کلمات عشق و محبت بیشترین کلماتی هستند که در بین انسانها و در هستی راجعبه آن صحبت شده است. موضوع عشق و محبت؛ پایه و اساس کار تمام فیلمها، داستانها (مانند رومئو و ژولیت، شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون) و کار نویسندگان بزرگ است. همچنین عشق و محبت پایه و اساس اشعار شاعران و عارفان بزرگ مثل مولانا، شمس تبریزی، حافظ و سعدی است و همه آنها درباره عشق و محبت صحبت کردهاند. به طور کلی عشق و محبت مایه حیات انسانها میباشد. با وجود اینکه عشق بسیار مهم است؛ ولی به طور واقعی نمیتوانیم آن را تعریف کنیم زیرا بعضی مفاهیم هستند که در قالب تعریف نمیگنجند و ما فقط تمثیل آن را بهکار می بریم. سهروردی گفته است: اگر انسان معرفت داشته و آن هم در جهت خیر باشد میشود؛ معرفت خیر و اگر معرفت در جهت شر داشته باشد، معرفت شر میشود.(معرفت چیزی است مانند دانایی)
معرفتی که در جهت خیر باشد از آن محبت به وجود میآید؛ و از اوج محبت، عشق به وجود می آید. عشق آنقدر باارزش است که میتواند در حیات انسان مؤثر باشد. میتوان عشق را به یک منبع گرما مانند آتش یا بخاری برای فردی که در سرمای شدید قرار دارد تشبیه کرد و یا شبیه آب روان و خنک برای فردی تشنه در منطقهای بسیار گرم و سوزان تشبیه کرد. عشق مربوط به تمام هستی است و تنها شامل انسان و یا یک زوج زن و مرد نیست. عشق به صورت عام و یا خاص است. در وادی چهاردهم، عشق بر سه پایه؛ سایه، جاذبه و حس استوار است. این سه عنصر در عشق نقش اصلی را دارند. برای عاشق شدن، ابتدا باید آن چیز وجود داشته باشد که به آن سایه میگوییم این یا در صور پنهان یا در صور آشکار انسان است که اگر وجود نداشته باشد عشق شکل نمیگیرد. برای مثال ما خداوند را نمیبینیم؛ ولی صفات و نشانهها و قدرت او را میبینیم. سایه دو خاصیت دارد: «خاصیت گیرندگی و خاصیت فرستندگی».
خاصیت گیرندگی که شامل دریافت امواج، مانند جذب نور خورشید و آب توسط گل و خاصیت فرستندگی و تشعشع دارد. یکی دیگر از پایههای عشق، جاذبه است که شامل زیبایی، رنگ و بوی خوش یک چیز است. مثل زیبایی یک طاووس. سومین پایه عشق، حس است که همان نحوه دریافت و درک ما از جهان است. بزرگترین مشکل انسانها تمرکز بر سایه و نادیده گرفتن جاذبه و حس است. اکثر انسانها امروزه فقط روی سایه تمرکز میکنند. آنها سعی میکنند سایه، پیکره یا جسم را با اعمال جراحی یا ظاهر سازیها درست کنند مثل انواع اعمال جراحی که در جسم انجام میدهند مثل عمل بینی و ... اما به جاذبه و حس توجه نمیکنند. گاهی اوقات یک سایه پر از نفرت، کینه، حسادت، دروغ، بدخواهی و سخن چینی است کسی که این ویژگیها را دارد؛ پیام صلح و محبت نمیدهد؛ بلکه عشق را خفه میکند و از بین میبرد و همیشه طلبکار است. حس یا گیرندگی و دریافت ما بسیار مهم است.
به عنوان مثال: در داستان سگ مردهای که بوی تعفن میداد، پیامبر خدا در بین بدیها و بوی تعفن، به دندانهای قشنگ سگ اشاره میکند و این خود یک نوع گیرندگی مثبت است. دیدن نکات مثبت در میان منفیها بزرگترین ارزش مثبت برای انسان است. برای درک و تجربه عشق و محبت، باید هر سه عنصر سایه، حس و جاذبه را به مرحله پالایش و تصفیه رساند. سایه را باید با رعایت بهداشت و ورزش مرتب کرد؛ اما مهمتر این است که بیان در جاذبه و حس اهمیت زیادی دارد؛ باید از بهکار بردن بدترین حرفها در برخورد با دیگران پرهیز کرد. جهان هستی بر پابه عشق بنا شده و این فقط شامل انسان نمیشود. جمادات، گیاهان و ... از عشق برخوردارند. عشق یک اقیانوس الهی است. انسانها هزاران سال است که به دنبال هم میآیند و دشواریها را متحمل میشوند تا ذرهای از این اقیانوس الهی یعنی عشق و محبت را به دیگران برسانند.
خیلی از انسانها تلاش کردند که مفهوم عشق را برسانند؛ ولی تنها در قسمت سایه تغییراتی به وجود آوردند و در قسمت حس و جاذبه تلاشی نکردند. خدمت کردن انسان، باید بدون توقع و چشم داشت باشد نه از خداوند و نه ازبنده خدا توقعی داشته باشد. هدف خدمت به دیگران است. «خوش به حال آن کسی که میدهد و به دنبال بازپس گرفتن نیست». کسی که میبخشد هیچ توقع و تمنایی نباید، نه از خدا و نه از بنده خدا داشته باشد. تنها سرمایه ماندگار برای انسان عشق و محبت است. در جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابتی وجود ندارد. مالکیتها، عمر طولانی و حتی منظومههای شمسی از بین میروند. تنها چیزی که برای ما میماند، همان عشق، محبت و دوست داشتن است. عشق و محبت بزرگترین سرمایهای است که اگر ببخشد زیاد میشود.
آرامش پاداش حرکت در صراط مستقیم است. غوطهور بودن در دریای محبت و عشق به معنای رسیدن به خداوند است. برای رسیدن به محبت و عشق چه خاص و چه عام باید به پالایش برسیم و جاذبه و حس را هم درست کنیم؛ اما برداشت من از این سیدی خیلی جذاب و دوست داشتنی که کلمه به کلمهاش از زبان مهندس دنیایی از معرفت بود؛ این است؛ تنها چیزی که برای انسان میماند؛ چه در این بعد و یا بعدهای دیگر عشق و محبت است. عشق سرمایهای است که در بخشیدن آن نباید هیچوقت خساست نکنم و در بخششهایم توقع و چشمداشتی نداشته باشم؛ نه از خداوند و نه از بنده خدا. عشق بلاعوض و بخشش بیتمنا، خود چشمه جوشانی از دریافتها است که به اقیانوس تبدیل میشود.
منبع: سیدی عشق
نویسنده : همسفر اکرم رهجوی همسفر راهنما زهرا (لژیون چهارم)
رابط خبری : همسفر فهیمه رهجوی همسفر راهنما زهرا (لژیونچهارم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
69