English Version
This Site Is Available In English

زمانی جسم از تعادل خارج شود و خلق‌وخوی تغییر می کند

زمانی جسم از تعادل خارج شود و خلق‌وخوی تغییر می کند

چهاردهمین جلسه از دوره بیست و نهم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی عطار نیشابوری ویژه مسافران و همسفران در روزهای پنجشنبه با استادی: مسافر راهنمای محترم یوسف و نگهبانی: مسافر محمدعلی و دبیری: مسافر مجید با دستور جلسه «نظم و انضباط و احترام در کنگره ۶۰» و در ادامه جشن تولد یک سال رهایی مسافر مرتضی، در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان یوسف هستم مسافر، از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قراردادند تا خدمت کنم، همان‌طور که دبیر جلسه اعلام کردند جلسه دو بخش دارد بخش اول دستور جلسه نظم و انضباط و احترام است، بخش دوم تولد یک سال رهایی مسافر مرتضی است، ان‌شاءالله در کنار همدیگر جشن و جلسه خوبی بتوانیم برگزار کنیم، در مورد دستور جلسه از یک زاویه دیگر من می‌خواهم مشارکت کنم، درگذشته تصور بر این بود که حس‌هایی که در درون انسان هست پنج حس است، همان پنج حس ظاهری بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی و بینایی.


ولی امروزه دانشمندان بر این باورند که حس‌های بسیاری در وجود انسان است که تعداد آن ممکن است از هزار حسگر هم بیشتر باشد ازجمله حس تشنگی، حس گرسنگی حس درد، حس زمان، حس غم، حس شادی و... این‌ها همه حسگرهایی هستند که در انسان وجود دارد و می‌خواهم رابطه این موضوع را بانظم و انضباط برای شما بازگو کنم، این حسگرها در انسان وجود دارد ولی در انسانی که سالم است و مصرف‌کننده نیست و این‌ها بسیار دقیق کار می‌کنند. بدن انسان دارای یک ساعت بیولوژیک بسیار دقیق و پیچیده است، در زمان غروب آفتاب و زمانی که هوا تاریک می‌شود این حسگر زمان بدن انسان کار می‌کند مانند یک لامپ که دارای فتوسل است که با تاریک شدن هوا خودبه‌خود روشن می‌شود، بدن انسان هم به این شکل با تاریک شدن هوا، حسگر زمان فعال می‌شود و مخدرهای درونی که باید انسان به خواب برود ترشح می‌کند و باز با طلوع خورشید دقیقاً مخدرهایی ترشح می‌شود که شخص را از خواب بیدار می‌کند.
حالا شما تصور کنید شخصی که مصرف‌کننده است قرص، الکل یا هر ماده مخدر دیگری درست زمانی که بدن انسان آلارم خواب می‌دهد حوالی ساعت ده شب و باید بخوابد و صبح با طلوع آفتاب برخیزد ولی این‌طور نیست و تا ساعت دو شب‌بیدار است و روز بعد ساعت دوازده ظهر از خواب بلند می‌شود و این حسگر زمان را در بدن خودش خاموش کرده است و در این مدت حس تشنگی و حس گرسنگی چه می‌شود درزمانی که شخص تا ساعت دوازده ظهر خواب است، ممکن است هم گرسنه شود و هم تشنه ولی حس نمی‌کند، شخصی که پنج صبح از خواب بلند می‌شود احساس تشنگی و گرسنگی می‌کند و چند لحظه بعد دستگاه گوارش کار می‌کند درحالی‌که شخص مصرف‌کننده در این زمان خواب است و کلاً این حسگرها را بسته است و ظهر که از خواب بلند می‌شود اگر مصرف‌کننده کشیدنی باشد باید شروع به کشیدن کند و اگر خوراکی باشد باید به‌صورت خوراکی مصرف کند و چندین لیوان چایی هم‌پشت سرش بخورد درحالی‌که اگر گرسنه بود غذا نخورد و اگر تشنه بود آب نخورد ولی بعد مصرف چندین لیوان چایی را می‌خورد، وقتی نگاه می‌کنیم ساعت بیولوژیک بدن انسان مختل شده است و یک مثال دیگر اینکه حس غم و شادی همه عوض می‌شود در فرد مصرف‌کننده درست زمانی که همه خواب هستند شخص بیدار است و زمانی که همه بیدار می‌شوند در خواب است در زمان مهمانی‌ها که همه کنار همدیگر جمع شده‌اند فرد مصرف‌کننده نیست. خودم در زمان مصرف از خواب که بلند میشدم یک دختر دو ساله داشتم که به سمت من می آمد و من به خانمم میگفتم بچه را بردار و نگذار تا یکی دو ساعتی به سمت من بیاید مهم نیست من چی و چقدر مصرف می کنم میخواهم بگویم حس ها بسته می شود مگر می شود کسی بچه خودش را دوستنداشته باشد و بعد از مصرف تازه متوجه کارم می شدم و پشیمان بودم که چرا این بچه را پس زدم و در شخص مصرف‌کننده این اتفاق می افتد که خودش با دست خودش حس هایش را می بندد، تأثیرات آن از جسم شروع می شود و بعد خلق و خوی فرد تغییر میکند و بعد روی دیدگاه و جهان بینی شخص هم تاثیر میگذارد.
کاری که در کنگره شصت برای یک فرد مصرف‌کننده قرار است اتفاق بیفتد این است که ما باید حرکت معکوس بزنیم یعنی جسم را با شربت اوتی به درمان برسانیم و در کنار جسم درمان شده خلق‌وخوی و رفتار شخص هم‌تغییر می‌کند و دیدگاه هم‌تغییر می‌کند ولی همه این‌ها به‌راحتی تغییر نمی‌کند و مستلزم این است که شخص واقعاً سرسپرده باشد تو این ده یازده ماه سفر که دارو مصرف می‌کند باید سرسپرده باشد تا تخریبی که ایجاد کرده است به‌مرور درست شود، همسفرها هم به این نکته اشاره می‌کنند که مسافر ما احساس ندارد اصلاً دوست داشتن را متوجه نمی‌شود درست است حق با شماست چون شخص دارای حس‌های بسته است و شخص مصرف‌کننده اگر درروش دی اس تی که کاملاً بی‌نقص است درست سفر کند چه‌بسا از زمان قبل مصرف هم بهتر و بهتر خواهد شد و تمامی این‌ها چه ربطی به دستور جلسه نظم و انضباط داشت، مسئله اینجاست زمانی جسم از تعادل خارج می‌شود و خلق‌وخوی تغییر می‌کند، ممنونم سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش کردید.


در ادامه انتخابات نگهبانی روزهای پنج‌شنبه در نمایندگی عطار برگزار شد.


و در ادامه جلسه جشن تولد یک سال رهایی مسافر مرتضی برگزار شد.


اعلام سفر:
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر، با تخریب بیش از ۱۰ سال وارد کنگره شدم، با مصرف انواع آنتی ایکس آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک کشیدنی، مدت سفر ۱۰ ماه و ۱۲ روز به روش DST داروی درمان شربت OT به راهنمایی، راهنمای محترم آقای یوسف عابدی ورزش شنا، رهایی، یک سال و ۶ ماه و ۴ روز


خواسته مسافر:
امیدوارم همه سفر اولی‌ها و سفر دومی‌ها این جایگاه و تولد یک سال رهایی را تجربه کنند.


سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر، در ابتدا تولد یک سال رهایی آقای مرتضی را به خودش و خانواده محترمش و همچنین به همسفرانش و راهنمای همسفرش سرکار خانم مهدیه تبریک عرض می‌کنم انشالله در ادامه در مسیر در مسیر سبز کنگره ۶۰ موفق باشند جناب مهندس فرمودند در زمان رهایی راهنمایان کمتر درباره رهجو صحبت کنند و خودمم هم از اول همین عقیده را داشتم. تعریف از رهجو در تولد یک سال رهایی مسافر باید کرد من خودم رهجو از رهایی که می‌آید هیچ تعریفی نمی‌کند باید زمان بگذرد آیا در مسیر کنگره می‌ماند آیا اصلاً فالوآپ ۲۱ روزه ا انجام می‌دهد یا نه؛ که معمولاً تو تولد یک سال اگر حرفی برای گفتن باشد ما خدمتتان عرض می‌کنیم. مرتضی خیلی خوب و فرمان‌بردار و منظم بود، در سفر اولش، خیلی خوب سفر کرد از آن دسته ره‌جوهایی که در قالب و شکل کنگره ۶۰ قرار می‌گیرند بود مرتضی عزیز از همان روز اول مشخص بود به رهایی و حال خوش می‌رسد، چون این رهجوها از سی دی نوشتن‌هایشان از حضور منظم در جلسات از پوشش مناسب پیراهن سفید مشخص است به رهایی می‌رسند، مرتضی بعد از سفر اول در کنگره ماندگار شد و خدمتگزار، امروز هم این جشن تولد یک سال رهایی‌شان تلاش خودش و همسفرش است، مبارکشان باشد انشالله در مسیر کنگره ۶۰ ثابت‌قدم خدمتگزار خوبی برای کنگره ۶۰ باشند.


سخنان مسافر مرتضی:
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر، خداوند را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه هستم و خیلی خوشحالم بابت تولد یک سال رهاییم، در ابتدا جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم، آقای یوسف و راهنمای همسفرم سرکار خانم مهدیه تشکر می‌کنم از همسفرم تشکر می‌کنم که در این مسیر در کنارم ایستاد با بال پرواز خوبی برای من بود که در این مسیر خیلی به ما کمک کردند از راهنمای خودم آقای یوسف ممنون هستم که این دو سال ر کنگره هستم از ایشان آموزش‌های زیادی یاد گرفتم، سلام قبل از ورود به کنگره در عمق تاریکی‌ها و آشفتگی بودم. روش‌های ترک زیادی تجربه کردم و همچنین سقوط آزاد تجربه کردم و اما متأسفانه به‌جای مواد الکل را جایگزین می‌کردم؛ که بعد از مدت کوتاهی دوباره برگشت به مواد می‌کردم، از صورت‌مسئله اعتیاد چیزی نمی‌دانستم من برای خودم یک مثلث درست کرده بودم مواد نمی‌کشیدم الکل جایگزین می‌کردم سیگار نمی‌کشیدم نیکوتین خوراکی جایگزین می‌کردم، اما به لطف خدا با کنگره ۶۰ آشنا شدم و ثبت‌نام کردم، چون از اول خواسته‌ای رهایی داشتم، در مسیر سبز کنگره ماندم و به رهایی و درمان واقعی رسیدم، امروز یک زندگی خوب و با آرامش در کنار خانواده و در کنار شما دوستان عزیز دارم و خدا را شکر از زمان ورود به کنگره ۶۰، اتفاق‌های خوب چه در کارم و چه در زندگی‌ام برایم رقم خورد و همه این‌ها را مدیون کنگره ۶۰ هستم، انشالله بتوانم خدمتگزار خوبی در کنگره ۶۰ باشم.


سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان مهدیه هستم همسفر، خدا را شکر می‌کنم و خیلی خوشحال هستم امروز به‌واسطه تولد یک سال رهایی بهاره عزیز و آقای مرتضی در خدمت شما دوستان در نمایندگی بزرگ عطار هستم خانم بهاره از رهجویی بسیار منظم و باانضباط و فرمان‌برداری خوبی بود و تشکر می‌کنم از آقای مرتضی که اجازه حضور همسفرشان را به من دادند من همیشه مدیون همسفران شعبه عطار هستم که با من همراه بودن و در کنار من بودند بهترین‌ها را برای همشان آرزو می‌کنم؛ و این تولد یک سال رهایی خانم بهاره و آقای مرتضی رو به خودشان و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم و بهترین‌ها را برایشان آرزو می‌کنم و امیدوارم در مسیر سبز کنگره ۶۰، همیشه بدرخشند خدمتگزار باشند و از همه شما دوستان تشکر می‌کنم که امروز در این جشن شرکت کردید.

سخنان همسفر:
سلام دوستان ریحانه هستم همسفر مرتضی، خیلی خوشحال هستم پدرم وارد کنگره ۶۰ شد و به درمان رسید، امروز تولد یک سال رهایی رو هم به پدرم و هم به مادرم تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم همیشه جزء کوچک از خانواده کنگره ۶۰ بمانیم و همچنین از جناب مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستر را فراهم کردند که پدرم و پدرهای زیادی به درمان اعتیاد رسیدند.
سخنان همسفر:
سلام دوستان بهاره هستم همسفر مرتضی، در ابتدا از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم، همچنین از راهنمای مسافرم آقای یوسف عابدی و همچنین راهنمای ویلیام مسافرم آقای مهدی دشتی راهنمای خودم سرکار خانم مهدیه تشکر می‌کنم. اولین روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم به‌واسطه برادرم که تولد یک سال رهایشان بود، هم برای خودم هم برای مسافرم خیلی جالب بود چون تغییر و تحول را در برادرم دیده بودیم و به آن درمان واقعی حال خوش رسیده بود، تصمیم گرفتیم به کنگره ۶۰، بیاییم، از تمام خدمتگزاران شعبه عطار تشکر می‌کنم، قبل از ورود به کنگره یک زندگی آشفته و در تاریکی‌ها بودیم، خود من از زمان به دنیا آمدن در اول فرزند یک مصرف‌کننده بودم و بعد همسر یک مصرف‌کننده شدم خیلی برام عذاب‌آور بود که به لطف خدا وارد کنگره ۶۰ شدیم. خیلی خوشحال هستم بابت تولد یک سال رهایی مسافرم، مسافر من هم قبل از کنگره ترک‌های زیادی می‌کردند خودش را ازنظر جسمی اذیت می‌کرد ما هم در کنارش ازنظر روحی و روانی اذیت می‌شدیم و بلافاصله دوباره بازگشت به مواد می‌کردند که به لطف خدا به درمان واقعی رسیدن، تشکر می‌کنم از مسافرم که واقعاً خوب سفر کرد و فرمان‌بردار خوبی بود. انشالله همگی شما دوستان به این حال خوش و تولد یک سال رهایی را تجربه کنید، تشکر می‌کنم از دوستانی که از شعبه سنایی تشریف آوردند خوش‌آمد می‌گویم همچنین شما دوستان که امروز در این جشن شرکت کردید سپاسگزارم.

 

تایپ و نگارش: مسافر علی لژیون دوم و مسافر عباس لژیون دوازدهم
عکاس: مسافر مصطفی لژیون دوازدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .