English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به نور و روشنایی

رسیدن به نور و روشنایی

جلسه اول از دوره ششم از سری کارگاههای آموزشی لژیون سردار، کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر رضا، با نگهبانی مسافر ابوتراب و با دبیری مسافر محسن، با دستور جلسه" وادی هشتم و تاثیر آن بر روی من" در روز یک‌شنبه ۲۰ مهرماه ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که اذن و اجازه حضور در کنگره را به من عطا کرد تا در جمع شما دوستان باشم و آموزش ببینم، از خدمت‌گذاران لژیون سردار تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. 

اما در مورد دستور جلسه این ماه لژیون سردار که" وادی هشتم و تاثیر آن بر روی من" است. این وادی با سر فصل زیبای، با حرکت راه نمایان می‌شود، آغاز می‌شود. در زمان مصرف اولویت اول و آخر من تهیه مواد مخدر بود و این مواد بود که برای من تصمیم می‌گرفت و حتی اجازه نمی‌داد تا به واجبات زندگی خود و خانواده‌ام برسم.

یک مصرف‌کننده‌ای که سفر خود را شروع می‌کند وقتی که به این وادی می‌رسد یک مقداری تغییرات در وجود او ایجاد می‌شود و بخشی از حس‌هایمان بیدار می‌شود و در اینجا به من می‌گوید با حرکت راه نمایان می‌شود و همین گونه بود که راه کنگره برای من نمایان شد، یعنی وقتی که خواسته درمان اعتیاد را من دارم و به ژرف خواسته خود حرکت می‌کنم در این مسیر راه سراط مستقیم برای من نمایان خواهد شد. 

آقا امیر یکی از راهنمایان نمایندگی بود که پیام درمان اعتیاد در کنگره شصت را به من داده بود و بعد از مدتی من با ایشان تماس گرفتم و گفتم که به من کمک کنید تا از این حصر مواد خارج شوم و ایشان گفتند که برای درمان اعتیاد باید سفری را به مدت ده الی یازده ماه در کنگره شروع کنید و به کمک داروی اوتی، روش dst و آموزش‌های کنگره می‌توانید به درمان برسید ولی برای آمدن من یک حرف و برای نیامدنم هزاران دلیل برای خود ردیف می‌کردم ولی امروز خدای خود را شکر می‌کنم که نزدیک به هیجده ماه است که از دام اعتیاد خلاص شده‌ام.

یک نکته مهم در این وادی وجود دارد که اجرای پیمان است، حال که من تصمیم گرفتم راه خود را عوض کنم و در مسیر سراط مستقیم حرکت کنم و برای اینکه بتوانم خود را از نیرنگ و تاریکی رها کنم باید بین خود و خدای خود یک پیکان ببندم و در اجرای پیمان باید از کارهای اشتباهی گذشته خود یک سیاهه تهیه کنم و بار دیگر می‌نویسیم که چه خواسته‌ها و چه آرزوهایی در سر داریم و اینجاست که با خودمان عهد می‌بندیم و از خدا می‌خواهیم که در رسیدن به سراط مستقیم ما را یاری دهد. در این مرحله به نقطه‌ای می‌رسیم که تاریکی‌ها را پشت سر می‌گذاریم و به سمت نور حرکت می‌کنیم. 

جناب آقای مهندس از سراط مستقیم صحبت می‌کنند، شما یک خیابان پهن را در نظر بگیرید و در انتهای این خیابان نوری به چشم می‌خورد که همه ما می‌توانیم آن را لمس کنیم و در این خیابان راه‌های با کوره راه‌هایی وجود دارد که می‌تواند ما را از رسیدن به این نور دور کند و من باید در این مسیر خوب و بد را از هم تشخیص دهم، گاهی این کوره راه‌ها شاید لباس تقوا بر تن داشته باشد و این من هستم که با آموزش‌هایی که فرا گرفته‌ام باید راه خود را پیدا کنم.

اما در مورد لژیون سردار، همان‌طور که همه ما می‌دانیم کنگره شصت هیچ حامی مالی ندارد و از هیچ نهاد یا خیری هم پول قبول نمی‌کنند ولی کنگره با حرکت در مسیر درست توانسته است که پایه‌های مالی خود را محکم کند، کسانی که قبل از ما در این نمایندگی خدمت کرده‌اند در گلریزان‌های کنگره شرکت کردند تا بتوانند زمین و این سالن را بسازند تا امروز من بتوانم با خیال راحت سفر کنم و به رهایی برسم. دیگران کاشتند و ما خوردیم، حال باید ما بکاریم تا دیگران بخورند. 

امروز اگر من چیزی دارم یا اگر به آرامشی رسیده‌ام، همه این‌ها را از آموزش‌های کنگره گرفته‌ام، من در زمان مصرف اگر چیزی هم داشتم به واسطه مصرف مواد مخدر داشتم همه آنها را از دست می‌دادم و امروز نوبت من است تا به هر اندازه که در توان دارم به کنگره ببخشم تا این مسیر درمان برای آیندگان ما هم حفظ شود. امیدوارم که بتوانم از این ترس بگذرم و به بخشش برسم تا بتوانم از این پول بگذرم. 

حضور در لژیون سردار به پول و مال من برکت می‌دهد، وقتی که وارد لژیون سردار شدم این موضوع را کاملاً حس کردم و این حس به من اجازه نمی‌دهد تا اموال خود را در مسیر ضدارزشی خرج کنم. امیدوارم که همه عزیزان موفق باشند، از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما ممنون و متشکرم. 

 

تایپ، درج و ارسال: مسافر ابوذر، راهنمای لژیون یکم

ضبط صدا و عکس: مسافر علی، مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .