مسافرانی که به سمت اعتیاد رفتهاند، چه آقا و چه خانم، هرکدام به دلایلی مثل کمبود محبت اطرافیان، محبت بیشازاندازه و یا هزاران علت دیگر گرفتارشدهاند؛ اما درنهایت مهم نیست دلیل اعتیاد چه بوده است، مهم پیدا کردن راهحل است. خوشبختانه بنیانگذار کنگرهٔ ۶۰ این راهحل را ارائه دادهاند.
در مسیر درمان مسافران، نقش همسفر همانند نقش مکمل در یک فیلم یا سریال است، همهچیز به او بازمیگردد تا داستان شیرینتر و دلنشینتر شود و به اوج خود برسد. یک مسافر همزمانی میتواند موفق شود که همسفرش باوجود تخریبهایی که تجربه کرده است با صبر و تحمل و دریافت آموزشهای ناب کنگره، خود را باور کند و در کنار مسافرش باشد. قطعاً منِ همسفر هم اشتباهاتی داشتهام، مسافرم نتوانسته آنها را به من گوشزد کند یا من نخواستهام بپذیرم که مقصر بودهام. او از درون تخریبشده و به سمت مواد رفته است؛ اما من نیز با غرور، فخرفروشی، منع کردنها و زخمزبانها، آتش زندگیام را شعلهور کردهام.
زمانی که مصرفکنندگان را میدیدم با خود میگفتم: خانمهای این افراد چطور با آنها زندگی میکنند؛ اما در کنگره یاد گرفتم که مصرف مواد انتخابی آگاهانه از سوی آنها نبوده است؛ بلکه ناشی از جهل و شرایط سخت زندگی باعث شده تا این بیماری به وجود بیاید. منِ همسفر اگر آموزشها را کاربردی نکنم و صبر را پیشه راه نسازم، مانند پرستاری میشوم که باوجود سالها تلاش و آموزش، در لحظه رسیدگی به زخم و عفونت بیمار، از ترس و انزجار کنار میکشد، درنتیجه زحمات خودش و بیمار به هدر می رود دچار رنج و تنفر میشود. این همان ماجرایی است که بین من و مسافرم اتفاق افتاد. اگر مسافر را در سختترین شرایط تنها بگذاریم یا همراهی درستی نداشته باشیم، کمتر از مصرف مواد به او آسیب نزدهایم.
وقتی مسافر احیاء شود، ما نیز احیاء میشویم، زخمهای ما التیام مییابند و حتی گذشته تلخ فراموش میشود. من بارها شاهد بودهام که مسافرم چند روزی مواد را کنار گذاشت و من از خوشحالی حاضر بودم دنیا را جابهجا کنم؛ اما هر بار شکست خورد؛ چون من بدون آگاهی و با رفتارهای نادرست مثل یک کنترلگر، نظارت بر رفتوآمدها و اعمال محدودیتهای بیجا، باعث شدم که او دوباره بازگردد. امروز فهمیدم که باید او را رها کنم و همهچیز را به خودش و راهنمایش بسپارم؛ و فقط روی خودم تمرکز داشته باشم. واقعاً با رها کردن، احساس میکنم غل و زنجیرهای سنگینی از دور خودم بازشده و تمام استرسهایی که داشتم از بین رفته است. خدا را شکر که راه کنگره به روی من باز شد و با آموزشها توانستم رها کنم تا رها شوم. به امید رهایی تمامی مسافران، جهانیشدن کنگرهٔ ۶۰ و سلامتی و سعادت بنیانگذار کنگره و خانواده محترمشان را از خداوند متعال خواستارم.
نویسنده: همسفر صفیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
منبع: سی دی نقش همسفر
رابط خبری: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر فرزانه دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاسارگاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
72