سومین جلسه از دور سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای شنبه به استادی پهلوان محترم مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر بهزاد با دستورجلسه «وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود» در تاریخ 19 مهر 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
پنج سال قبل در چنین روزی برای اولین بار توانستم جایگاه پهلوانی را کسب کنم و در همان ابتدا از من دعوت شد تا به عنوان استاد جلسه در شعبه شمس حضور پیدا کنم و یک تجربه بسیار زیبا برای من رقم خورد؛ حال امروز بعد از گذشت پنج سال، روزگار چنین رقم زد تا من برای بار دوم به عنوان استاد جلسه به شعبه شمس دعوت شوم و در خدمت شما باشم.
حدود پانزده سال پیش من یک مصرف کننده قرص بودم و متادون را سنگین مصرف می کردم، اوضاع بسیار بدی را خلق کرده بودم و زندگی ام در آخرین پله های نابودی قرار داشت و چیزی تا نابودی باقی نمانده بود؛ قیمت دلار در آن سال حدود 1000 تومان بود و من در آن سال 270 میلیون تومان بدهی داشتم که امروزه معادل 30 میلیارد تومان است؛ در آن زمان دائم با خود فکر می کردم که اگر هرچه دارم مانند خانه و ماشین را بفروشم همچنان بدهی بسیار بزرگی دارم و چیزی از آن کم نمی شود، بنابراین راهی غیر از خودکشی برای من باقی نمانده بود؛ اعتیاد و سکونی که در نتیجه اعتیاد برای من حاصل شده بود، باعث سقوط آزاد من شد؛ در نتیجه یک بار خودکشی کردم اما نتیجه نداشت و زنده ماندم و از قبل نا امیدتر شدم.

یک روزی از روز های ماه مبارک رمضان بسیار مستأصل در کوچهپسکوچه های شهر قدم می زدم که به یک مسجد رسیدم؛ من هیچ ایمان و اعتقادی به خداوند نداشتم اما بی دلیل وارد مسجد شدم و بدون وضو گرفتن در صف نماز جماعت قرار گرفتم و با خداوند صحبت کردم؛ گفتم: خدایا واقعاً این عدالت است که یک بندهای را به این حد ناتوانی برسانی و رها کنی؟ از خداوند خواستم که اگر وجود دارد، دستم را بگیرد و مرا راهنمایی کند.
از همان شب مورد عنایت خداوند قرار گرفتم و با کنگره60 آشنا شدم و هرچه جلو می رفتم، ذره ذره مشکلاتم مرتفع می شد.
وقتی وارد کنگره60 شدم هیچ انسانی یا نیرویی را قبول نداشتم، فقط در این تفکر بودم که سفر کنم و بعد از رهایی از کنگره خارج شوم و به زندگی ام برسم؛ با خود فکر می کردم که من بسیار از زندگی عقبافتادهام و همه انسان ها از من جلو زدهاند پس باید از کنگره60 خارج شوم و به کارم برسم تا این عقبماندگی را جبران کنم، اما با توجه به دستورجلسه وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود، راه من هم با حرکت در کنگره60 ذره ذره برایم نمایان شد و توانستم ذره ذره نور را ببینم و به سمت آن حرکت کنم.
هنگامی که از اعتیاد رها شدم، بعد از چند جلسه می خواستم که برای همیشه از کنگره60 خارج شوم و به زندگی ام برسم، در آن لحظه متوجه تفکر غلطی که داشتم نبودم؛ در یک جلسه وقتی که به سمت در خروج می رفتم، مرزبان مرا صدا زد و گفت: در جایگاه سایت می توانید خدمت کنید؟ من هم در رودروایسی قرار گرفتم و قبول کردم، همان امر باعث شد من در کنگره60 باقی بمانم و ذره ذره جذب کنگره شوم و مسیر زندگی ام را کامل تغییر داد؛ روزها در این مسیر حرکت کردم و هرروز مشکلاتم کم تر می شد، بدهی ام را با فروش یک خانه به صورت قسطی پرداخت کردم و بعد از مدتی از لحاظ مالی به جایگاه خوبی رسیدم و در زندگی حال بهتری را تجربه می کردم.
بعد از مدتی جناب مهندس فرمودند: هر فردی که 50 میلیون تومان در راستای اهداف کنگره60 ببخشد و پرداخت کند، جایگاه دنوری را کسب می کند؛ من بسیار مشتاق شدم و این بخشش را انجام دادم، این عمل باعث شد جرقه ای در درون من زده شود و بذر جدیدی در من کاشته شود، به عبارتی می توانم بگویم: کاملاً احساس تغییر در درونم را حس می کردم؛ از سال بعد در کنگره60 جایگاه پهلوانی به وجود آمد و شرط ورود به این جایگاه، پرداخت 500 میلیون تومان بود و من در سال اول جایگاه پهلوانی را کسب کردم؛ با هربار بخشش، حال بهتری در زندگی برای من به وجود میآمد و هربار آرامشی را کسب می کردم که لذتش قابل تصور نبود؛ از همان سال تا به الآن در تمام سال ها من جایگاه پهلوانی را کسب کرده ام و از این بابت سپاسگزار خداوند هستم.
از سال دوم به بعد جناب مهندس فرمودند: اگر کسی بخواهد جایگاه پهلوانی را کسب کند، ابتدا باید از جناب مهندس به صورت حضوری اجازه بگیرد و اگر مهندس تایید کند، او می تواند پرداخت انجام دهد و در غیر این صورت نمی تواند پرداختی انجام دهد؛ من برای سال دوم خدمت جناب مهندس رفتم و درخواست کسب جایگاه پهلوانی را کردم، مهندس فرمود: شما که جایگاه پهلوانی را در سال قبل کسب کرده اید، امسال به چه دلیل درخواست پهلوانی دارید؟ خدمت مهندس عرض کردم، من به این جایگاه خدمتی نیاز دارم و لطفاً قبول کنید؛ از آن سال هر سال، جایگاه پهلوانی را کسب کردم؛ در سال سوم مهندس اعلام کردند که، کنگره برای تحقیقات نیاز به پول دارد و خود جناب مهندس یک میلیارد تومان پرداخت کرده بودند، من هم در آن روز یک میلیارد تومان پرداخت کردم؛ سال چهارم مهندس فرمودند: افرادی که توانایی مالی دارند، می توانند مبلغ بالاتری را پرداخت کنند و من در آن سال، سه میلیارد تومان پرداخت کردم، امسال هم اعلام کردم ده میلیارد تومان پرداخت می کنم که تا الآن نصف مبلغ را پرداخت کردم و امیدوارم در ماه آینده باقی مانده مبلغ را بتوانم پرداخت کنم.
در بخشش مسئله اصلاً پول نیست، من نمی خواهم فخر بفروشم و به شما بگویم که چه مقداری بخشیده ام، بلکه می خواهم به شما توصیه کنم، اگر حالتان خوب نیست و نیاز دارید حال خوب را در زندگی تجربه کنید، باید بخشش داشته باشید؛ بخشش فقط بخشش مالی نیست بلکه بخشش در زمینه مالی، جانی و خدمت گذاری به هم نوعان وجود دارد؛ در هرجایگاه مالی که حضور دارید باید بخشش داشته باشید.

من مجبور هستم مبالغ پرداختی ام را به شما اعلام کنم تا شما بدانید، من یک فرد مصرف کننده ورشکسته بودم که فکر می کردم از دیگران عقب مانده ام و باید از کنگره60 بروم تا کار کنم اما خداوند به من عنایت داشته و راه درست را به من نشان داد و من با حرکت در مسیر درست به جایگاهی رسیدم که آرامش و حال خوب فراوان را در زندگی ام تجربه کرده ام؛ در همین لحظه 150 نفر در تولیدی من مشغول به کار هستند و این از نعمات بخشش است.
بزرگ ترین صفت خداوند بخشندگی است و این یک نشانه است برای اینکه انسان ها بدانند باید ببخشند تا رشد کنند، باید ببخشند تا حال خوب را تجربه کنند و باید ببخشند تا ثروت را تجربه کنند.

متن، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر امیرحسین، لژیون سوم
عکاس: مسافر محمود
- تعداد بازدید از این مطلب :
1327