پنجمین جلسه از دوره ششم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر احمد با استادی مسافر راهنما غلامرضا، نگهبانی مسافر مراد و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه (نظم،انضباط واحترام درکنگره۶۰)روز یکشنبه ۱۴۰۴/۷/۱۳ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم اینجام توفیق اجباری شد در خدمت شما باشم استفاده ببرم از شما. گذشته خودمو یه تیکه دوست داشتم بگم من موقعی جنگم با اعتیاد شروع شد که گفتم آقا من دیگه از فردا مصرف نمی کنم از اونجا شروع شد درگیری ها و تنش های من با اعتیاد خب به خاطر اینکه حالا راه نبود راهها درست نبود یه ذره تنش ایجاد شد تنش وقتی که درون من ایجاد شد صد در صد به کارم لطمه زد به خانوادم لطمه زد یه پروسه هفت، هشت ساله ای گذشت خیلی هم زور زدم خیلی قوی بود که از اعتیاد بیام بیرون خیلی هم دعا کردم یه روز یادمه تو مغازه نشسته بودم گفتم خدایا میشه این دستو از اینجا بگیرید مردم صبح که از خواب بلند میشن راحت بلند میشن بدون دغدغه ی هیچ چیزی. هیچ موقع یادم نمیره . اینا رو گفتم برای خودم که یادم نره از کجا اومدم الان شرایط حالم چطوره بابت همه اینا خدا رو شکر می کنم از آقای مهندس واقعا تشکر می کنم از راهنمای خوبم تشکر می کنم از آقای دکتر تشکر می کنم بابت این همه زحمت هایی که برای من کشیدن خب من درباره دستور جلسه مواد مخدر وقتی که انسان با مواد مخدر ازدواج می کنه بیماری اعتیاد هم جسمی هم افکار اندیشه است تعادل جسم رو ذره ذره میریزه به هم. بیدار شدن خوابیدن غذا خوردن میریزه به هم وقتی که اینا میریزه به هم یواش یواش افکار و اندیشه هم میشه افیونی. افیونی یعنی اینکه آقا موقعی که مردم خوابن من بیدارم موقعی که میخوام نمیدونم کی کاری رو به موقع انجام بدم.
با این آموزشها من متوجه میشم که آقا همه چی سر جاشه ولی من سر جایی که باید باشم نیستم نمیدونم کی محبت کنم نمیدونم اصلا نظم قانون چیه خب مصرف کننده ده تا کلمه که صحبت میکنه پنج شیش تاش کلنگیه دیگه حالا ببخشید چهار پنج تاش حرف زشته کلنگیه . گذشته من اینجوری بودم تمام اینا سرایت میکنه به خانوادم من وقتی میخوام صحبت کنم با بچم با خانمم با پدر و مادرم دقیقا از این کلمات که باید مجبورم استفاده کنم. تو محل کار اون نظم و انضباطی که باید تو محل کار و خانوادم داشته باشم ندارم. حالا زمان گذشته لباساموخودم مرتب نگذاشته بودم یک جا یه نظم و انضباطی داشته باشم حالا به واسطه اعتیاد بود به واسطه آموزش هایی که نگرفتم . اعتیاد اولین چیزی که از آدم میگیره نظم و انضباطه. ولی من موقعی که ده سال پیش وارد کنگره شدم اولین چیزی که یاد گرفتم همین بود. استادم می گفت من میدونم الان کی اینجا درمان میشه کی درمان نمیشه گفتم بگو استاد. گفت تمام اینایی که سفر اول نیم ساعت قبل اینجا هستند شک نکن به درمان قطعی مواد مخدر میرسن واقعا همینه. این اولین قدمشه. من اینجا ساعتو یاد گرفتم آقا پنج پنجه دیگه پنجاه و پنج دقیقه پنج نیست رفته دیگه پنج نیست دومین چیزی که اینجا به من آموزش داد دیدم لباس پوشیدن، مرتب حرف زدن، اول ظاهر انسان درست شد بعد دیدم درست باید صحبت کنیم یه جایی که میریم تو هر جمعی باید مرتب صحبت کنیم اینا رو همه ذره ذره نفر اول یاد گرفتم آمدم یواش یواش بردم تو خانوادم اگه یه دفعه تو صحبتام یه دفعه بچم یه حرفی زد گذاشتم راحت حرفشو بزنه .قبلا که اینجوری نبود می خواستم فقط حرف خودمو به کرسی بشونم . دیدم این نظم و انضباط چه چیزایی برای من آورد همین دستور جلسه رفتم سراغ کارم دیدم آقا نیم ساعت زودتر رفتم باز کردم همه چی مرتب منظم با مشتری با ادب صحبت کن احترام بگذار همین دستور جلسه رو رعایت کردم دیدم چقدر رو درآمدم تاثیر گذاشت چقدر مشتریهام بیشتر شده.
بعد که اومدیم جلوتر متوجه شدم دیگران اگه بخوان به من احترام بذارن بستگی به گفتار و کردار من داره. هر جوری باشه دیگرانم همونقدر به من احترام میزارند.من این دستور جلسه رو نمیگم صد درصد ولی حداقل شصت هفتاد درصد هم تو خانوادم پیاده کردم هم تو محل کارم پیاده کردم هم تو جامعه ای که زندگی می کنیم پیاده کردم ثمرشم خودم دیدم ثمرش این شد که آقا یه آرامشی درون خود انسان به وجود میاد با همین دستور جلسه آرامش چجوری به وجود میاد من موقعی که افکار و گفتار و رفتارم درست میشه آقا مهندس چهارشنبه یه حرف خیلی خوبی زد گفت آقا من مجبور می کنم آدما رو به من احترام بذارم چه جوری مجبور می کنیم نه به زوربا رفتار خوب مصرف کننده چه بخواد چه نخواد شخصیتش زیر سوال رفته. حالا یا مصرف کننده شیشه بوده تا میومده حرف بزنه میگفتن نه درستم میگفته می گفته آقا الان مثلا ساعت پنجه غلط نمی گفته ولی ترور شخصیتی میشه .حالا مصرف کننده با آموزش های کنگره شصت به جایی میرسه حالا برای خیلیا شایدم تجربه کرده باشن تو خانواده باور کنید هر کاری میخوان بکنن زنگ میزنن مشورت میگیرن. این جایگاه را کی درست کرده همین آموزشهای ناب کنگره ست. بابت همه اینها خدا رو شکر می کنم من همیشه میشینم رو صندلی دوستانم همیشه دستم رومیگیرن . شکرگزاری چجوریه شکرگزاری اینه که آقا یه جایی گوشه کارم باید بگیری حرف خالی هم که نمیشه آقا اینجا بالاخره چراغ هست سبد هست . لیژونی انرژیش بالاست که همه با هم قوی باشنداصلا کنگره شصت هدفش اینه ضعیف رو میگیره قوی تحویل میده اگه یه نفر تو لژیون قوی باشه به درد لژیون میخوره لژیونی که حالشون خوبه به همدیگه همه چی رو یاد میدهند. اگه سی دی بنویسی خیلی حسش خوبه همین الان هر کاری که باعث می شد که من حالم خوب باشه . چقدر حسامون به همدیگه خوب شد بابت همه اینا خدا رو شکر می کنم و امیدوارم این جلسه انقدر باشه که تو این صندلی ها جا نباشه الان آدم نگاه میکنه این صندلی ها خالیه یه خورده انرژیش میاد پایین باید ما احساس مسئولیت کنیم به همدیگه اطرافیانمون محلمون یه جوری رفتار کنیم که کسایی که واقعا درگیر بیماری اعتیادن بیان جذب بشن یعنی خداوند الان با اون شرایطی که الان داریم بیرون می بینیم کنگرشصت به مصرف کننده ها گفته روله. همه باید قدر بدونن اینایی که اینجا هستن باید قدر بدونن اونایی هم که بیرون از درن من با رفتارم یه کاری کنم که اونا جذب بشن . فکر کنم چهار هفته پیش بود این خیلی تاسف داره یکی از این همشهری های ما بیست و چهار سالشه عقدم کرده بود پدرش گفته بود آقا بیا بریم ترک کنیم عروسی میخوام بگیرم ترک کن تا عروسیو بگیرم .رفته بود ترک کرده بود تشنج کرده بود میگه بیست و چهار ساله میگه دلم می سوزد و کاری از دستم بر نمی آید تو همین الانی که داریم زندگی می کنیم بغل گوشمون آدما دارن از بین میرن. این راهش نیست اینجوری خیلی راحته حالا حساب کن تو چیزی که ما حالا دیدیم امیدوارم روزی بشه که نگاه می کنیم تو هر محله ای تو هر جایی که کنگره شصت باشه رفتار و کردار هممون کنگره شصتی باشه ممنون از اینکه به حرف هام گوش دادید.
تایپ:مسافر اکبر (لژیون چهارم)
تنظیم و ارسال:مسافر روحالله
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
15