English Version
This Site Is Available In English

نظم و انضباط لازمه درمان اعتیاد

نظم و انضباط لازمه درمان اعتیاد

جلسه نهم از دور ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوندبا استادی‌ ایجنت احمد و نگهبانی مسافراله یار و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه ((نظم؛انضباط و احترام در کنگره ۶۰))در تاریخ ۱۲ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان حاضر در جلسه خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه هستم و می‌تونم از دل تجربه‌هام با شما صحبت کنم. همیشه برام جالب بوده که چطور آموزش‌های کنگره ۶۰ از طریق مشارکت‌ها منتقل می‌شن و به نظر من، بهترین آموزش‌ها همین‌جا، پشت این میز، در دل مشارکت‌هاست وقتی اینجا هستی، وقتی روی صندلی استادی می‌نشینی، خیلی راحت‌تر می‌تونی گوش کنی، خیلی راحت‌تر می‌تونی یاد بگیری . امروز جلسه‌مون دو بخش داره: اول دستور جلسه هفتگی با موضوع «نظم، انضباط و احترام» و دوم جشن تولد یک‌سال رهایی مسافر یوسف و همسفر محترمشون ضمنا قبل از هر چیز، امیدوارم جلسه پر انرژی را تجربه کنیم . انشاءالله رأس ساعت جلسه رو به پایان می‌رسونیم.

در مورد تولد، باید بگم هیچ تولدی در کنگره اتفاقی نیست، پشت هر تولد، تلاش، نظم، احترام و فرمان‌برداری خوابیده، امروز تولد یوسف عزیز و همسفرشون رو داریم که از اعضای فعال و خدمتگزار نمایندگی دماوند هستند. به آقای مهندس در راس و تمام عزیزان تبریک میگم و امیدوارم در ادامه مسیر هم موفق باشن.

در مورد دستور جلسه، باید بگم که نظم و انضباط و احترام، پایه‌های اصلی کنگره ۶۰ هستن که از سال ۱۳۷۶ تا امروز، کنگره تونسته با همین اصول، جایگاه خودش رو در درمان اعتیاد تثبیت کند، اگر مجموعه‌ای رو تصور کنیم که افراد مختلفی در جایگاه‌های گوناگون مشغول فعالیت هستند اما خبری از نظم و احترام نباشد اون مجموعه خیلی زود از هم می‌پاشد. به نظر من، احترام پایه‌ی یک انسانه و نظم و انضباط پایه‌ی یک مجموعه همانطور که مطلعید ما در کنگره مثلث‌های زیادی داریم: مثلث درمان، مثلث نتیجه‌گیری، مثلث خواست، تقدیر و فرمان‌برداری و... اما امروز می‌خوام از مثلثی صحبت کنم که شاید کمتر بهش توجه شده: مثلث نظم، احترام و فرمان‌برداری. اگر یکی از اضلاع این مثلث نباشه، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شه.

تجربه شخصی من اینه که اگر مسافر نتونه نظم فردی داشته باشه، نمی‌تونه از مصرف مواد عبور کنه. حتی بستن یقه لباس، خوردن دارو سر ساعت، حضور به‌موقع در جلسه، همه نشونه‌ی نظم هستند. اگر نتونم به راهنما احترام بگذارم، چطور می‌تونم آموزش بگیرم؟ اگر نتونم فرمان‌برداری کنم، چطور می‌تونم تغییر کنم؟ همسفران نقش بسیار مهمی دارن. هرچقدر همسفران محکم‌تر و باانضباط ‌تر حرکت کنند، مسافران هم بهتر می‌تونن مسیر درمان را طی کنن واین یک رابطه‌ی مستقیمه. اگر همسفر قوی باشه، مسافر هم انگیزه‌ی بیشتری برای حرکت پیدا می‌کنه. در کنگره، نظم فقط به ظاهر نیست. نظم یعنی اینکه بدونی کی باید بیای، کی باید بری، کی باید داروت رو بخوری، کی باید خدمت کنی. اگر این نظم نباشه، هیچ‌چیز سر جای خودش نیست. من خودم یاد گرفتم که احترام فقط به حرف نیست؛ باید در عمل نشونش بدی. احترام به پیشکسوت، احترام به جایگاه، احترام به قوانین کنگره، همه این‌ها نشونه‌ی بلوغ فردیه. در پایان، باز هم تولد یوسف عزیز و همسفرشون رو تبریک می‌گم. امیدوارم همه‌ی عزیزان حاضر در جلسه، چه مسافر و چه همسفر، بتونن با رعایت این اصول، مسیر درمان رو با موفقیت طی کنن. فراموش نکنیم که روزی از کجا به کجا رسیدیم، و برای ادامه مسیر، باید شال خدمت رو با افتخار بر دوش بکشیم.با احترام و آرزوی آرامش برای همه شما.

اعلام سفر مسافر؛

سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر؛با تخریب ۱۲ سال وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس تریاک خوراکی؛ده ماه ده روز سفر کردم به روش DST داروی درمان شربت OTرهایی از بند اعتیاد یک سال و پنج ماه رهایی از بند نیکوتین 11 ماه هر دو به راهنمایی احمد آقا رستمی،ورزش در کنگره شنا و باستانی

آرزوی مسافر یوسف؛

اشخاصی که بیرون از کنگره گرفتار اعتیاد هستند راه و مسیر درمان را پیدا کنند و بتوانند به این حال خوش دست پیدا کنند.

سخنان مسافر یوسف؛

سلام می‌کنم و خداوند را شاکرم، فکر نمی‌کردم هیچ کدام از اون روزهایی که یک به یک گذشت آنقدر سریع بگذرد، همانطور که عمر آدم سریع می‌گذرد، و امروز جشن یک‌سالگی من فرا برسد. خداوند را شکر می‌کنم.

خداوند می‌گوید ما هر شب شما را می‌میرانیم و سپس زنده می‌کنیم. بابت هر روز عمر دوباره‌ای که خداوند به ما عطا می‌کند باید شاکر او باشیم، و قدر آن را بدانیم و سعی کنیم آن روز بهترین روز زندگیمان باشد.

تشکر می‌کنم از آقای مهندس و همسفرشان خانم آنی، که بستر را محیا کردند، خدا را شکر می‌کنم که برای من اذن ورود به کنگره را صادر کرد و من توانستم به این حال خوب برسم. ای کاش من ده سال پیش با کنگره آشنا می‌شدم، راهنمای گرانقدرم احمد آقا می‌گویند، ای کاش انسان‌ها همیشه یه راهنما داشتند، از یک جایی به بعد واقعا بعد از پدر و مادر نیاز است هر انسانی یک راهنما داشته باشد، زیرا مسیر زندگی انسان با وجود راهنما، می‌تواند تغییر فراوانی پیدا کند. آن زمانی که فکر می‌کردم خیلی چیزها را می‌دانم و هیچ نمی‌دانستم و پرده حجاب بین من و موادمخدر بود و آن حال خوشحال رو حس نکرده بودم، می‌گفتم که ما باید تا آخر عمرمان بکشیم و استفاده بکنیم زیرا بدون مواد نمی‌توانیم به این حال خوب برسیم. چند باری هم برای ترک مواد اقدام کرده بود اما نتوانستم آن حس را بگیرم.

من اینجا به غیر از عشق چیزی ندیدم. با وجود ما مسافرها شعبه جان می‌گیرد، می‌گوید که ارزش امامزاده رو متولی آن بالا می‌برد. ارزش مرد را زن، و ارزش زن را مرد بالا می‌برد، انسان زمانیکه وجود خودش را بشناسد، این را درک می‌کند که فقط خودش ارزش خودش را می‌تواند بالا ببرد. من مسافر می‌توانم ارزش اینجا را بالا ببرم، از دیدگاه من کنگره کمتر از یک امامزاده نیست.

طبق فرمایش آقای مهندس، هیچ دستور جلسه‌ای بدون دلیل نیست، من واقعاً نمی‌گویم بی‌نظم نبودم، ولی معتقدم هر چیزی به موقع خودش انجام می‌شود و درست می‌شود، همسفر من در مورد نظم دیکتاتور و با دیسیپلین بوده است، که این امر باعث می‌شد که ما همیشه بتوانیم با هم یه جوری کنار بیاییم.

از راهنمای گرانقدرم تشکر می‌کنم، از راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم، از خانم فاطمه و پسرشان آقا شاهان که واقعا او هم به نوعی یک‌ همسفر برای ما است، انشاالله سلامت باشند و در زندگیشان همیشه خیر و برکت جاری و ساری باشد. هر چه من در مورد احمد آقا صحبت کنم در بحث نمی‌گنجد و نمی‌توانم آنطور که ایشان لایقش است را بیان کنم، انشالله که در صورپنهان و در صورآشکار به هر آنچه که در دل آرزو دارد، برسد. از همسفر خودم تشکر می‌کنم و بابت آن روزهایی که در تاریکی بودم و پرده اعتیاد بین ما بود که نمی‌گذاشت من ببینم، من به واسطه مصرف مواد حالم خوب بود و متوجه ناراحتی و حرص خوردن و حال بد همسفرم که خود باعث آن بودم، نمی‌شدم، از او حلالیت می طلبم. از خانم لیلا راهنمای همسفرم هم تشکر می‌کنم واقعا ایشان در این مسیر خیلی زحمت کشیدند. از آقا محمدرضا تشکر می‌کنم و خداوند را شکر می‌کنم که شما عزیزان در این مسیر همراه ما بودید و هستید، از مرزبان‌ها، از نشریات، عزیزان در سایت که واقعا با عشق و بدون هیچ منتی خدمت می‌کنند تا اینکه بعضی‌ها به حال خوب برسند. از خانم رویا ایجنت همسفران ممنون و متشکرم، امیدوارم برکات این خدمت‌ها در زندگی تمام این عزیزان جاری و ساری باشد.

صحبت ایجنت همسفران؛

این جشن بزرگ آسمانی را خدمت راهنمای مسافر ایجنت محترم شعبه، خدمت آقا یوسف مرزبان محترم، خدمت خانم لیلا راهنمای خانم زهره عزیزم، و در آخر خدمت خانم زهره نازنین تبریک عرض می‌کنم.

زمانی که می‌گوییم جشن آسمانی، به این خاطر است که واقعا با جشن زمینی فرق می‌کند.

خانم زهره بسیار چشم‌گو و اجرا کننده آن چشمی که می‌گویند، هستند. خیلی‌ها در کنگره آموختند چشم بگویند، اما چشم با اجرای آن مهم است. اگر بخواهم خانم زهره و آقا یوسف را در یک جمله توصیف کنم وادی چهاردهم، به معنای واقعی وادی عشق هستند، و فکر می‌کنم این از کنگره نیست و از پرده یا بعد قبلی این عشق را با خودشان آورده‌اند.

هر تولد و رهایی که در کنگره۶۰ برگزار می‌شود یک پیامی دارد و من این پیام را در دو تا مطلب بیان می‌کنم؛ یک فتح قله خیلی اهمیتی ندارد، ماندن در آن قله است که اهمیت دارد. خداوند را شکر که آقا یوسف و خانم زهره عزیزم به این جایگاه رسیدند و در آنجا ماندند، تا در این قله مستحکم بمانند. این جایگاه با ارزش و زیبای مرزبانی به آنها عطا شده است.

پیام دوم؛ فرمان رسیده که ما امروز اینجا هستیم، خیلی‌ها هنوز در بند اعتیاد هستند ولی این جایگاه به آنها داده نمی‌شود، از جلوی کنگره رد می‌شوند اما تابلوی آن را نمی‌بینند، نمی‌توانند ببینند، زیرا اذن آن صادر نشده است. پس قدر این صندلی‌ها و این جایگاه را بدانیم، تک‌تک ما که این صندلی‌ها به ما عطا شده است محکوم هستیم به پیروزی، امیدوارم مفهوم این جمله و پیام را دریافت کنید.

انشالله که لذت این جشن را ببرید و پیام این جشن را دریافت کنید و با دست پر از اینجا بروید.

مجدداً تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم جایگاه خدمتی شما آنقدر در کنگره بالا برود تا تمام گره‌های درونتان باز شود و به آن عشق سوم، یعنی عشق خالق به مخلوق انشالله دست پیدا کنید.

صحبت‌های راهنمای همسفر؛

تولد یک سال رهایی مسافر آقا یوسف و خانم زهره عزیزم را در اصل به جناب مهندس عرض می‌کنم، خدمت خانواده بزرگ کنگره۶۰ و نمایندگی شعبه دماوند، خدمت ایجنت محترم مسافران احمد آقا رستمی، ایجنت بخش همسفران خانم رویای عزیز، خدمت راهنمای مسافر آقای رستمی تبریک عرض می‌کنم، انشالله در این مسیر رشد و آگاهی که قرار دارند و این حال خوبی که دارند همیشه مستدام باشند.

می‌توان گفت این دو عزیز محصول باغ کنگره۶۰ دماوند هستند، زیرا صفر تا صد برای همین جا هستند. بابت این تولد خداوند را شکر می‌کنم.

خانم زهره اولین رهجوی لژیون من در این شعبه هستند، امروز هم اولین تولد من در این شعبه هست مبارکشان باشد، یک رهجوی خوب، خنده‌رو، پرانرژی، پر تلاش و... البته اوایل سفر فراز و نشیب‌ها را داشت اما خداوند را شکر مانند همه ما راهش را پیدا کرد، زیرا این اتفاق برای همه ما می‌افتد که در مسیر باشیم و آن مسیر خودش راه را به ما نشان می‌دهد.

امیدوارم تولدشان مبارک باشد، و در این شعبه تولدهای زیادی بگیریم، یک سال، پنج سال، ده سال و... و همگی به آرامش برسیم.

صحبت‌های همسفر؛ 

من هم به نوبه خود این رهایی و تولد را در رأس به آقای مهندس و خانواده محترمشان، خدمت ایجنت شعبه آقای رستمی، ایجنت همسفران خانم رویای عزیز، و راهنمای گرانقدر خودم خانم لیلای عزیزم تبریک می‌گویم، همچنین تشکر می‌کنم از همه عزیزان و مرزبان‌های دوره قبل که واقعاً این بستر را آنها برای ما ایجاد کردند و را را برای ما هموار کردند.

دیروز تا حالا با خودم فکر کردم که امروز چه بگویم، به نتیجه‌ای که رسیدم این بود، در اینجا از مسافر خودم تشکر می‌کنم، زیرا آرامش، لذت و شعف امروز را مدیون قدم‌های ثابت و محکمی که در این راه گذاشت هستم و خیلی از او متشکرم که من را در این شادی سهیم کرد و ازم من خواست که در کنارش باشم و من هم با دل و جان همراهیش کردم.

تمام پیام من این بود، در وادی هشتم یک جبران خسارت داریم، جبران خسارت از خود و خانواده، مسافر من جبران خسارت از خانواده را با نشان دادن راه کنگره به من، انجام داده است.

شاید دل من خیلی از او پر بود، همه ما خسارات اعتیاد را خورده‌ایم، وقتی وارد کنگره شدم با خود گفتم من کجا، اینجا کجا. واقعاً آنقدر نظم و انضباط در اینجا حاکم بود من نشانی از فرد معتاد ندیدم. به نظر من هر مسافری اگر بخواهد ثابت قدم بیاید، اگر بخواهد وادی به وادی پیش برود، اگر بخواهد از خانواده جبران خسارت کند، باید همسفر خود را با کنگره آشنا کند تا بتوانند آن آگاهی و آرامش را در کنار هم درک کنند و به آن برسند.

در طول این سفر مخصوصا سفر دوم خیلی مشکلات در مسیرمان قرار می‌گیرد، اما باز چون کنار همدیگر آموزش گرفته‌ایم، آموزش‌ها ترمزی برای ما می‌شوند، اما اگر به بال باشد، یک بال هیچ‌گاه نمی‌تواند اوج بگیرد.

به امید اینکه تمام مسافران عزیز همراه همسفر خود این روز را تجربه کنند.

تنظیم و ارسال:گروه سایت نمایندگی دماوند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .