خبری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .