جلسه هفتم از دوره سیوپنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کاسپین قزوین به استادی پهلوان همسفر رها، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزار و شاکرم بابت فرصت خدمتی که به من داده شد تا در این شعبه حضور داشته باشم و این احساس زیبا و دلنشین را از شما دریافت کنم. از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم بابت فرصت خدمتی که در اختیار تکتک ما قرار میدهند. از ایجنت و نگهبان جلسه سپاسگزارم بابت فرصت خدمتی که به من دادند. همیشه قدردان راهنمای خودم اسیستانت همسفر شیما هستم که باعث و بانی شروع خدمت من بودند.
دستور جلسه امروز نظم، انضباط و احترام است. امروز جلسه سردار نیز داشتیم که حس و حال بسیار خوبی بود، انشاءالله افرادی که دوست دارند عضو لژیون سردار باشند، بتوانند در این لژیون حضور پیدا کنند و از آموزشهای آن بهره ببرند.
در کنگره۶۰ چیزی که در رابطه با نظم و انضباط به ذهن من رسیده، جمله «درمان، فوق ترک و تعادل، فوق درمان» است. اولینبار که این جمله را شنیدم با خودم گفتم به چه معنا است؟ اینکه من ترک را در نظر نگیرم، درمان بالاتر از ترک و تعادل بالاتر از درمان است! چیزی که شاید ما را به اینجا کشید و ما به سمت ضدارزشها رفتیم، وجود بیتعادلی و بینظمی در زندگی ما بود. به قول یکی از راهنمایان که میگفتند: «ما بدون قاعده و قانون زندگی کردیم و یک آن به خودمان آمدیم و دیدیم چه اتفاقاتی در زندگی ما افتاده است.»
ما با حضور در هر لژیون، نظم را یاد میگیریم. مسافران اولین قدم خود را با حضور در لژیون تازهواردین برمیدارند، نظم را رعایت میکنند، مواد مصرفی آنها روی نظم قرار میگیرد؛ باید بهموقع در جلسات حضور داشته باشند، سیدی بنویسند، مشارکت کنند و تمام اینها را نظم میسازد. شخصی که تا صبح بیدار و تا ۱۲ ظهر خواب بود، مجبور میشود صبح زود بیدار شود، پارک بیاید و ورزش کند.
در لژیون جونز ما نمیتوانیم هر چیزی را هر اندازهای که دوست داریم، بخوریم؛ غذای مناسب، اندازه مناسب و زمان مناسب که همان DST است را باید اجرا کنیم. وقتی که در لژیون سردار با خودم میگویم؛ باید تا گلریزان بعدی این مبلغ را پرداخت کنم، یعنی نظم را به زندگیام میآورم.
من به این نتیجه رسیدم که محور اصلی کنگره۶۰ بر پایه نظم بنا شدهاست. در ماه مبارک رمضان نظمی شکل گرفت و روش DST بهوجود آمد. من باید نظم را یاد بگیرم و اجرا کنم؛ زیرا به گفته آقای مهندس حسین دژاکام: «نظم به ما قدرتی میدهد که ما بتوانیم حرکت کنیم.» تا زمانی که من در زندگیام نظم نداشته باشم، نمیتوانم درست حرکت کنم و هر لحظه به خواستههای نفسم گوش میدهم.
در کنگره۶۰ به نظم و انضباط میرسیم، راهنما میگوید هر سمتی که دارید پشت در بگذارید و هر چه که راهنما گفت؛ باید چشم بگوییم، از راهنما تبعیت کنیم و خدمتگزار باشیم. خدمت کردن شرایط و چهارچوب دارد، اگر سیگار مصرف میکنیم؛ باید به لژیون سیگار برویم، اگر اضافهوزن داریم؛ باید به لژیون جونز برویم و سیدی بنویسیم. وقتی چهارچوب روی چیزی قرار میگیرد، آن مسئله خاصتر میشود و تو تمام تلاشت را میکنی که به آن خواسته برسی و در نهایت آن چیزی که باید، میشود.
در کنگره۶۰ یاد میگیریم احترام بگذاریم، نه بهخاطر بهدست آوردن مقام و جایگاه یا بهخاطر بهدست آوردن دل کسی. آقای مهندس حسین دژاکام وقتی میخواهند شال پهلوانی را گردن کسی بیندازند، خودشان نیز سرشان را خم میکنند، دیدن این صحنه برای من غیرقابل باور بود که مردی به این بزرگی در این جایگاه با این علم و دانش جلوی پهلوان خود سرش را خم میکند و احترام میگذارد. هر جایی این اتفاق نمیافتد و ما این احترامها را نمیبینیم. خارج از کنگره۶۰ اگر کسی با ما مهربان باشد با خودمان میگوییم حتماً نیت یا خواستهای دارد؛ ولی اینجا این اتفاق نمیافتد.
عشق و محبت در این مکان مانند مثال «باران» از آقای مهندس حسین دژاکام است که نمیتوانیم، بگوییم اینجا باران بیاید؛ ولی آنجا نبارد. کسانی که به دنبال خدمت هستند، یاد میگیرند و میآموزند که نظم، انضباط و قوانین را با عشق جاری کنند. عشق بسیار مهم است؛ زیرا نمیگذارد حس منیت و متفاوت بودن در ما ایجاد شود. استاد امین دژاکام در سیدی «احترام» در اینباره صحبت کردند. من گاهی آنقدر احترام گذاشتم تا دیگران احترام گذاشتن را یاد بگیرند. اجرا کردن این مسائل در زندگی هم سخت و هم سهل است، اگر در کنگره۶۰ حضور داشته باشیم سهل و شیرین میشود.
در سیدی محور اصلی آقای مهندس حسین دژاکام در رابطه با محور اصلی کنگره۶۰ و سفر صحبت میکنند. اگر قرار است که من حضوری داشته باشم؛ باید بر پایه نظم و احترام باشد و با عشق این کار را انجام دهم، به قول آقای مهندس حسین دژاکام: «به زور تازیانه نیست.» من نمیتوانم کسی را با زور و تازیانه به راه بیاورم. من نمیتوانم رهجویی را با زور منضبط کنم، به او فرصتی میدهم، منتظر میمانم و بعدش خداحافظ. باید قدر چیزی که به ما داده میشود را بدانیم، قدر فرصتی که به ما دادهاند، این فضایی که درست کردهاند، این جایگاه، شرایط امن و این عشق را کجا میتوانیم پیدا کنیم؟ تا زمانی که خودمان پا در این راه نگذاریم و خدمت نکنیم، درک نمیکنیم. روزی که خدمتم را گرفتم، به راهنمایم گفتم الآن میتوانم درک کنم که چه کاری انجام میدهید.
انشاءالله که فرصت خدمت به همه ما داده شود تا در این راه آموزش بگیریم، حس و حال خوب دریافت کنیم و به چیزی که در دلمان است، برسیم.
در ادامه لوح تقدیر لژیون سردار اهدا شد.

ایجنت همسفر فاطمه نشان پیمان وادی هشتم را به راهنما همسفر ندا اهدا کردند.

.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه، مسافر مرتضی
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سما (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
163