English Version
This Site Is Available In English

نمودی یک جهان روشن

نمودی یک جهان روشن

ایا ای آنکه با حکمت، نمودی یک جهان روشن
تو روشن کرده‌ای عالم، نمودی آسمان روشن

پر از دلتنگی‌ام اما، شبیه ساحلی خشکم
جهان صید نگاه تو، چو آب اندر خزان روش

درون خانه‌ام تاریک، و درمانی نشد حاصل
تو کردی خانه قلبم به انوار خودت روشن

اگر از ابر لطف تو، بیفتد سایه‌ای  بر  من
چو خورشید یقین گردد، دل من بی‌گمان روشن

تو در خوبی و دانایی، نداری هیچ همتایی
ز حسن روی تو گردد، زمين و آسمان روشن

اگر از پرتو نورت، بتابد ذره‌ای بر من
کنم ابر بهاری را، چو آب اندر خزان روشن

چو در وصف کمال تو، نویسم جمله‌ای شعری
دو دستت چون ید بیضا، که هم نون و قلم روشن

تقدیم به بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام

سراینده: مسافر علی‌اکبر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .