با توجه به حضور ارزشمند دیدهبان محترم، جناب آقای علیرضا زرکش در نمایندگی یوسُف، فرصت را غنیمت شمرده و گفتگوای صمیمانه با ایشان انجام دادیم که در ادامه نظر شما عزیزان را به خواندن این گفتگو جلب مینمائیم
لطفاً ابتدا به رسم کنگره۶۰، خودتان را معرفی فرمائید.
سلام دوستان، علیرضا هستم، یک مسافر؛ آنتیایکس مصرفی من تریاک و شیره بوده است. نه ماه و پانزده روز سفر کردم. راهنمای خوبم آقای محمدصادق صداقت بودهاند و اکنون بیستویک سال است که آزاد و رها هستم.
چرا «نظم و انضباط» در کنگره ۶۰ تا این اندازه اهمیت دارد و چه نقشی در درمان مسافران ایفاء میکند؟
نظم و انضباط در حقیقت دریچه ورود به کنگره است. برخی تصور میکنند صرفاً حضور در کنگره موجب رهایی میشود، در حالی که این نظم و انضباط است که ما را به رهایی میرساند. بسیاری از افراد در کنگره حضور دارند، اما به دلیل بینظمی به رهایی نمیرسند. اما به محض اینکه یک مسافر ـ چه در سفر اول و چه در سفر دوم ـ نظم و انضباط را رعایت کند، این الگو به زندگی شخصی، خانواده و محیط کار او نیز سرایت میکند و روزبهروز حال بهتری پیدا میکند.
شما شخصاً چه تغییراتی در زمینهی نظم و انضباط بعد از ورود به کنگره، در خودتان احساس کردهاید؟
این را باید دیگران بگویند، اما من هم مانند سایر مسافران، تلاش میکنم نظم را رعایت کنم. چون نتیجه عمل را میبینم، سعی میکنم آن عمل را دقیقتر انجام دهم. اصول DST خود بر پایه نظم و انضباط است. هشت دهم این اصول «نظم و انضباط» است. یعنی همان یک، دو، سه، چهار، پنج؛ یعنی ریاضی. ریاضی یعنی «ریاضت». انسان وقتی میخواهد منظم شود، باید سختیها را تحمل کند، اندازههایش را واقعی کند، وزن اضافه خود را کم کند و رفتارهای اشتباهش را اصلاح نماید و در نهایت وقتی اعداد واقعی میشوند، انسان هم محترم میشود.
احترام متقابل بین اعضاء، چه تأثیری بر آرامش و یادگیری در جلسات دارد؟
احترام متقابل باعث میشود که حرف حساب، که همان «کلام» است، نور خودش را بگستراند و فرمان دهد. حس، کلام و عمل، همه در یک شرایط خاص ظاهر میشوند. وقتی نظم برقرار باشد و هرکسی کار خودش را درست انجام دهد، آرامش و یادگیری به بهترین شکل صورت میگیرد.
اگر فردی نظم و انضباط یا احترام را رعایت نکند، به نظر شما چه پیامدی برای خودش و جمع کنگره خواهد داشت؟
وقتی نظم و انضباط رعایت نشود، اتصال ما با کنگره کمکم قطع میشود. مثل کسی که طنابش را رها کرده باشد. ما به کنگره متصل هستیم و بینظمی این اتصال را میبُرد. مثل دو جاده موازی که ابتدا نزدیک به هم حرکت میکنند، اما با گذشت زمان و فاصله، مسیر فرعی از مسیر اصلی جدا میشود و فرد از مسیر کنگره دور خواهد افتاد.
چطور میتوانیم احترام، نظم و انضباط را از کنگره به زندگی شخصی و اجتماعی خود منتقل کنیم؟
چیزی را نمیتوان منتقل کرد، مگر آنکه بهایش را پرداخته باشیم. باید بهای این توانایی را پرداخت کنیم. ما زمانی که در منزل هستیم، چه کسی هستیم؟ ما زمانی که در محیط کار هستیم، چه کسی هستیم؟ نمیتوانم بگویم من «دیدهبان کنگره» یا «مرزبان» یا «راهنما» هستم، اما بیرون کنگره عمل دیگری انجام دهم. ما اینجا یاد میگیریم، ولی بیرون از کنگره عمل میکنیم. کسی میتواند نظم و انضباط را بیرون از کنگره را اجرا کند که بهای فهمش را پرداخته باشد. بهای فهم یعنی خدمت. ما در پی هم معنا میشویم؛ من بدون تو معنا پیدا نمیکنم و تو هم بدون من معنا پیدا نمیکنی. اگر کسی بیرون کنگره گرفتار و سرگردان باشد، منِ مسافر وظیفه دارم مسیر را به او نشان دهم، محیط امن فراهم کنم و یاریاش دهم.
از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید و به سوالات پاسخ دادید، بسیار سپاسگزاریم.
.jpg)
طراح سوال و انجام مصاحبه: مسافر محمدامین خدمتگزار سایت
عکاس، ویرایش و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
214