دوازدهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی همسفر قربان، نگهبانی مسافر سالار و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «نظم،انظباط و احترام در کنگره ۶۰» روز یکشنبه ۱۳ مهر ماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار شد.

سخنان استاد:
از استاد گرانقدرم، جناب آقا رضا، صمیمانه سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه حضور داشته باشم و از فرصت آموزش بهرهمند شوم. شکر خداوند را بهجا میآورم که امروز توفیق حضور در این جایگاه را دارم تا درباره دستور جلسهای بسیار مهم یعنی «نظم، انضباط و احترام» در کنگره ۶۰ سخن بگویم. این سه واژه شاید در ظاهر ساده باشند، اما در حقیقت ستونهای استوار کنگره ۶۰ و ریشه تمام دگرگونیهای عمیق در زندگی ما هستند. پیش از آشنایی با کنگره، تصورم از نظم فقط «سر وقت بودن» بود و احترام را در «حرف بد نزدن» خلاصه میکردم! اما اینجا آموختم که نظم یعنی هماهنگی با قوانین هستی، و احترام یعنی دیدن ارزش انسانها، فارغ از ظاهر یا نوع تفکرشان. ما همسفران بهخوبی میدانیم که اگر امروز مسافرمان در مسیر درمان و تعادل قرار گرفته، بخش بزرگی از آن حاصل نظاممندی و انضباطی است که در کنگره جاریست. در کنگره هیچ چیز تصادفی نیست؛ زمان، مکان، جایگاه، قوانین، و حتی نوع گفتار و رفتار ما، همگی دارای حرمتاند. همین نظم و احترام است که از یک جمع پراکنده، خانوادهای متحد و قدرتمند ساخته است. اما پرسش اینجاست: نظم و احترام را از کجا باید آغاز کنیم؟

پاسخ روشن است: از خودمان. ما هستیم که تعیین میکنیم دیگران چگونه با ما رفتار کنند، و این احترام از دل نظم و انضباط برمیخیزد. در کنگره، وقتی من رأس ساعت در جلسه حاضر میشوم، یعنی به «زمان و حقوق دیگران» احترام گذاشتهام. وقتی پیش از سخن گفتن اجازه میگیرم، یعنی به «گفتار» احترام نهادهام. وقتی سکوت میکنم تا دیگری مشارکت کند، یعنی به «تفکر و احساس او» احترام گذاشتهام. کنگره ۶۰ برای ما تنها یک مکان درمانی نیست؛ مدرسهایست برای زندگی.
در این مکان آموختیم که احترام، فقط واژهای زیبا نیست؛ بلکه رفتاری عملیست.
احترام تنها یک رفتار بیرونی نیست؛ بلکه بینشی درونیست. گاهی با خود میاندیشم: چرا ما همسفران با وجود تمام دردها و رنجها، هنوز ایستادهایم؟
پاسخ را در همین سه واژه مییابم: چون آموختهایم با نظم ادامه دهیم، با انضباط مسیر را گم نکنیم، و با احترام، عشق را زنده نگه داریم. باید بیاموزیم که نظم، تنها ابزاری برای رسیدن به هدف نیست؛ بلکه خود بخشی از هدف است. احترام، فقط یک قانون اجتماعی نیست؛ غذای روح انسان است. و انضباط، صرفاً محدودیت نیست؛ پلیست به سوی آزادی. در پایان، اگر قرار است مسافر ما به رهایی برسد، ما نیز باید همسفری شایسته برای او باشیم؛
نه خسته شویم، نه ناامید. امیدوارم که نظم، انضباط و احترام را هر روز بیش از دیروز در زندگیمان جاری و کاربردی کنیم.
تایپ متن: مسافر سالار
خدمتگزار سایت: مسافر هادی
- تعداد بازدید از این مطلب :
42