سومین جلسه از دوره ششم لژیونهای سردار نمایندگی گرگان با استادی دنور مسافر محمدعلی و نگهبانی مسافر حسین و دبیری دنور مسافر مهدی و خزانهدار دنور مسافر مهدی با دستور جلسه " نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ " در روز یکشنبه ۱۳ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت 15:30 برگزار شد

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدعلی هستم یک مسافر، از نگهبان حسین آقا متشکرم که این جایگاه را به من سپردند تا خدمت کنم و از خدمت خودم آموزش بگیرم، شاکر خدای خودم هستم و از ایجنت محترم سپاسگزارم و به مهمان عزیزمان خوش آمد میگویم که از دامغان تشریف آوردند.
دستور جلسه نظم و انضباط و احترام است. همه در گذشته مصرف کننده بودیم بینظم بودیم و همه چیز برخلاف روزگار بود. زمانی که همه در روز کار میکردند من خواب بودم، زمانی که همه خواب بودن من بیدار بودم، دوست عزیزی امروز حرفهای خوبی به من زد، گفت زمانی که مردم در تلاش و کوشش برای به دست آوردن پول و خانه و ملک و آسایش برای زن بچه بودند من برعکس عمل میکردم، من داشتهها را میدادم تا خودم را نابود کنم.

هم از نظر مالی هم از نظر جانی خدا را شاکر و سپاسگزارم که مهندس دژاکام این چنین بستری برای من فراهم کردند. آمدم اینجا که آموزش بگیریم درس بگیرم الان حدودا ۲۶ماه است که رها هستم خیلی خوشحالم من هیچ بخشندگی نداشتم نه این که نداشته باشم، شاید راه خرج کردن را بلد نبودم چون نظم و انضباط نداشتم. این مواد بود که در درون من ریشه داده بود که خیلی ضررها به خودم زده بودم و حتی بلند شدن از خواب برای من سخت بود. تا یک تکه مواد نمیخوردم هیچ حرکتی نمیکردم تا نزدیک ظهر هنوز درجا مانده بودم همه کارهایشان را انجام داده بودند و من تازه به فکر بیرون رفتن بودم. اولین چیزی که کنگره به من نشان داد نظم و انضباط بود، روز اول مشاوره گفته شد سر ساعت مشخص اینجا باشم، اگر سر ساعت نیامدم باید هفته بعد بیایم. نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی همیشه سعی کردم منظم باشم چون دوست داشتم رها و پاک شوم. سر ساعت میامدم و سیدی مینوشتم. تا آن زمان غیر از حساب کتاب خودکار دستم نگرفته بودم ولی دائم سیدی مینوشتم. در اینجا یاد گرفتم که ۵و یک دقیقه ۵نیست. راس ساعت دارو می خوردم دارو مصرف میکردم. همه چیز را در کنگره آموزش دیدم و در لژیون سردار اولین سالی که آمدم از آن استفاده کردم سردار شدم. دیگران کاشتند و ما خوردیم حالا ما میکاریم تا دیگران بخورند. امسال هم دنور شدم و دنوری را هم خدا رو شکر کامل پرداخت کردم.

لژیون سردار چراغ راهی است برای من، که بخشندگی، ایثار و از خود گذشتگی را آموزش میدهد. در گذشته هرگز حاضر نبودم در جایی ۵۰ میلیون بدهم ولی اینجا با افتخار دادم. یک جمله آقا یاسر گفت الان موقع آن بود که این کار را بکنید. خدا را شکر از شما سخاوتمندی رو یاد گرفتم از راهنمایان و ایجنت محترم آموزش گرفتم و آمدم که در کنگره۶۰ بتوانم خدمتگزار باشم و این باعث افتخار است و لطف شما بود که لایق دانستید و در قسمت مرزبانی رای دادید تا من خدمتگزار کوچکی برای کنگره باشم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه متشکرم.
تایپ: مسافر تقی لژیون دهم
عکس : مسافر موسی لژیون دهم
ویرایش و ارسال: مسافر محمد لژیون سوم
لژیون سردار نمایندگی گرگان
13 مهر 1404
- تعداد بازدید از این مطلب :
52