نظم عبارت از انجام مهمترین و در اولویتترین کارها در زمان مناسب و مکان مناسب در رابطه با یک موضوع است و در کنار نظم و انضباط باید احترام هم باشد و اگر انسان به کسی احترام بگذارد، حتماً دیگران هم به او احترام میگذارند و اگر اعتماد به نفس داشته باشد و برای خود ارزش قائل شود، حتماً دیگران هم به او احترام میگذارند؛ چون باید به عنوان یک انسان خوب زندگی کند و به دلیل اینکه انسان با قدرت تفکر، تصمیمگیری و انتخاب به دنیا میآید برتر از موجودات دیگر است؛ ولی بعضیها با صفات بدی که دارند احترام خود را از دست میدهند. انسان باید برای انجام هر کاری برنامهریزی کند و نظم و انضباط را لازم بداند؛ در این صورت همه چیز سر جای خود قرار میگیرد و حتی کارهای سخت هم به آسانی انجام میشوند و تعادل بوجود میآید.
تمام ستونهای کنگره بر پایه نظم بنا شده است. در کنگره اولین برنامه که به تازهوارد داده میشود، نظم است و برنامه نظم از اهمیت بالایی برخوردار است و فرد باید تا آخر تابع آن باشد. برای هر چیزی که بخواهد از بین برود، فقط کافی است بینظمی در آن بهوجود بیاید؛ به طور مثال در ورزش اگر بینظمی وارد شود، فاتحه آن خوانده است. موقع نماز خواندن اگر بینظمی وارد آن شود، کارش تمام است. از آهن محکمتر چیزی نیست؛ وقتی بینظمی یا زنگزدگی وارد آن میشود، از هم میپاشد. انسان تا زمانی کارکرد دارد و سالم و فعال است که بینظمی در آن رخنه نکرده باشد. برای احیا کردن هر چیزی باید نظم وارد آن شود و برای از بین بردن هر چیزی کافی است، بینظمی وارد آن شود.
سنگینترین وظیفهای که فرد در کنگره دارد، این است که نظم داشته باشد و خود را تغییر دهد. اگر کسی در کنگره برای این باشد که دیگران را تغییر دهد، کاملاً نتیجهای برعکس خواهد گرفت، هر کس که فکر کند با حرف، دیگران را میتوان تغییر داد، بسیار ساده لوح است و فقط با عمل است که میتوان دیگران را تغییر داد؛ در عمل هم نباید چیزی گفت، تغییر خود به خود صورت میگیرد. کنگره هر فرد را با هر وضع ظاهری و شکلی که باشد پذیرا است؛ وقتی فرد جلسه اول پذیرش میشود، رفتار و حرکاتش با روزهای بعد خیلی متفاوت است و در لژیون تازهوارد هیچکس حق ندارد در مورد لباس و پوشش فرد تازهوارد نظر دهد، خودبهخود و به مرور زمان وقتی فرد، افراد کنگره را میبیند، تغییر پیدا میکند، راهنما میشود، خودش را تغییر میدهد و با هر رهجو یک آموزش جدید فرا میگیرد و همیشه در حال تغییر دادن خود است.
در کنگره درمان فراتر از ترک و رسیدن به تعادل فراتر از درمان است. انسان باتعادل، انسان منضبط، آرام، خوش اخلاق و دوست داشتنی است و همه قبولش دارند؛ ولی انسان بیتعادل را کسی قبول ندارد و برای حرفها و کارهایش ارزش قائل نیستند. افرادی که در کنگره هستند، باید ظاهر، افکار و اندیشههای منظم داشته باشند. جلسه کنگره در ساعت مشخص شروع شده و حضور و غیاب افراد در ساعت مشخص انجام میشود. زمان دستور جلسهها، مشارکتها و اعلام سفرها و حتی برگزاری جشنها و خواندن دعا بر اساس برنامهریزی و در ساعتی مشخص است. طرز نشستن در جلسه و حتی مهمترین مسئله که مصرف داروی درمان است، باید سر وقت و با نظم باشد تا به درمان سریع جسم کمک کند و همه اینها بر اساس برنامهریزی و نظم است.
وقتی تازه واردی وارد جلسه میشود، باید نظم و انضباط او را شگفتزده کند تا بتواند در این مسیر ادامه دهد و بارها در جلسه بیان میشود که مقوله نظم و انضباط رابطهای مستقیم با درمان جسم در کنگره دارد و با همین نظم است که کنگره به اهداف خود میرسد. شاید برای فرد مصرفکننده نظم معنایی نداشته باشد؛ ولی به مرور با آموزشها اثرات را در خود مشاهده میکند. اساس کار کنگره بر مبنای محبت است و اهمیت نظم در کنگره همانند نظم و انضباط در ارتش است و تفاوت آن در این است که در ارتش پلیس دارند؛ ولی در ارتش کنگره پلیس نیست، بلکه شال دارند و تمام نظم و انضباط کنگره بر اساس همین شالها است و هر کدام از این شالها درجه حساب میشوند و احترام به شال از واجبات است.
اگر در کارها نظم نباشد، ساختارها به هم میریزند و افراد هم به هدفشان نمیرسند و کنگره هم یک ساختار است و همه افراد خواسته مشترک دارند و برای پیشبرد اهدافشان باید نظم، انضباط و احترام داشته باشند و همه اینها را با عشق انجام دهند و اگر این سه اصل یعنی نظم، انضباط و احترام در کنگره برقرار نبود اکنون کنگرهای وجود نداشت. تشکر کردن از همه خدمتگزاران و راهنمایان عزیز باید باشد؛ چون همه چیز در کنگره برای بهتر زندگی کردن است و بینظمترین و بیتعادلترین افراد در کنگره به افرادی با نظم تبدیل شدهاند و به جایگاههای بزرگی رسیدهاند که در باور خودشان هم نمیگنجد. مسئله مهم دیگری که در کنگره وجود دارد احترام است. در مسائل دینی یکسری آداب وجود دارد که مثلاً هنگام قرآن خواندن فرد باید وضو بگیرد؛ چون از ابتدا اگر به قرآن احترام نگذارد، نمیتواند وارد آن شود و از آن چیزی بخواهد.
یک رهجو اگر به راهنمای خود احترام نگذارد، هیچ آموزشی نمیتواند دریافت کند، به معلم خود اگر احترام نگذارد هیچ چیزی نمیتواند از او دریافت کند؛ چون یادگیری پیوند روح است. یاد گرفتن آن چیزی که بتواند فرد را تغییر دهد، باید پیوند روحی باشد و روح ابزار آموزش است و اولین شرط پیوند احترام است؛ اگر احترام نباشد پیوندی انجام نمیگیرد؛ پس وقتی نظم و انضباط در زندگی جاری باشد، آرامش بهوجود میآید و مشکلات ذهنی کمتر میشوند، مثلاً فرزندان بایستی سر یک سفره جمع شوند و این همان برنامهریزی، نظم، انضباط و احترام میباشد و نتیجه این احترام محبت است و همین محبت، اعضای خانواده را به هم متصل میکند و باید این اتصال قوی باشد تا پیوند متلاشی نشود.
منابع: صحبتهای آقای مهندس، سایت کنگره و صحبتهای دیدهبان محترم، آقای اشکذری
نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
عکاس: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
رابطخبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
50