English Version
This Site Is Available In English

در سایه نظم و احترام، نور رهایی می‌تابد

در سایه نظم و احترام، نور رهایی می‌تابد

یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی  پهلوان مسافر مجید ایجنت محترم پارک نیلوفر آبی، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰" یکشنبه 13 مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر، از نگهبان جلسه، ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم . به ایجنت و مرزبانان عزیز، دستور جلسه‌ی «نظم، انضباط و احترام در کنگره» را تبریک می‌گویم.

ابتدا خدا قوت می‌گویم به مرزبانان عزیز که در واقع، این هفته هفته‌ی آن‌هایی است که نظم و انضباط را در کنگره جاری می‌کنند و تلاش‌های بسیاری انجام می‌دهند. نظم و انضباط در هستی به‌وفور دیده می‌شود.

خورشید سرِ وقت طلوع می‌کند و سرِ وقت غروب. همه‌چیز در هماهنگی و نظم است تا ما بتوانیم از آن بهره ببریم. اما در زمان مصرف، این نظم را نمی‌دیدیم؛ فقط مصرف‌کننده بودیم. فکر می‌کردیم این‌ها وظیفه‌ی طبیعت است و باید همین‌طور باشد.

وقتی وارد کنگره شدیم، همان طرز فکر را داشتیم؛ فکر می‌کردیم مرزبانان فقط وظیفه دارند خدمت کنند و ما بیاییم، برویم و کار خودمان را انجام دهیم. اما خوب است یاد بگیریم قدردان زحمات و خدمت این عزیزان باشیم.

وقتی ساعت ۵ جلسه شروع می‌شود، یعنی باید قبل از ۵ در جلسه حضور داشته باشیم. جالب بود؛ یک روز که نشسته بودم، روی تابلو نوشته بود: «صندلی‌ها را از جلو پر کنید».
با خودم گفتم چه اشکالی دارد؟ از من خواستند، پس انجام می‌دهم.

به قول آقای مهندس: از همه‌ی آب‌میوه‌های کنگره استفاده کنید! هیچ صندلی‌ای مختصِ شما نیست. یک‌بار جلو بنشینید، یک‌بار وسط، یک‌بار آخر؛ زاویه‌ی دیدتان را تغییر دهید تا ببینید چه تجربه‌های جدیدی به دست می‌آید.

در زمان سفر اول، راهنما می‌گفت: «سرِ وقت دارویت را بخور.» و ما می‌گفتیم «چشم». ده ماه، یازده ماه این چشم گفتن‌ها را تمرین کردیم و همین نظم، زندگی ما را تغییر داد. اما اگر کسی بی‌نظمی کند و برگردد به گذشته، باید تاوانش را بدهد. یک‌بار صندلی را رایگان به ما داده‌اند؛ باید قدرش را بدانیم و از آن استفاده کنیم. اگر قدر ندانستیم، ممکن است دوباره مجبور شویم پشت در منتظر بمانیم تا اجازه‌ی حضور بگیریم.

این صندلی‌ها را به هر کسی نمی‌دهند. باور دارم که ما و پدر و مادرهایمان یا گذشتگانمان کار نیکی انجام داده‌ایم که امروز توفیق حضور در این مکان نصیبمان شده است. تعداد مصرف‌کنندگان مواد در دنیا بسیار زیاد است، اما همه این فرصت را ندارند. پس ما که داریم، باید قدرش را بدانیم.

کسی که می‌گوید از مصرف مواد لذت می‌برد، دروغ می‌گوید؛ همه در رنج و عذاب‌اند. اما ما فرصتی یافته‌ایم تا از تاریکی بیرون بیاییم. نظم و انضباط را رعایت کنیم تا احترام را بیاموزیم و به دیگران هم احترام بگذاریم.

آقای مهندس می‌فرمایند: کوچک‌ترین کار کنگره درمان اعتیاد است. نسخه‌ی درمان کاملاً مشخص و روشن است؛ ده تا یازده ماه طبق متد عمل کنی، به‌راحتی درمان می‌شوی. اما درمان تازه آغاز راه است، نه پایان آن.

در زمان مصرف فقط مواد استفاده نمی‌کردیم؛ هزاران کار ضد ارزش دیگر هم انجام می‌دادیم. اینجا آمده‌ایم تا روش درست زندگی و احترام را بیاموزیم. اگر فقط حرف بزنیم و در عمل خلاف آن رفتار کنیم، هیچ احترامی به دست نمی‌آوریم.

با رعایت نظم و انضباط، احترام شکل می‌گیرد. امروز بحث لژیون سردار مطرح است. ما به‌واسطه‌ی این مجموعه توانستیم به درمان برسیم، حالا نوبت بازپرداخت است. برگزیده‌ایم که روی این صندلی‌ها نشسته‌ایم. قدردانی واقعی از صندلی، فقط نشستن نیست؛ باید کاری انجام دهیم تا وجدانمان آرام بگیرد.

من دو سال پاکی داشتم، اما هنوز رهایی واقعی را حس نمی‌کردم. وقتی رسیدم به قدم چهارم و بحث جبران خسارت، دچار چالش شدم. نمی‌دانستم چطور جبران کنم. در کنگره فهمیدم که خدمت کردن خودش نوعی جبران خسارت است.

لژیون سردار فرصتی است برای همین جبران. الان نزدیک جشن گلریزان هستیم؛ یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین جشن‌های کنگره. جشن راهنما، همسفر، ایجنت و مرزبان و دیده‌بان داریم، اما هفته گلریزان فرق دارد؛ چون در آن همه می‌توانند شرکت کنند و از حال خوش بخشیدن لذت ببرند.

یک زمان از بیرون نگاه می‌کردیم و آرزو داشتیم وارد بازی شویم، حالا در زمین هستیم و نوبت ماست که بازی کنیم و توان خود را نشان دهیم. کسی که توانش یک میلیون تومان است و همان را می‌دهد، از کسی که صد میلیون دارد و ده میلیون می‌دهد، باارزش‌تر است. چون تمام توانش را گذاشته.

هدف از شرکت در لژیون سردار، فقط پول نیست؛ حال خوش و گشایش درونی است که بعد از بخشیدن به‌دست می‌آید. هفته‌ی گذشته شنیدم شخصی می‌خواست یک میلیارد تومان کمک کند، اما آقای مهندس نپذیرفتند. چون هدف، جمع‌آوری پول نیست؛ هدف رشد و فهم فرد است.

ایشان حتی گفته بودند: «تو اضافه‌وزن داری، اول برو وزنَت را درست کن، بعد بیا پول بده!» کجای دنیا چنین نگاهی وجود دارد؟ کنگره دنبال پول نیست، دنبال فهم است؛ فهم اینکه انسان بداند برای چه آمده، چگونه رشد کند و چگونه بازپرداخت داشته باشد.

به همین دلیل است که مبلغ عضویت در لژیون سردار سال‌هاست ثابت مانده. تورم بالا رفته، اما مبلغ همان است؛ چون هدف پول نیست، رشد و درک است. اگر در سال مصرف ما فقط شش میلیون تومان خرج نمی‌کردیم؟ قطعاً بیشتر. پس چرا حالا که می‌خواهیم کمک کنیم، دچار تردید می‌شویم؟

انسان ذاتاً ناسپاس است، اما خداوند ناسپاسان را دوست ندارد. بیایید سپاسگزار باشیم از فرصتی که به ما داده شده؛ درمانی که دنیا از آن عاجز است، این‌جا به سادگی ممکن شده. شیطان همیشه در کمین است؛ وقتی نتوانست ما را از درمان بازدارد، سعی می‌کند از خدمت بازمان کند. می‌گوید «دیگران می‌دهند، تو لازم نیست.» اما حقیقت این است که اگر از کنگره جدا شوی، حال خوش هم می‌رود.

رفیقی دارم که ده سال رهایی دارد، اما چون خدمت نمی‌کند و عضو لژیون سردار نیست، حال خوبی ندارد. عضویت در لژیون سردار سخت نیست؛ ماهی یک‌بار حضور، پیوند با سیستم و اتصال دائمی به کنگره است.

راهنما، ایجنت یا مرزبان ممکن است دوره‌شان تمام شود، اما لژیون سردار پایانی ندارد. تا آخر عمر می‌توانی عضو باشی، خدمت کنی و از حال خوش آن بهره ببری. پس از این فرصت استفاده کنیم، سپاسگزار سیستم باشیم و به نظم و انضباطی که دوستان مرزبان و خدمتگزاران برقرار کرده‌اند احترام بگذاریم.

از اینکه با سکوت و احترام به صحبت‌هایم گوش دادید، از همه‌ی شما سپاسگزارم.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
تایپ: مسافران رضا ل1، مهرداد و علی ل18، مهدی ل14
عکاس: مسافرین مجتبی ل16، صابر ل11
صوت: مسافر آرش ل7
تنظیم و ارسال: مسافر احمد ل18 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .