دوازدهمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرمآباد به استادی راهنما همسفر ملیحه، نگهبانی همسفر رباب و دبیری دنور همسفر راضیه با دستور جلسه نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ روز یکشنبه ۱۳ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه همسفر رباب که این توفیق را نصیب من کردند که امروز اینجا و در این جایگاه باشم سپاسگزارم، خدا را شاکر هستم که امروز این توفیق و سعادت را به من داد تا در بین شما دوستان باشم. خیلی خوشحالم چهرههای جدید در شعبه میبینم. انشاءالله که هر روز این تعداد بیشتر و بیشتر شوند.
کنگره۶۰ یک موج است که اگر ما در مسیرش قرار بگیریم حتماً ما را به راه خوب و درستی میرساند. من امروز همسفر صدیقه را میبینم و خیلی خوشحالم، ایشان از اولین کسانی بودند که روز شروع همسفران کنگره۶۰ به کنگره آمدند و خوشحالم که این موج واقعاً میچرخد.
یک تبریک ویژه دارم خدمت همه دوستانی که شال سبز و دوستانی که شال نارنجی گرفتهاند. دوستانی که تشکیل لژیون دادند، همسفر فاطمه، همسفر مریم موفق باشید، انشاالله لژیونهای پُر باری داشته باشید. انشاالله دوستانی که شروع کردهاند تمامی قوانین کنگره۶۰ را محترم بشمارند.
دستور جلسه امروز نظم، انضباط، احترام و بینظمی است. همه ما با این واژهها قبلاً آشنا بودهایم و میدانستیم، اگر وارد مدرسه میشویم الآن صف صبحگاهی است یا وارد کلاس میشویم یا چه کلاسی است، زنگ تفریح است و ...
آن نظم، مدرسه را سر پا نگه میداشت؛ اینکه بچهها چه ساعتی بیایند و چه ساعتی بروند. اینجور نبود که هر ساعتی دلشان بخواهد بیایند و یا بروند. نظم را آنجا یاد گرفتیم.
حالا در زندگیهایمان یک آدم منظم قطعاً خیلی کمتر به نسبت یک آدم بینظم دچار چالش میشود. من یک بار در لژیون نظم ذهنی را گفتم؛ یعنی وقتی مطالب ذهن شما منظم باشد به فرض به شما یک خبر ناگهانی میدهند؛ مثلاً فلانی در بیمارستان است! وقتی که شما ذهنتان مرتب باشد و شلوغ یا نامنظم نباشد به سرعت میدانید در این لحظه چه لباسی بپوشید، چکار کنید و ...
اما خانمی که همزمان به چند موضوع فکر میکند و ذهنش بسیار شلوغ است و در واقع استرس و اضطراب دارد با بینظمی مواجه میشود و وقتی به بیمارستان میرسد به فرض دکمهها را کج بسته، جورابها را لنگهبهلنگه پوشیده و ... و خودش میگوید: از بس حواسم پرت بوده و ذهنم شلوغ بوده.
من همیشه میگویم: مهمترین نظم مربوط به نظم مطالب ذهنی است که در طول روز به چه چیزی فکر کنیم و چهجور فکر کنیم و چقدر برای آن مسائل وقت بگذاریم. نباید تمام وقت ما را بگیرند تا بتوانیم به بقیه مسائل زندگیمان هم برسیم.
همگی ما متوجه شدهایم که شروع ساعت کنگره از ساعت ۵ تا ۸ میباشد و برنامهریزی کردهایم چه ساعتی لباسهایمان را آماده کنیم یا چه ساعتی ناهارمان را بخوریم تا به موقع برسیم. حالا باید همین نظم را در افکارمان هم ایجاد کنیم.
باید فکر کرد البته تاحدی و یک مقداری از آن را هم به گذشت زمان سپرد و یا همان به قولی توکل کردن! خیلی اوقات شنیدهایم که میگویند بقیهاش را بسپار به خدا؛ یعنی تو اینقدر میتوانی اضطراب برای این مسئله داشته باشی و بقیهاش را میتوانی به زمان و خداوند بسپاری و یا قسمتی به سرنوشت بسپاری.
اینکه در خانههایمان بدانیم به فرض جورابها کجا هستند شال و روسری و .. کجا هستند یا داخل هر کشویی چه لباس و یا وسیلهای قرار دارد تا اینکه بدون نظم از جای وسایل بیخبر باشیم؛ اینها خیلی با هم فرق دارد و یا بعضیها همان لحظه آخر یادشان میافتد که لباس را اتو کنند یا لباسشان نَشُسته است و از یک هفته قبل هم میداند قرار است مهمانی برود، اما به علت عدم برنامهریزی کارها پیش نمیرود و گاهی منجر به تنش و یا خدایی نکرده دعوا میشود. در واقع همگی اینها بهواسطه بینظمی رخ میدهد.
در سیدی بادبادکباز آقای مهندس خیلی قشنگ گفتند: همه جهان بر مبنای نظم و امواج است، اگر کسی موجسواری بلد باشد خیلی برایش لذتبخش خواهد بود، اما کسی که موجسواری بلد نیست به زیر آب کشیده میشود؛ اما ما به کنگره۶۰ آمدهایم تا یادبگیریم چگونه از فراز و نشیبهای زندگی عبور کنیم.
کنگره۶۰ میگوید یک راهنما در کنگره، اگر بهموقع و سر ساعت حضور داشت در آن صورت میتواند رهجو را جذب کند. یک رهجو ساعت ۵ که بیاید میتواند خدمت بگیرد.
خیلیها شاید در خانههایشان منظم و مرتب باشند، اما در مراسم مهمانیها به ساعت حضور توجه و دقت ندارند و در واقع بهنوعی این خود بیاحترامی نسبت به میزبان میباشد.
یک جمعبندی بکنم وقت جلسه را نمیگیرم؛ در مورد احترام پیرو صحبتهای آقای مهندس این دست خود ما است که به ما احترام بگذارند یا خیر. اینها همه به رفتار و کردار ما برمیگردد. احترام نه زوری است و نه به پول و یا لباس، احترام به شخصیت آدمها است. در واقع نوع رفتار ما، نشانه شخصیت ما است. بعضیها میگویند: فلانی پولدار است همه احترامش میگذارند؛ این چنین احترامی در واقع احترام نیست. ممنون از اینکه به حرفهای من گوش دادید سپاسگزارم.

مرزبانان کشیک: همسفر سپیده مسافر ستار
تایپیست: همسفر ناهید رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم )
عکاس: راهنما تازهواردین همسفر فروزان
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
241