English Version
This Site Is Available In English

نخستین گام جبران، پذیرش بیشترین لطمه‌ای است که به خود زده‌ام

نخستین گام جبران، پذیرش بیشترین لطمه‌ای است که به خود زده‌ام

به نام قدرت مطلق « الله »

ششمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ در نمایندگی پرستار ویژه مسافران و همسفران با استادی:راهنمای محترم مسافر جاوید، نگهبانی : مسافر محسن و دبیری: مسافر محمد مهدی با دستور جلسه « وادی هشتم،با حرکت،راه نمایان می شود. » در روز شنبه نوزدهم مهرماه ماه 1404 راس ساعت 17 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان جاوید هستم یک مسافر،

 


باید شاکر خدا بود که من در اینجا نشسته‌ام. امیدوارم که حال همه‌ی شما خوب باشد. همین که میبینم حال شما خوب است، سپاسگزار خالق هستم. وادی هشتم، دستور جلسه‌ی امروز با حرکت، راه نمایان می‌شود. آقای مهندس در ابتدا صحبت کردند و کار ما را سبک ساختند ولی به هر روی با حرکت راه نمایان می‌شود. بحث بر این است که فکر راهنمایی یک قانون است، یک قاعده است که هر کس آن را انجام داد بدون شک موفق خواهد شد و هر کس نیز آن را انجام نداد بدون شک موفق نخواهد شد. ولی به هر حال این وادی شاید سه مورد دارد. اول این که این جانب هدف تعیین نمایم، یک هدف‌گذاری انجام دهم. دوم تفکر من. بدون تفکر هدف‌گذاری من به نتیجه نخواهد رسید. در تفکر یک هدف برای خود تعیین می‌نمایم. هدف که تعیین شد، سوم باید تلاش نمایم برای این هدف. این که این جانب همینطور در ذهنم یک هدفی برای خود در نظر بگیرم و دنبالش نروم نه؛ باید تلاش کنم و در مسیر این تلاش و حرکت شاید با مسائل بسیاری مواجه شوم، شاید بسیاری از زشتی‌ها باشد، بسیاری از مصائب باشد یا بسیاری از ناراحتی‌ها باشد و بسیاری از ضد ارزش‌ها وجود داشته باشد. به هر حال در این وادی آقای مهندس می‌آیند و آن آهو را مثال می‌زنند که در وسط مسیر منحرف میشود و در نهایت سر به مسلخ میبرد. به هر حال ما انسان‌ها اندیشه می‌کنیم و باید همینطور باشد.

قطعاً اگر درست اندیشه نکنیم و مسیرمان را بر سر صراط مستقیم قرار ندهیم، بدون شک ما نیز به همان نتیجه خواهیم رسید. به هر حال طبق روال جلسات اگر ما بخواهیم در مورد تجربیات خود صحبت کنیم، خودِ من وقتی حساب می‌کنم میبینم دنبال این نبودم که در هر مکانی حضور یابم ولی به هر حال من هم به هیئت رفتم برای اباالفضل درمانی بلکه مثلاً رها شوم ولی به هر حال به نتیجه نرسیدم. به این نتیجه رسیدم که راه اشتباه بوده و بدتر شد که بهتر نشد. به یک عمل رفتم با چند عمل از آنجا بیرون آمدم. من همیشه این مثال را زده‌ام در سر لژیون که شما وقتی که به سمت نور می‌روید، تمام تاریکی‌ها و تمام پلیدی‌ها و سیاهی‌ها پشت سرتان است. ولی به محض این که بازگردید و به پشت برگردید باید دنبال آن تاریکی بدوید و دنبال آن سیاهی و ضد ارزش‌ها باشید و رها نخواهید شد از این ضد ارزش‌ها مگر این که مجدداً بازگردید به سمت نور. پس از این مراحلی که طی نمودیم، آخر سر باید جبران بکنیم، بالاخره ما خیلی تخریب کردیم. منِ جاوید بسیار تخریب کردم. من شاید سی سال زندگی را به هم زدم. همه‌ی ما تخریب کردیم حالا به نوبه‌ی خودمان؛ ولی اولین چیزی که اینجا گفته می‌شود این است که اول جبران خسارت را از خودتان شروع کنید چرا که من بیشترین لطمه را به خودم زده‌ام.همین موضوع سبب شد که به دیگران نیز لطمه وارد کنم. اگر من به خود لطمه نمی‌زدم در این مسیر گام نمی‌نهادم. من خود را تخریب نمودم: جسم و جان و مال و عمر خود را. به هر روی باید جبران نمایم، وقت بگذارم. وقتی از این درب وارد میشوم، باید قوانین آن را رعایت نمایم. به من میگویند آقا ساعت پنج حاضر باشید و حاضر میشوم، می‌گویند سی‌دی بنویسید و می‌نویسم. به دلیل این حال خوبم باید جبران نمایم. حداقل کاری که می‌توانم برای خودم بکن این است که رعایت نمایم، تا از این طریق جبران خسارت کنم. پس از جبران خسارت از خود نوبت به خانواده می‌رسد. قطعاً تخریب نموده‌ایم. من وقتی در قسمت راهنمای تازه‌واردین بودم همواره می‌گفتم: اگر خانم‌های ما مواد مصرف می‌کردند از لحاظ روانی اینقدر آسیب نمی‌دیدند. قطعاً همسر من وقتی مصرف من را می‌دیدند خیلی پریشان می‌شدند. می‌دیدند همسرشان مواد مصرف می‌کند و هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید. فقط در خود فرو می‌رفتند. به هر حال، این تخریب در ایشان نیز ایجاد شده است. قطعاً این تخریب‌ها باید از بین برود و در نهایت میشود جامعه. پس از خانواده، پدر و مادر و قطعاً در مقابل پدر و مادر وظایفی داریم ولی در مقابل جامعه این امر کمی سنگین‌تر می‌شود. حالا با توجه به نزدیکی به گلریزان، می‌توانیم به هر حال جبران خسارتی به این صورت انجام دهیم. بیاییم در موقع گلریزان کمک نماییم، کمک کنیم برای جبران خسارت. دقیقاً همان‌طور که بذری می‌کاریم و قطعاً پس از مدتی آن بذر به نهالی محکم و قوی تبدیل می‌شود و زمانی که نهال شد می‌توانیم هم خودمان از آن استفاده نماییم و هم دیگران. گلریزان زندگی من را متحول نمود، امیدوارم که برای همه عزیزان هم اینطور باشد که بدون شک همین هست. فقط مهم است که ایمان داشته باشیم که چنین چیزی صورت می‌پذیرد و البته نه به خاطر این کمک کنیم بلکه بخاطر جبران خسارت.

متشکرم که به صحبتهای من توجه فرمودید.

تایپ و ویراست: مسافر محمدعلی لژیون نهم

عکس و بارگزاری: مسافر مهدی لژیون دهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .