English Version
This Site Is Available In English

قرار گرفتن در سکون یعنی قرار گرفتن در تاریکی

قرار گرفتن در سکون یعنی قرار گرفتن در تاریکی

جلسه هفتم از دوره سی و پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گیلان به استادی اسیستانت مرزبانان همسفر آذر، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر رخسانه با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 21 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

بسیار خوشحالم که در خدمت شما هستم. با انتخابات مرزبانی این سعادت نصیب من شد که بتوانم امروز در کنار شما عزیزان صمیمی و مهربان در این جایگاه خدمت کنم. امیدوارم جلسه بسیار خوبی در کنار هم داشته باشیم. طبق فرمایش آقای مهندس کوتاه صحبت می‌کنم و در ادامه مشارکت‌های بسیار زیبای شما را می‌شنویم که می‌تواند کامل‌کننده صحبت‌های من باشد.

از ایجنت نمایندگی، مرزبانان و تمام افرادی که دستی در خدمت دارند کمال تشکر را دارم. ابتدا در مورد دستور جلسه و سپس در مورد مرزبانی صحبت می‌کنم. وادی هشتم درسی دیگر از جهان‌بینی برای ماست. دریافت تمام دستور جلسات به جهان‌بینی خودمان بستگی دارد. به وادی هشتم که می‌رسیم می‌توانیم ادعا داشته باشیم که نیمی از مسیر را طی کرده‌ایم. در این لحظه باید ببینیم توشه راه ما چیست و چه چیزهای توانسته‌ایم ذخیره کنیم. آیا با گوش دادن این تعداد سی‌دی، جهان‌بینی را فراگرفته‌ایم؟ حال باید ببینیم چه ذخیره‌ای داریم.

زمانی که به نیمه‌ راه رسیده‌ایم چه ادعایی می‌توانیم داشته باشیم. این‌که ما تنها سی‌دی‌ها را بنویسیم و خداوند را شکر کنیم که راهنما امضاء کرد و کار من تمام‌شده است، اگر به این صورت باشد به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند نتیجه‌ای برای ما حاصل شود. اگر ما خواستار تغییر و تحول در درون هستیم باید هر سی‌دی و هر کلام مهندس برای ما کاربردی باشد. ما باید به این مرحله برسیم که آموزش‌ها را کاربردی کنیم و از قوه به فعل درآوریم، در آن زمان تغییرات را در خود حس می‌کنیم. شخصی می‌گوید چند ماه در کنگره حضور دارم؛ اما تغییری احساس نمی‌کنم، زمانی تحولات را می‌بینیم که آموزش‌ها را از قوه به فعل درآوریم. زمانی که ما حرکت کنیم و قدمی برداریم تغییر بسیار خوب است. از تغییر نباید ترسید. همه ما از تغییر کردن می‌ترسیم.

قرار گرفتن در سکون به معنی قرار گرفتن در تاریکی است تا موقعی که ما حرکت نکنیم و قدمی برنداریم هیچ نوری نمی‌تابد. یک‌قدم از تاریکی خارج شویم یک نقطه روشنایی می‌تابد، دو قدم خارج شویم دو نقطه روشنایی ظاهر می‌شود و این بستگی به خود ما دارد که بخواهیم چه اندازه تغییر را در درون خودمان ایجاد کنیم، باید بخواهیم و حرکت کنیم؛ حتی اگر مسیر را ندانیم که چه چیزی است، تنها حرکت می‌کنیم، قرار نیست بدویم، آهسته و پیوسته گام بر‌می‌داریم، با تفکر و آگاهانه حرکت می‌کنیم. ما در این وادی آموختیم که ابتدا تفکر کنیم، هیچ کاری بدون تفکر انجام نمی‌گیرد؛ اما وادی‌های بعدی به ما گفته است، تنها تفکر، قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل کنید.

این وادی می‌گوید اکنون حرکت کنید، قرار نیست بنشینید. موانع نیز بسیار زیاد است، پایان هر مشکل سرآغاز مشکل دیگری است؛ اما در این وادی ما می‌آموزیم که می‌خواهیم پیمان ببندیم و عهدی با خداوند داشته باشیم، می‌خواهیم بسیاری از خسارت‌هایی را که زده‌ایم جبران کنیم. ما خانواده‌هایی که درگیر اعتیاد بودیم، ابتدا به خود خسارت زده‌ایم. آسیبی که ما به خودمان وارد کردیم را کسی نتوانسته به ما وارد کند و بیشتر از همه ما به خودمان خسارت وارد کرده‌ایم و باید آن را جبران کنیم. در کنگره می‌آموزیم این موضوع را جبران کنیم. ابتدا باید از خودمان شروع کنیم بنده به‌عنوان یک مادر بیشتر از آن‌که بخواهم درست کنم خراب کرد‌ه‌ام و بیشتر از این‌که بخواهم دست مسافرم را بگیرم زنجیری به پاهایش بوده‌ام که نتواند حرکت کند.

همه این‌ها از روی ناآگاهی بوده و آگاه نبودیم کاری انجام دهیم، فقط می‌دانستیم که اعتیاد چیست. به درون خودت رجوع کن و ببین چه کرده‌ای و سپس از دیگران جبران خسارت کن. ما همیشه خانواده یک معتاد بوده‌ایم، همیشه من مادر یک معتاد بوده‌ام و هیچ‌وقت چیزی برای من لذتی نداشت؛ اما اینجا علاوه بر این‌که این اسم از روی ما برداشته شد ما همسفر و بال پرواز شدیم اینجا برای ما ارزش قائل شدند. وادی هشتم برای من است که بخواهم حرکت کنم. این وادی برای تازه واردین است که حرکتی داشته باشند. راه بازشده است کافی است قدم بردارید. ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند همه هستی و کائنات به ما کمک می‌کنند که یک‌قدم برداریم. اکنون اینجا مبدأ مشخص است.

پیمودن مسیر همیشه سخت است و کار آسانی نیست. به عقیده بنده سفر کردن در کنگره60 پر از عشق و محبت است. شما به‌شرط این‌که به این مقصد ایمان داشته باشید همه‌چیز درست می‌شود ایمان به مقصد این سفر را واقعی می‌کند. یادمان نرود دستمان در دست عزیزی به نام راهنما قرار دارد که هیچ‌ وقت ما را رها نمی‌کند من از تک‌تک راهنمایان عزیز بابت خدمتی که می‌کنند سپاسگزارم. ان‌شاءالله راه درست را همگی پیدا کنیم و قدم در نور و روشنایی بگذاریم.

تصاویری از انتخابات دهمین دوره مرزبانی همسفران نمایندگی گیلان

مرزبان کشیک: همسفر هانیه
تایپیست: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سپیده رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .