نهمین جلسه از دوره چهل و هفتم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه " نظم، انضباط و احترام در کنگره " در روز پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
یک بار دیگر خداوند بزرگ را شاکر هستم که به من این اذن و اجازه را داد که در این جایگاه بنشینم و از تک تک شما عزیزان آموزش بگیرم و خدمت کنم.
سپاسگزارم از واحد اوتی، نشریات، سایت و پورتال و نگهبان عزیز که این جایگاه را در اختیار من گذاشتند که من بتوانم خدمت کنم.
در اینجا من باید یک خدا قوت بگویم به خدمتگزاران شعبات دیگر که وقتی از نزدیک با این عزیزان روبرو میشویم یک انرژی مضاعفی را دریافت میکنیم و میبینیم که چقدر انسان باید دراین مسیر قوی باشد که رهرو این عزیزان باشد، چون راه این بزرگان کمی سخت است.
همانطور که میدانید امروز یک همایش بزرگ و پر انرژی در اراک برگزار شد، در شعبه پروین اعتصامی، برای اولین بار بود که سه دیده بان محترم در کنار هم قرار میگرفتند برای پرسش و پاسخ.
آقای مهدی صدیقی دیدهبان تازه واردین، آقای رضا ترابخانی دیده بان راهنمایان و آقای بابک لطفی دیده بان اوتی.
خیلی امروز برای من پر از آموزش بود، خیلی حس و حال خوبی بود و باید یک خدا قوت خدمت این عزیزان بگویم که کیلومترها جابجا میشوند تا حال یک عزیزی را خوب کنند.
ما هم در شعبه خودمان کم از این عزیزان نداریم نمونهاش آقای بهرام که دو هفته پیش کرمان بودند و صبح جمعه برای ورزش خودشان را به خمین رساندند و بعد از ظهر به تهران حرکت کردند و آنجا بود که دیدم کسانی که سر حق را میآموزند مهر سکوت بر لبان خود میزنند و اینها سرلوحههایی هستند که من حسین باید ببینم و آموزش بگیرم و آموزش بدهم به آیندگان.
دستور جلسه:" نظم، انضباط و احترام" است.
در این هفته ، در مورد این سه مولفه به خوبی صحبت شد.
انقدر این نظم مهم هست که هر چیزی که از سیستم نظم خودش خارج شود فقط به نابودی خودش منجر میشود.
اگر ما تصور کنیم یک شهاب سنگ از آن نظمی که در هستی و کائنات برایش تعریف شده خارج شود اولین مسیری که برای خودش رقم میزند نابودی است.
من همیشه به بچههایی که به اوتی برای مشاوره میآیند میگویم چیزی که مواد مخدر از من مصرف کننده گرفت نظم و انضباط بود و وقتی هم که نظم و انضباط از من گرفته شد خود به خود احترام هم از بین رفت و هیچکس برای من تره هم خورد نمیکرد چون من به یک انسان بینظم تبدیل شده بودم.
وقتی من برای اولین بار مواد مخدر را به خودم تقدیم میکردم غافل از اینکه بهترین نوعش در بدن خودم تولید میشود. اگر مد نظرتان باشد اولین باری که مواد مصرف کردیم حتی سه چهار بار اول برگردان میکردیم.
آنجا بدن من با زبان بیزبانی به من حسین میگفت که حسین این مواد را به من نده چون من بهترینش را به تو هدیه میکنم.
چون من زبان بدنم را نمیشناختم و بدنم را از یک نظم خدادادی خارج میکردم، متاسفانه بدن خودش فرمان صادر کرد و از تولیدات خودش کم کرد.
چون من زبان بدن را نمیشناختم و در کنگره یاد گرفتم که در سیستم بدن چه چیزهایی یافت میشود، خدادادی و ناب؛
انقدر سیستم بدن تولیدات خودش را کم کرد تا به صفر رسید و اگر این مواد به بدن من نمیرسید باعث بروز مشکل برای خود من و اطرافیانم میشد.
حالا این نظم در همه چیز هست،
در کائنات هست، در هستی هست، در بدن هر موجود زنده و جانداری که میجنبد هست ولی باید در مسیر خودش و نظم حرکت کند تا به آن انضباط لازمه برسد. وقتی من مصرف کننده از نظم و انضباط خارج میشدم مواجه میشدم با یک سری بیاحترامیها نه برای حرفم احترام قائل نبود، نه برای رفتارم و نه کردارم.
حق هم داشتند چون وقتی ما میخواستیم به یک مهمانی برویم همسفرم و بچهها میرفتند و همه منتظر من بودند تا من بیایم و سفره بیندازند و این بینظمی به وجود میآورد، وقتی هم به مهمانی میرفتم مسلماً با احترام خوبی روبرو نمیشدم.
یا اگر من رهجو استرس این را نداشته باشم که قبل از راهنمای خودم در کنگره باشم حتماً درون من هنوز مشکل هست و اگر من میخواهم به حال خوب برسم این حال خوب به من هدیه داده نمیشود.
حالا من باید این نظم را که اعتیاد از من گرفته بود را طی سفر اول و دوم در مدت ۱۰ ماه، روی خودم دوباره پیاده کنم تا به آن حال خوب دست پیدا کنم و برای حال خوب حتماً باید هزینه کرد و بدون هزینه نمیشود به حال خوب رسید.
اگر من سر موقع اینجا حاضر نباشم و به موقع سیدیهایم را ننویسم مطمئناً از آن حال خوب برخوردار نمیشوم. من میخواستم بیشتر صحبت کنم ولی برای اینکه به دستور جلسه و به نظم احترام بگذاریم صحبتهایم را تمام میکنم.
به افتخار خودتان و آقای مهندس دست بزنید.
تایپ مطب: مسافر میلاد
ویراستار: مسافر حمید
عکاس: مسافر میلاد
تنظیم عکسها: راهنمای محترم مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
126