هفتمین جلسه از دور پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ارگ کرمان، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر ایمان، با دستور جلسهی «وادی هشتم و تأثیر آن روی من»، روز یکشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، محمد هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که امروز در جمع دوستان حضور دارم و برای خودم انرژی میگیرم. لازم میدانم از استاد عزیزم، آقا حمیدرضا، تشکر کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و از این فرصت برای آموزش و کسب انرژی استفاده کنم.
دیروز توفیق پیدا کردیم که به تهران برویم و در حضور جناب آقای مهندس دژاکام باشیم؛ تجربهای بسیار ارزشمند که آرزو دارم همه دوستان آن را حس کنند. دقیقاً یادم هست روز رهاییام ۱۹ مهر ۱۴۰۲ بود و در همان تاریخ، دو سال بعد، یعنی ۱۹ مهر ۱۴۰۴، توفیق خدمت از دستان جناب آقای مهندس را پیدا کردم. امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی باشم و به تعادل بالاتری برسم و از آموزشهای ناب کنگره بهره بیشتری ببرم.
اما در مورد دستور جلسهی امروز؛
جملهی معروف وادی هشتم میگوید: «با حرکت، راه نمایان میشود.»
یادم هست روز اول، آقا حمیدرضا این جمله را در دفتر من نوشتند و با خودم گفتم یعنی چه؟ تا پایان سفر اول، کمکم متوجه شدم که هر حرکت ما، راه جدیدی را باز میکند. این قانون خلقت است؛ هیچ چیز در سکون به وجود نمیآید.
علم هم این را تأیید میکند: خورشید در حال چرخش است، اگر زمین نچرخد زایشی اتفاق نمیافتد. اگر آب در جایی راکد بماند، میگندد. همانطور که در کنگره گفته میشود:
«رودهای خروشان و چشمههای جوشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند.»
برای آنکه رود خروشان و چشمه جوشان شویم، باید حرکت کنیم.
در تصویر اول کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، مسیری کوهستانی و یخزده و خودرویی قرمز رنگ نشان داده میشود؛ همان حال و روز ما مصرفکنندگان بود. در این مسیر، نقشهی راه ما، کتابها و سیدیهای جناب آقای مهندس هستند و در کنار آن، راهنمایان عزیز نقش راهنما و مرزبانان نقش نگهبانان مسیر را دارند.
جناب آقای مهندس، مانند آیات قرآن، همواره تذکر میدهند: «فَذَکِّر فَذَکِّر فَذَکِّر»
یعنی یادآوری میکنند که بهترین مسیر همین است.
خوشا به حال ما که خداوند لطفش را شامل حالمان کرد تا در مسیر کنگره قرار بگیریم. قرار نیست از تمام جزئیات این راه سر دربیاوریم، فقط باید حرکت کنیم؛
چنانکه گفتهاند:
«گر مرد رهی میان خون باید رفت،
از پای فتاده سرنگون باید رفت.»
باید خودمان در این مسیر قدم بگذاریم تا راه خود را پیدا کنیم. در هر راهی مشکلاتی هست؛ کوچک و بزرگ. بستگی دارد چه بذر و هدفی کاشتهایم و چه میخواهیم برداشت کنیم. گاهی میخواهیم محصول زودبازدهی بگیریم، اما گاهی هدف ما کاشت درختی است که بیست سال بعد ثمر میدهد.
سفر کنگره هم همینطور است: سختی دارد، نوشتن سیدیها، مصرف دارو، و روبهرو شدن با درون خود، اما ثمرهی آن آرامشی است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
آقای مهندس میفرمایند:
برای هر حرکتی باید هدفی وجود داشته باشد؛
اگر کاری بدون هدف انجام دهیم، فقط وقت تلف کردهایم.
بسیاری از کسانی که در میانهی راه رها میکنند، در واقع هدف روشنی نداشتند.
ایشان بارها تأکید کردهاند:
هر خواستهای که از عمق دل برخیزد، محال است به آن نرسیم.
هدف و خواسته در این مسیر نقش اساسی دارد و مهمتر از آن، اطاعتپذیری از راهنما است. باید سمعاً و طاعتا هر آنچه اساتید و راهنمایان میگویند با جان و دل بپذیریم، چون در غیر این صورت مثل آهویی میشویم که از مسیر منحرف شده و طعمهی گرگ میشود.
هدف ما ساده نیست؛ درمان اعتیاد، کار آسانی نیست.
روی سخنم با سفر اولیهاست: هیچ سختیای در این مسیر نیست که نتوان از آن عبور کرد؛ اگر مطیع باشید، سفر برایتان آسان میشود.
گاهی در سفر دوم وسوسهها بیشتر میشود؛ هرچه مقام انسان بالاتر رود، وسوسهها هم قویتر میشوند.
بنابراین باید همیشه مراقب باشیم که از مسیر اصلی منحرف نشویم.
وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم چقدر به خود، خانواده و جامعه آسیب زدهام.
اگر امروز میخواهم به صلح، آرامش، محبت و دوستی برسم، باید همانطور که جناب آقای نقدی فرمودند، جلوی آینه بایستم و بگویم:
«خودم را میبخشم.»
این اولین قدم در مسیر صلح درون است.
از همهی شما عزیزان سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.

📸 عکس: مسافر فرزاد – لژیون دوم
✍️ تهیه و ارسال: مسافر امیرهادی – لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
151