English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ برداشت از سی‌دی "عشق"

گروه خانواده_ برداشت از سی‌دی

سلام دوستان  فاطمه.س هستم همسفر

عشق و محبت، پرکاربردترین واژه‌هایی هستند که در میان انسان‌ها و در سراسر هستی درباره آن‌ها سخن گفته می‌شود. عنوان وادی چهاردهم «آنچه محبت است، باور است» و «آنچه نیز ظروف تهی است» می‌باشد؛ تنها پیوند محبت است که ما را به یکدیگر متصل نگاه می‌دارد.

وادی چهاردهم بر پایه عشق و محبت استوار است؛ عشق و محبت، انسان را زنده نگه می‌دارند و ما آن را با تمام وجود حس می‌کنیم. زمانی که انسان مفهوم عشق و محبت را درک کند، به آرامش دست می‌یابد.

عشق یعنی از خود گذشتن، اما تعداد اندکی از ما به آن عمل می‌کنیم. عشق یعنی اینکه نسبت به هم‌نوع خود عشق بی‌چشم‌داشت داشته باشیم؛ و برای اینکه عاشق شویم، باید بتوانیم گذشت کنیم، زیرا با گذشت، به تعالی و ارتقا می‌رسیم.

در هر مرحله‌ای از زندگی می‌توان عشق را تجربه کرد، و این بستگی به میزان معرفت و دانایی انسان دارد. اگر محبت در وجود ما نباشد، ظرف وجودی‌مان خالی است. ما آفریده شده‌ایم تا عاشق شویم و به دیگران عشق و محبت بورزیم، تا به کمال برسیم و روح گذشت را در خود پرورش دهیم.

موضوع عشق، حتی در بسیاری از داستان‌ها و آثار ادبی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد؛ مانند داستان‌های فرهاد و شیرین، لیلی و مجنون و آثار بزرگانی چون عرفا، شمس و حافظ که همگی درباره عشق و محبت سخن گفته‌اند.

عشق و محبت مایه حیات انسان است. در وادی چهاردهم، عشق بر سه پایه استوار است: سایه، جاذبه و حس.

سایه: یعنی عاشق شدن؛ برای این‌که عشق شکل بگیرد، باید معشوق وجود داشته باشد تا ما او را دریافت کنیم، همانند جذب نور خورشید.

جاذبه: یعنی کشش و جذب‌کنندگی؛ که شامل زیبایی، رنگ‌ها و بوی خوش می‌شود.

حس: یعنی دریافت‌کننده؛ همان نحوه درک و دریافت ما از جهان هستی است.

برای درک و تجربه عشق و محبت، باید هر سه عنصر سایه، جاذبه و حس را به مرحله پالایش و تصفیه برسانیم.

عشق، همانند اقیانوسی الهی است که انسان‌ها قرن‌ها در پی یافتن آن هستند و رنج‌ها و دشواری‌های بسیار را تحمل می‌کنند تا ذره‌ای از این اقیانوس الهی را به دیگران برسانند.

عشق بزرگ‌ترین سرمایه است؛ اگر آن را ببخشیم، بیشتر می‌شود. در این جهان هیچ چیز ثابت و ماندگار نیست و همه چیز از بین می‌رود، جز عشق و دوست داشتن. تنها همین عشق است که در وجود ما باقی می‌ماند.

کسی که در مسیر درست حرکت کند، بهشت را در همین دنیا و تا زمانی که جان در بدن دارد، خواهد دید؛ برای او ظلمت، تاریکی و سیاهی معنایی نخواهد داشت.

 

سلام دوستان معصومه هستم همسفر

اگر بخواهم درباره عشق بگویم، باید بگویم که عشق مفهومی ژرف و بی‌انتهاست. یکی از جلوه‌های عشق، شوق برای وصل است، و این وصل، کلیدی آسمانی دارد.

این عشق است که هستی و تمام موجودات را گرد هم می‌آورد و به آن‌ها حیات می‌بخشد. قدرت عشق، در صور پنهان و آشکار آفرینش جریان دارد و چنان ارزشمند است که زندگی و حیات بدون عشق، هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت.

عشق آن‌قدر عظیم است که همه هستی در آن غوطه‌ور است.

امواج عشق در همه‌جا جاری است؛ کافی‌ست دستمان را دراز کنیم تا آن را لمس کنیم.

اما اگر دستانمان پر از کینه، نفرت، حسادت و انتقام‌جویی باشد، عشق در آن جای نخواهد گرفت.

ما می‌توانیم عشق را نپذیریم، اما عشق هرگز ما را پس نمی‌زند، چرا که همه موجودات در دریای عشق شناورند.

مثلث عشق دارای سه ضلع است: سایه، جاذبه و حس.

این سه ضلع، پایه‌های انتقال عشق در سراسر کائنات هستند و مخلوقات الهی، نشانه‌هایی از محبت خداوند به شمار می‌آیند.

سلام دوستان فرزانه هستم همسفر

همه‌ی جهان درگیر واژه‌ای به نام «عشق» است؛ اما بسیاری از انسان‌ها هنوز معنی واقعی عشق را نمی‌دانند. کلمه‌ی «عشق» یعنی حرکت به سمت نور یا گرما.

عشق، لازمه‌ی حیات است. سرچشمه‌ی بودن است، و به‌راستی این واژه بیانگر هستی و جوهره‌ی وجود ماست. عشق به ما می‌آموزد که چه کسی هستیم و چه کسی خواهیم بود.

افرادی که همیشه طلبکارند و توجهشان به نکات منفی است، دیدن زیبایی‌ها را از دست می‌دهند. اما انسان‌های راست‌گو و صبور،

می‌توانند دیگران را به راستی، بردباری و درست‌کاری هدایت کنند.

چنین افرادی که قدردان‌اند، می‌بخشند و در بخشششان چشم‌داشتی ندارند، عشق واقعی و حقیقی را تجربه می‌کنند. حس و جاذبه نقش بنیادین دارند و مهندس دژاکام به عنصری دیگر نیز اشاره می‌کنند

به نام «سایه». سایه نیاز به مراقبت دارد؛ یعنی ما باید مراقب خودمان باشیم، ورزش کنیم، به جسم و روان خود توجه داشته باشیم،

و حتی بر نحوه‌ی سخن گفتن خود دقت کنیم؛ زیرا این‌ها در ایجاد حس و جاذبه مؤثرند. برای درک عشق و محبت، باید روی عناصر حس، جاذبه و سایه کار کنیم. حضور عشق در زندگی، همچون قدم زدن در بهشت است. چرا می‌گوییم عشق انتخابی مهم است؟ زیرا تعیین می‌کند چه انرژی خالص یا ناخالصی وارد ما شود.

استاد می‌فرمایند: سه سال درس نخواندند،اما پس از آن، به پیشنهاد خانم آنی کماندار، مطالعه را از سر گرفتند و با کمک یک راهنما در این مسیر موفق شدند. در آزمون‌های آزمایشی جزو ۱۰ درصد برتر قرار گرفتند‌ و همین امر انگیزه‌ای بزرگ برای ادامه‌ی تلاش شد.

در نهایت در امتحان اصلی نیز قبول شدند و حتی معجزات جالبی برایشان رخ داد. به گفته‌ی خود استاد، زمانی که در جلسه‌ی امتحان بودند، به دلیل دیر رسیدن، وقت کافی برای پاسخ‌گویی به سؤالات زبان نداشتند و تنها دو سؤال را پاسخ دادند، اما به‌خاطر نگرانی از نمره‌ی منفی، آن پاسخ‌ها را پاک کردند. بااین‌حال، هنگام دریافت کارنامه متوجه شدند که سیستم تصحیح خودکار همان دو سؤال را صحیح تشخیص داده و نمره داده است! اگر آن دو سؤال تصحیح نمی‌شد،

استاد نمی‌توانستند در دانشگاه پذیرفته شوند.

ایشان در امتحان قبلی شش ماه شبانه‌روز تلاش کرده بودند

و به نتیجه‌ای نرسیدند، اما این بار در مدت دو ماه به موفقیت رسیدند.

در نهایت به این نتیجه می‌رسیم:

اگر انسان به جریان زندگی خود با دقت بنگرد، می‌تواند فردی دانا و آگاه باشد. اما جالب اینجاست که بیشتر ما به‌جای تمرکز بر زندگی خود، در پی دانستن جریان زندگی دیگران هستیم.

مدام می‌خواهیم بدانیم دیگران چه می‌کنند! نیروهای منفی به دنبال گرفتن اطلاعات از دیگران‌اند، در حالی‌که نیروهای مثبت، در پیِ حال خوبِ دیگران‌اند. نیروهای تاریکی، علم را به اطلاعات تبدیل می‌کنند؛

یعنی همه چیز برایشان به جمع‌آوری داده‌ها ختم می‌شود. اما نیروهای الهی، از اطلاعات به علم می‌رسند و از تحلیل درست، آگاهی می‌آفرینند.

و این، تفاوتی بزرگ است. اگر انسان ذهن خود را بر زندگی‌اش متمرکز کند، می‌تواند بفهمد کجای کارش ایراد دارد.

اما اگر همواره پیگیر اطلاعات و زندگی دیگران باشد، وقت خود را بیهوده تلف می‌کند، عصبانی می‌شود

و هرگز درنمی‌یابد چه می‌خواهد و چه چیز او را خوشحال می‌کند.

چنین فردی از خواسته‌های درونی خود دور می‌شود،

دچار رنجش می‌گردد و وقتی دیگران پیشرفت می‌کنند،

او احساس پوچی و افسردگی می‌کند.

سلام دوستان مبینا هستم همسفر

عشق در کنگره ۶۰ به عنوان نیرویی مقدس و تغییر‌دهنده معرفی می‌شود؛ نیرویی که می‌تواند زخم‌های عمیق اعتیاد را التیام بخشد.

عشق تنها یک حس نیست، بلکه راهی برای زندگی است؛ راهی که اگر درست درک و تجربه شود،

می‌تواند تاریکی‌ها را روشن کند و انسان را از بند ناامیدی رها سازد.

عشق به خود، نخستین گام برای درمان و رهایی است.

زیرا زمانی که فرد خودش را می‌پذیرد و دوست می‌دارد، قدرت تغییر و رشد در او شکوفا می‌شود.

در کنگره، عشق میان هم‌سفران و همراهان مسیر درمان، پلی از همدلی، حمایت و انگیزه است

که مسافران و هم‌سفران را به یکدیگر پیوند می‌دهد.  این عشق، صبور است و بخشنده؛ بدون قضاوت و بدون شرط.

سی‌دی «عشق» به ما می‌آموزد که عشق یعنی بخشیدن، گذشت کردن و نگریستن مثبت حتی در سخت‌ترین شرایط زندگی. عشق یعنی پذیرفتن ضعف‌ها و اشتباهات خود و دیگران.

وقتی عشق در دل ما جاری می‌شود، دیگر ترس و ناامیدی جایی ندارند.

عشق باعث می‌شود با قدرت بیشتری مسیر را ادامه دهیم و به اهداف خود دست یابیم.

در مسیر درمان، عشق همچون چراغی است که تاریکی‌های گذشته را روشن می‌کند

و امید را دوباره به زندگی بازمی‌گرداند. این عشق است که به ما می‌آموزد

به جای ناامیدی، به آینده با امید بنگریم و با گام‌هایی استوار به سوی رهایی حرکت کنیم.

کنگره ۶۰ به ما یاد داده است که اگر عشق را در دل داشته باشیم،

هیچ نیرویی نمی‌تواند ما را شکست دهد. 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .