English Version
This Site Is Available In English

نظم کلید رسیدن به آرامش و درمان

نظم کلید رسیدن به آرامش و درمان

جلسه دهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به استادی همسفر مهناز، نگهبانی کاندیدای پهلوانی همسفر زینب و دبیری دنور همسفر مریم با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سه اصل بنیادین در کنگره۶٠، یعنی نظم، انضباط و احترام، نقش حیاتی در مسیر درمان و رشد فردی اعضاء دارند. این اصول نه‌ تنها ساختار جلسات و فعالیت‌ها را شکل می‌دهند، بلکه به‌عنوان ابزارهایی برای رسیدن به تعادل و آرامش درونی نیز عمل می‌کنند. آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: یکی از بزرگترین رازهای خلقت این است که تمام انسان‌ها همه‌ چیز را از نظم در طبیعت الگوبرداری کنند، مانند طلوع و غروب خورشید، تغییر فصل‌ها و حتی روش DST هم بر پایه‌ نظم است.

این‌که مسافران در طول سفر خویش شربت OT، در لژیون ویلیام‌ وایت، آدامس نیکوتین و در لژیون تغذیه سالم تخم‌مرغ آب‌پز و سالاد را منظم و سر ساعت مصرف کنند، به موقع در جلسات حضور پیدا کنند و نوشتن سی‌دی را جدی بگیرند، از الزامات مهم در مسیر درمان موفق است. علاوه بر این نظم در پوشش ظاهری ما نیز اهمیت ویژه‌ای دارد، همسفران شال و روسری سفید و مسافران پیراهن سفید بپوشند، سکوت در هنگام قرائت حرمت‌ها و پیام‌ها رعایت شود و حضور به موقع در جلسات همه از نشانه‌های نظم و انضباط در کنگره۶٠ هستند.

همه‌ اعضاء در کنگره۶٠ موظف هستیم که به راهنما، مرزبانان و ایجنت احترام بگذاریم، این نشانه‌ای از فرمان‌برداری است. همچنین تمام اعضاء باید به یکدیگر احترام بگذارند تا فضای آرام و درمان مؤثری داشته باشیم. کسانی که وقت و انرژی خود را بیشتر وقف خدمت به دیگران می‌کنند، شایسته‌ احترام بیشتری هستند. اگر فردی این سه اصل را رعایت نکند، به‌طور طبیعی از مسیر درمان خارج می‌شود و به درمان نمی‌رسد.

نظم از درون وجود ما سرچشمه می‌گیرد، اگر در درون خویش نظم داشته باشیم، باعث می‌شود که در رفتار و عملکرد نیز منظم باشیم؛ حتی در لژیون سردار باید به تعهدات سرداری‌ خویش عمل کنیم و منظم پرداخت نماییم. در انتها می‌خواهم بگویم زمانی که وارد کنگره۶٠ شدم، در اولین روز، مشارکت همسفر زینب را شنیدم که در مورد لژیون سردار صحبت کردند و گفتند هدیه‌ تولدشان را بخشیده‌اند.

روز بعد، شب هنگام که به خانه رفتم، بسیار فکر کردم که چرا باید مثلاً پنج یا شش میلیون تومان هدیه بدهند؟ برای چه و چه نیازی است؟ همین‌طور که داشتم فکر می‌کردم و ظرف‌ها را در آشپزخانه می‌شستم، ناگهان انگشتر طلایم شکست و تکه‌ای از آن داخل چاه آشپزخانه افتاد و نتوانستم آن را بردارم، با خود گفتم این یک نشانه است؛ زیرا شک کرده بودم و بسیار ناراحت شدم. پس از گذشت سه ماه از آن اتفاق وارد لژیون سردار شدم و سرداری‌ام را پرداخت کردم.

سال گذشته نیز مسافرم برای دنوری شرکت کرد و گفت: من دیگر با سرداری حالم خوب نمی‌شود، دوست دارم یک حرکت بزرگتر انجام دهم. در شعبه‌ گلمکان دنور شدند و تعهدات خود را منظم پرداخت می‌کردند. او یک روز به خانه آمد و گفت: من داشتم در جاده می‌آمدم، احساس کردم یک نفر فرمان را گرفته بود و ماشین ایستاد. نزدیک بود تصادف بدی کنم. او این را گفت و من بی‌توجه به آن گذشتم تا این‌که در تعطیلات تابستان برای خودم مشکلی پیش آمد و روی پل چناران تصادف بسیار بدی کردم. آن شش میلیون تومان شاید مبلغ کمی باشد؛ اما برای آن فردی که از تاریکی نجات پیدا می‌کند، مانند دیواری محکم است و برای من همان شش میلیون تومان کوهی شد؛ زیرا می‌خواستم از آن پل پرت شوم؛ اما آن دیوار کوچک برای من به کوهی تبدیل شد.

این آموزش‌ها خارج از کنگره۶٠ و هیچ‌جای دیگری نیست. من در این مکان، جایی پیدا کرده‌ام که به آرامش برسم و مسیر درمان را آغاز کنم؛ حتی در لژیون تغذیه سالم نیز می‌گویند: زمانی‌ که خانم‌ها به درمان می‌رسند؛ باید در لژیون سردار دین خود را ادا کنند، دینی که با نشستن بر روی صندلی کنگره۶٠ بر عهده ما گذاشته می‌شود. خدا را شکر می‌کنم که در لژیون ویلیام وایت به سلامتی دست پیدا کرده‌ام؛ اما دینم را با کمک دنوری ادا خواهم کرد.

تایپیست: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .