English Version
This Site Is Available In English

عشق در کنگره 60 جاری است

عشق در کنگره 60 جاری است

جلسه سوم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشان، با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر امیرحسین با دستورجلسه «وادی هشتم; باحرکت، راه نمایان می‌شود» روز یکشنبه 20 مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.

ممنونم از نگهبان جلسه که فرصت این خدمت را به من داد. سپاسگزاری می‌کنم از مهندس دژاکام و خانواده‌ی محترم‌شان بابت فراهم‌سازی این بستر آموزشی و درمانی. سپاسگزاری می‌کنم از راهنمای خوبم آقا کمال که خیلی برای من زحمت کشید که هم درمان شوم و هم آموزش بگیرم. سپاسگزاری می‌کنم از حسین‌آقا و از کسانی که در این مکان خیلی زحمت کشیدند؛ کسانی که اینجا هستند واقعاً زحمت کشیدند که این چراغ روشن باشد و ما بیاییم روی این صندلی‌ها بنشینیم و خیلی راحت درمان شویم. یعنی اکثر این‌هایی که اینجا هستند یا از قم بودند یا از اردستان، ساعت ۱۲ ظهر کارهایشان را می‌کردند که ۵ بعد از ظهر قم باشند، خیلی مشکل است. هفته‌ای ۳ جلسه به قم برای دارو برود، برای سیگار یا جونز برود. نعمتی نصیب ما شد در کاشان؛ این نعمت را تا دنیا دنیاست باید قدرش را بدانیم.

من خودم در اردستان سفر می‌کردم؛ ۱۲ ظهر کار تعطیل، حمام و بر سر جاده، زمستان و تابستان که ماشین بیاید سوار کند و به اردستان بروم، هفته‌ای سه جلسه. وقتی به خانه می‌رسیدم، چشم‌هایم باز نمی‌شد. ۱۰ شب می‌رسیدم. الان کنگره بغل گوشمان است با زحماتی که کشیدند. چقدر بچه‌ها رفتند، دیده‌بان‌ها را دیدند، چقدر به تهران، آکادمی، ساختمان سیمرغ، پیش خود آقای مهندس رفتند تا این مکان بنیاد شد. یک سفر اولی خیلی راحت می‌آید و روی صندلی می‌نشیند و بهره می‌برد. خیلی بها پرداخت شده تا شما بهره‌اش را ببرید. قدر این مکان را بدانید که بهترین است. ما یک زمانی فکر می‌کردیم کنگره ۶۰ چه هست، می‌خواهند چه کارم بکنند. وقتی رفتم، می‌گفتم طرف بیکار است که به کنگره بیاید و آموزش بدهد. طرف از اصفهان می‌آمد و مجانی آموزش می‌داد. چه کسی مجانی می‌آید که بنشیند، وقتش را بگذارد و چند ساعت مجانی کار کند؟ کی این حرف‌ها را زده؟ بعداً فهمیدم که عشق در کنگره جاری است، عشق بلاعوض. طرف از تمام تجربه و زندگیش می‌گذارد که تو آموزش بگیری و درمان بشوی و تغییر پیدا کنی.

به قول مهندس، ما سه دسته اعتیاد داریم؛ مابقی برای تغییر آمدیم. در اینجا برای تغییر رفتار و زندگی آمدیم. یعنی ما داخل خانه‌هایمان هم کارتن‌خواب بودیم. دستور جلسه می‌گوید: «با حرکت راه نمایان می‌شود.» تا حرکت نکنی، برایت راهی پیدا نمی‌شود. داخل خانه بنشینی و بگویی من ترک می‌کنم، من از شنبه صبح، از یکشنبه… اما شنبه و یکشنبه‌ها می‌آید و می‌رود و تو دوباره شروع می‌کنی. تا حرکت نکنی، به قول مهندس، با سه جهت می‌شود حرکت کرد. اول تفکر کنی کجا می‌خواهی بروی. به بندرعباس بنشینم در خانه و فکر کنم که چطوری بروم؟ یک هدفی را تشکیل دادم، باید حرکت کنم تا که در جاده افتاده‌ام مشخص شود کجا سرازیری و دست‌انداز دارد و کجا باید بپیچم. همه‌ی این‌ها با حرکت مشخص می‌شود. من درمان شوم، من ترک کنم، اصلاً به این منوال نیست که بنشینم و بگویم. با حرکت، راه نمایان می‌شود.

ما ۱۴ وادی داریم در کنگره که زنجیروار به‌هم پیوسته‌اند. یعنی از آن اول که می‌گوید «با تفکر ساختارها آغاز می‌شود» تا آخرش که عشق و محبت است. در دستور جلسه‌ای که داریم، در همه عشق جاری بوده و با همین دستور جلسه هزاران قانون و دلیل و تبصره می‌توان آورد. خیلی قشنگ هم می‌توان مثبت و هم منفی استفاده کرد، ولی اکثر جاهایی که در کنگره استفاده می‌شود در جهت مثبت به جلو می‌رود، انرژی‌های مثبت. می‌گوید اگر شما در جاده افتادی، اگر خردمند باشی، همان جاده را به جلو می‌روی. جاده آسفالت کرده‌اند، صاف و ساده جلو می‌روی. اما اگر بی‌خرد باشی، به جای اینکه در جاده بروی، مثلاً یک آبشار آب دیدی و پیچیدی بغل آبشار، چمن هست و پیچیدی، یک‌باره به بیابان می‌رسی و به بی‌راهه می‌روی.

سفر اولی که وارد کنگره می‌شود، اگر می‌خواهد درمان شود، راه درمان سه چیز است: اول نظم و انضباط. ساعت ۵ جلسه شروع می‌شود. سفر دومی که راهش را رفته، یک ساعت مانده به وقت، در آنجا حضور دارد. اما سفر اولی که تازه شروع کرده، می‌گوید که جلسه الان بیخ گوش ماست و شاید سر ساعت یا دیرتر برسد. سفر دومی که به قم رفته، یک ساعت قبل از شروع جلسه می‌نشیند تا جلسه شروع شود. در اینجا به‌راحتی برایتان صندلی گذاشته شده که بنشینید و درمان شوید و بعد به دنبال زندگی بروید.

بعد از نظم، فرمان‌برداری. وقتی راهنما می‌گوید دوز دارو را سر وقت بخور، در این ساعت بیا و در آن ساعت برو و لژیون ویلیام وایت شرکت کن، همه را باید چشم گفته و انجام بدهیم. خود مهندس می‌گوید اگر دکتری، مهندسی، وکیلی، هرچه هستی باید پشت در بگذاری و وارد شوی. وقتی وارد کنگره می‌شویم، هیچی نیستیم. ما اگر بلد بودیم، که اینجا نبودیم. باید مثلث را رعایت کنیم تا به درمان برسیم. زیاد سخت نیست، ما همه حرکت کردیم و ان‌شاءالله با این حرکت، هم سفر اولی‌ها به درمان می‌رسند، هم سفر دومی‌ها. همه را می‌دانند، تمام جلسات مختلف را رفتند، استادان مختلف را دیدند. نشستن و گوش کردن…

اگر این کارها را نمی‌کردند، به سفر دوم نمی‌رسیدند.

سفر اولی‌ها! جای خوبی آمدید. حرکت کنید و سعی کنید با این حرکتی که کردید، به نقطه‌ی پایان برسید. هدف این باشد که واقعاً می‌خواهید درمان شوید و واقعاً می‌خواهید به نقطه‌ای برسید که روشنایی را ببینید و از تاریکی خارج شوید. اگر این هدف را داشته باشید، خواهید رسید. صبح تا شب فکر کنید که به درمان می‌رسید. هدف این است که درمان می‌رسی.

ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپیست و عکاس و ارسال: مسافر محمد
تنظیم توسط گروه وبلاگ نمایندگی کاشان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .