مشارکت همسفر الهه از سیدی وادی هشتم:
با حرکت راه نمایان میشود. زمانی که میخواهیم حرکتی انجام بدهیم چند شرط وجود دارد.
گاهی ما سرگردانیم؛ نمیدانیم چه میخواهیم یا نمیخواهیم؛ مثلاً میخواهیم درس بخوانیم یا نخوانیم و هزاران مسئله دیگر، این سرگردانی تا زمانی ادامه دارد که مسیر حرکت برای ما روشن نشده باشد. وقتی خواسته و هدف مشخص شد، فرد باید با تمام وجود خودش بخواهد تا به آن برسد.
داشتن خواسته کافی نیست؛ برای رسیدن به آن باید حرکت کرد و اقدام عملی انجام داد؛ در این مسیر ممکن است راههای انحرافی زیادی وجود داشته باشد؛ اما زمانی که در صراط مستقیم قرار گرفتیم باید ادامه بدهیم. هدایت خداوند ما را وارد راه صراطمستقیم میکند؛ اما هدف خود راه نیست.
نکته مهم این است که هرکسی باید تلاش کند راه مستقیم را پیدا کند و در آن بماند، قرار گرفتن در مسیر درست یک موضوع است؛ اما ادامه دادن در آن مسیر موضوع دیگری است.
کنگره انسان را برای درمان اعتیاد در صراط مستقیم قرار میدهد؛ اما ادامه مسیر به عهده خود فرد است؛ پس همهچیز در نهایت به خواست و اراده خود ما بستگی دارد.
مشارکت همسفر عاتیکه از سیدی وادی چهاردهم:
«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروفی تهی است».
همانطور که میدانیم، مثلث عشق بر سه مؤلفه، سایه، جاذبه و عشق بنا شده است. در عشق، همهچیز بر مبنای معرفت، شناخت و آگاهی شکل میگیرد و اگر این مؤلفهها وجود نداشته باشند، زندگی دچار آسیب و مشکل خواهد شد.
وقتی دو نفر عاشق یکدیگر هستند؛ گاهی بهدلیل بدگویی دیگران که ریشه در حسادت یا ناکامی آنها دارد؛ دچار برداشتهای اشتباه میشوند و عشق آنها فروکش کرده و به نفرت تبدیل میشود، در چنین موقعیتی شناخت و آگاهی نقش اساسی دارد.
در واقع شالوده بیشتر اختلافات، سخنچینی و ایجاد آشفتگی توسط افراد ناآگاه است و اگر تعادل نداشته باشیم، هرگز به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
عشق میان دو جنس مذکر و مؤنث اتفاق میافتد؛ پیش از آنکه عاشق و معشوق مشخص شوند این امواج عشق هستند که مانند چراغی، همهجا را روشن میکنند؛ اما هنگامی که مشخص شود، مانند اشعه لیزر عمل میکند، عاشق میفرستد و معشوق دریافت میکند.
وقتی جاذبه عشق میان دو نفر برقرار میشود لرزش خاصی شبیه فرو ریختن قلب در وجود احساس میکنیم و همینجا است که جرقه عشق شعلهور میشود؛ در مرحله بعد با گفتوگو، شناخت و آگاهی بیشتری میان آنها شکل میگیرد و ارتباط عمیق به وجود میآید، ارتباطی که در آن هیچ رازی میان آنها پنهان نمیماند.
مشارکت مکتوب همسفر زهرا از سیدی فعل:
کاشتن بذر برای دیگران اهمیتی ندارد و کسی به آن توجهی نمیکند؛ اما زمانی که آن بذر به ثمر مینشیند، نگاه همه جلب میشود و هرکس دوست دارد بگوید در زمان کاشت آن او هم سهمی داشته است؛ در حالی که این ادعاها معمولاً تأثیر خوشایندی ندارند.
حتی اگر انسان در سکوت بماند، باز ممکن است افرادی پیدا شوند که ادعا کنند در این موفقیت نقش داشتهاند و این میتواند برای ما آزاردهنده باشد.
موفقیت وارث دارد؛ اما ورشکستگی نه. در زمان موفقیت، همه دوست دارند خود را در آن شریک بدانند؛ ولی هنگام شکست هیچکس نمیگوید: من هم در این شکست سهیم بودم.
در چنین موقعیتهایی باید در ذهن خود بپرسیم: آیا خوشبختی من وابسته به این است که نام من هم در میان کسانی که موفق هستند برده شود؟
آنجایی که انسان دیگر اعتراض نمیکند که چرا نام او را نبردهاند؛ همان نقطهای است که جهش درونی اتفاق میافتد؛ در آن لحظه، ناخالصیهایی که مانند مه جلوی دید انسان را گرفتهاند کنار میروند و دید ما روشنتر میشود.
دانایی زمانی حاصل میشود که انسان بتواند از چیزی چشم بپوشد. برای مصرفکننده مواد، این چشمپوشی؛ یعنی رهایی از وابستگی و آغاز مسیر رشد او است. در این مرحله، ناخالصی از وجود انسان دور میشود و دانایی حقیقی اتفاق میافتد.
منبع:سیدی وادی چهاردهم، سیدی وادی هشتم،سیدی فعل
رابط خبری: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر سکینه(لژیون چهارم)
عکاس:همسفر فاطمه
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
92