دهمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کریمان کرمان با استادی مسافر آرمان، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره 60» روز یکشنبه 13 مهرماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان آرمان هستم یک مسافر
تشکر میکنم از بنیان کنگره ۶۰، آقای مهندس و همینطور از راهنمای درمان مواد و راهنمای درمان سیگارم آقا سینا ممنون و سپاسگزارم.
دستورجلسه در مورد نظم، انضباط و احترام است. جهان هستی بر مبنای نظم آفریده شده است. کنکره هم به همین شکل، بر مبنای یک نظم آفریده شده است. منِ آرمان، زمانی که به کنگره آمدم، بینظم بودم و هر وقت که میشد مواد مصرف میکردم. وقتی به کنگره آمدم، راهنمای تازهواردین، آقا محمدرضا با من صحبت کردند و به من گفتند باید مصرف روزانهات را در سه وعده منظمکنی. من نمیدانستم چرا اما این کار را انجام دادم.
مصرف من روزانه یکی دوبار بود اما اگر از جای دیگری هم مواد میرسید، مصرفمیکردم. در آن زمان بیکار همبودم.
وقتی مصرف دارو را شروع کردم، استاد عزیزم به من گفتند که باید دارویت را سر وقت بخوری و نباید بعد از خوردن دارو بخوابی چون خاصیتش را از بین میبرد یا مثلا دارو که خوردی نباید سیگار بکشی. اوایل سفر من سیگار میکشیدم که خدا را شکر بعد از گذشت مدتی، وارد لژیون سیگار شدم.
من دارو را در ساعات ۷ صبح، ۲ ظهر و ۹ شب میخوردم.
این مسئله یک نظم و انضباط را به من زندگی من آورد یعنی من مکلف بودم که ساعت ۶:۳۰ بیدار شوم و دارویم را بخورم و چون بیکار بودم، خودم را با کارهای خانه سرگرم میکردم چون میدانستم نباید بخوابم. این شروع یک زندگی منظم بود که از کنگره ۶۰ شروع شد.
به لطف خدا کار پیدا کردم و همینطور خوردن منظم دارو را ادامه دادم. وقتی دارویت را روی نظم بخوری، زودتر به خواستهات و به درمان میرسی.
در کنگره ۶۰، درمان بر پایهی نظم میباشد. خوردن دارو و نوشتن CD از نکات مهم میباشد. نوشتن CD هم باید منظم انجام شود مثلا من روزی ۱۰ دقیقه اگر بنویسم، در هفته میشود چیزی حدود ۱ ساعت. از این طریق هم به CD نوشتن میپردازم و هم کارهای خانه.
آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه هم گفتند که طول سفر اول حتما باید از ۱۰ ماه بیشتر شود. حتی یک روز کمتر از ۱۰ ماه را رهایی نمیدهند.
کنگره به من چه داده است؟
وقتی من نظم را رعایت کردم، احترام دیگران را هم رعایت میکنم. فهمیدم که در کنگره باید به هرکسی که شال دارد، احترام بگذارم. وقتی بدون توجه به سن و سال به دیگران احترام میگذاری، متقابلا احترام هم میبینی. اینها آموزشهایی است که من به خاطرشان، مدیون آقای مهندس هستم.
اوایل سفرم بود و من سر وقت نمیآمدم. یک بار به استادم پیام دادم که نمیتوانم به کنگره بیایم. چون سر کار میرفتم نمیتوانستم به خانه بروم و لباس عوض کنم. به پیشنهاد آقا سینا، پیراهن سفیدم را با خودم میبردم و زمانی که کارم تمام میشد لباسم را عوض میکردم و به موقع به جلسات میرسیدم. بارها ناهارم را با خودم بردم و در راه آن را خوردم چون خواستهی درمان داشتم و میخواستم از اعتیاد دور شوم و همین کار را هم کردم.
کنگره به من عزت و آبرو داد. قبلا اگر کسی در خیابان پشت سرم بوق میزد برمیگشتم و چیزی به او میگفتم اما الان خیلی عادی از کنارش رد میشوم.
این احترامی است که به خودم برمیگردد. با این کار هم حال خودم خوب است و همحال اطرافیان. چون اگر صدمهای به من وارد شود هم حال خودم بد میشود و هم خانوادهام.
من سعیکردم برای درمانم وقت بگذارم. سر ساعت بیایم و سرساعت بروم. به لطف خدا، آقا سینا به من اعتماد کردند و به من یک جایگاه خدمتی دادند. من سعی کردم که ۳ جلسه در کنگره حضور داشته باشم و سرساعت هم بیایم. به لطف خدا هم عضو لژیون سیگار هستم و هم لژیون تغذیه سالم.
الان هیچ اجباری برای آمدن من نیست اما اگر قرار باشد ساعت ۱۵:۳۰ کنگره باشم، من سعی میکنم ۱۵:۱۵ در کنگره حاضر شوم. چون اینها را از آقای مهندس و استادم آقا سینا یاد گرفتم.
ممنونم از اینکه به صحبتهایم گوش کردید.
.jpeg)
.jpeg)
ضبط صدا: مسافر رامین لژیون دوم
عکس: مسافر رامین لژیون دوم
تایپ: مسافر یوسف لژیون دوم
ارسال: مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
76