English Version
This Site Is Available In English

مهم‌ترین مسئله، تفکر است

مهم‌ترین مسئله، تفکر است

جلسه چهاردهم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر روح‌الله و دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه «وادی هشتم و تاثیر آن روی من؛  با حرکت، راه نمایان می‌شود » روز یک‌شنبه بیستم مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان امیر هستم مسافر؛ بسیار سپاسگزارم از گروه مرزبانی و راهنمای محترم، آقای یاسر، که اجازه دادند امروز در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش بگیرم.

در روزهای ابتدایی که وارد کنگره 60 شدم، هنگامی که عنوان این وادی را می‌دیدم و می‌خواندم، تصور می‌کردم هر چیزی که در ذهنم می‌آید، باید شروع به حرکت کنم؛ حالا یا به نتیجه برسم یا نرسم. اما وقتی کمی جلوتر رفتم و به وادی هشتم رسیدم، در جزوه‌ها خواندم و سی‌دی آن را نوشتم و یاد گرفتم که برای اجرای وادی هشتم و پیدا کردن راه، باید هفت وادی قبل را پشت سر بگذارم.

باید تفکر کردن را یاد بگیرم؛ زیرا مهم‌ترین مسئله، تفکر است. همچنین باید یاد بگیرم مسئولیت کارهای خود را به کسی دیگر نسپارم. باید متوجه شوم که اگر امروز اینجا هستم، نه تنها من، بلکه تمام موجودات بدون هیچ دلیلی آفریده نشده‌اند و هرکدام نقشی و مسئولیتی در این جهان دارند. همه این مسائل را باید درک کنم.

برای رسیدن به وادی هشتم، باید هفت وادی را پشت سر بگذارم تا متوجه شوم که «با حرکت، راه نمایان می‌شود» یعنی چه. در زمان مصرف مواد و دوران اعتیاد، بسیار به این مسئله فکر می‌کردم که چه کنم اعتیادم درست شود؟ چه کاری انجام بدهم که مواد مصرف نکنم و رها شوم؟ همیشه این پرسش‌ها در ذهنم بود، اما هیچ راهی برای درمان نمی‌یافتم.

همان‌طور که بسیاری از افراد می‌دانند، آقای مهندس می‌فرمایند درمان واقعی زمانی است که فرد مصرف‌کننده بتواند در مزرعه خشخاش مشغول کار شود، چندین کیلوگرم مواد مخدر در دسترس او باشد و بدون هیچ احساس و وسوسه‌ای با آرامش بخوابد. این اتفاق برای من در کنگره 60 افتاد.

در آن زمان بسیار به دنبال راه می‌گشتم. بارها به کلینیک مراجعه کردم، سقوط آزاد را تجربه کردم و گاهی به اصطلاح عامیانه «ترک یابویی» انجام می‌دادم؛ اما هیچ‌کدام نتیجه نداد تا اینکه وارد کنگره شدم. مدتی پس از ورود، به وادی هشتم رسیدم و متوجه شدم که وقتی شروع به حرکت می‌کنم، بسیاری از چالش‌ها، سختی‌ها و موانع ممکن است در مسیر ظاهر شوند.

اگر همه این‌ها را کنار هم قرار دهم، به دو مسیر می‌رسم: یکی مسیر ارزش‌ها و دیگری مسیر ضد ارزش‌ها. مسیر ارزش‌ها همان صراط مستقیم، خوبی، نیکی، نور و روشنایی است و مسیر ضد ارزش‌ها، فسق، فجور، رشوه دادن، دروغ گفتن و غیبت کردن. معمولاً در هر اتفاق و هر گامی که برمی‌دارم، این دو مسیر در برابر من قرار می‌گیرند.

در حال حاضر از کنگره 60 و اعتیاد می‌گویم. وقتی وارد کنگره شدم، گاهی پیش می‌آمد که مرزبان یا راهنما مرا متوجه اشتباهاتم می‌کردند یا در مسائل کاری و مالی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شدم. افکاری در ذهنم می‌آمد که چرا باید ده یا یازده ماه به کنگره بروم؟ اما چون در سفر اول، سی‌دی‌ها را می‌نوشتم، کتاب‌ها را می‌خواندم و گوش به فرمان راهنما بودم، تا حدی توانستم مسیر درست و غلط را تشخیص دهم. فهمیدم اگر می‌خواهم به رهایی برسم و سفرم با موفقیت به پایان برسد، باید همه این سختی‌ها را به جان بخرم.

این‌گونه نیست که شخصی که پانزده یا شانزده سال مصرف‌کننده بوده است، بتواند در یک ماه یا ده روز یا حتی دو ماه اعتیاد خود را درمان کند. این مسئله زمان می‌برد و در کنگره، این زمان معمولاً ده تا یازده ماه است. مسیر من برای رسیدن به رهایی از اعتیاد حرکتی بود که نیاز به تلاش و صبر داشت.

در تمام مسائل زندگی هم همین است؛ خواه در موضوع اعتیاد باشد، خواه در کارهای دیگر. همیشه سختی‌ها وجود دارند، ولی باید با جان و دل تلاش کنیم تا به هدف خود برسیم.

در بخشی از وادی هشتم اشاره می‌شود که برای آنکه در صراط مستقیم بمانیم، زمانی که وارد کنگره شده و سفر را آغاز می‌کنیم و پس از رسیدن به رهایی وارد سفر دوم می‌شویم، لازم است چند مسئله را رعایت کنیم. سه مورد از آن در کتاب وادی هشتم بیان شده است:

اول اینکه بتوانم از خودم جبران خسارت کنم. یعنی به آگاهی و درک برسم که سال‌ها به جسم خود آسیب وارد کرده‌ام؛ با انواع و اقسام مواد، مشروب، الکل، تریاک و هروئین تخریب‌هایی وارد کرده‌ام و باید بتوانم جسم خود را بازسازی کنم. بخشی از این بازسازی در سفر اول اتفاق می‌افتد؛ سیستم ایکس بدن فعال می‌شود و بازسازی آغاز می‌گردد. هنگامی که وارد سفر دوم می‌شوم نیز باید این موضوعات را رعایت کنم؛ چه در رژیم غذایی، چه در ورزش کردن، چه در پاک رفتن جمعه‌ها و سایر موضوعات. باید خود را ببخشم.

زمانی که متوجه می‌شوم به جسم خود آسیب رسانده‌ام، نباید همیشه در اندیشه گذشته بمانم و مدام به خود بگویم که سال‌ها به خود صدمه زده‌ام. باید بتوانم از خود جبران خسارت کنم.

مورد بعد، جبران خسارت از خانواده است. همه افراد، از جمله خود من، در دوران اعتیاد ضرر و آسیب‌های زیادی به پدر، مادر و همسر خود وارد کرده‌ایم. پس از درمان اعتیاد و گذشت ده یا یازده ماه، باید این خسارات را نسبت به خانواده جبران کنیم.

مورد آخر، جبران خسارت از جامعه است. جامعه برای من هزینه کرده است؛ من درس خوانده‌ام، جامعه برایم امکانات، جاده، منابع طبیعی و بسیاری چیزهای دیگر فراهم کرده است. باید بتوانم از جامعه خود نگهداری کنم. مثلاً زمانی که به جنگل می‌رویم، نباید زباله بریزیم؛ یا وقتی در خودرو نشسته‌ایم و تخمه می‌شکنیم، نباید پوست آن را بیرون بریزیم. از همین کارهای کوچک می‌توان جبران خسارت از جامعه را آغاز کرد.

جبران خسارت این‌گونه است که ابتدا نباید به خود صدمه بزنم و سپس باید کارهای ارزشی انجام دهم.

بسیار سپاسگزارم. وادی هشتم مطالب فراوانی دارد. بخشی از آن درباره «پیمانه» است که از دوستان خواهش می‌کنم در مشارکت‌های خود یا هنگام مطالعه، حتماً به بخش مربوط به وادی هشتم در کتاب مراجعه کنند.

سپاسگزارم از اینکه به سخنان من گوش دادید.

تایپ: مسافر محمدعلی لژِیون سوم
عکس: مسافر هاشم لژیون پنجم
تنظیم: مسافرهاشم لژیون پنجم
ویرایش و ارسال: مسافر سینا لژیون یکم
مسافران نمایندگی محمدی پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .