دوازدهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی شقایق قشم، با استادی دیدهبان محترم خانم مونا، نگهبانی راهنما مسافر هورا و دبیری مسافر گلناز، با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز چهارشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت 16:00 در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار نمود.
سخنان استاد :
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما حضور دارم. دستور جلسه امروز صورت مسئله اعتیاد است، مهمترین مسئلهای که وجود داشت و توسط جناب مهندس حل شد. نقطه شروع کنگره 60، همین صورت مسئله اعتیاد بود. الفبای کنگره از یک مثلث آغاز شد؛ مثلث جسم، روان و جهانبینی. در هر دستور جلسه و آموزشی در کنگره، یک بخش از ذهن ما درگیر این مثلث و اضلاع آن میشود. هر کلمه آن بسیار مهم است و بار معنایی عظیمی با خود حمل میکند .
شاید بعضی از ما ارزش چندانی برای جسم قائل نباشیم و ذهنیتمان این باشد که چند صباحی در این دنیا زندگی میکنیم و بعد نیست و نابود میشویم. برخی هم آنقدر بیخود و بیجهت به جسم بها میدهیم و برایش هزینه میکنیم که از آن طرف بام میافتیم. درحالیکه در کنگره میآموزیم باید تابع تعادل باشیم. جسم ما ماشینی است که در اختیارمان گذاشته شده، آنچه اصل و اساس است، نفس ماست که در جسم زندگی میکند.
.jpg)
اگر خانهای سقف نداشته باشد، کابل های برق و لولههای آب دچار مشکل شده باشد، نمیتوان راحت و با آرامش در آن خانه زندگی کرد. اگر نفس در یک جسم بیمار قرار بگیرد، جسمی که دچار اضافه وزن، بیماری صرع، اعتیاد و ... شده، ناخودآگاه روح و روان و نفس هم بیمار میشود، اینها با همدیگر به درمان و آرامش میرسند. حال اگر جسم من سالم باشد، ولی نفس من یک نفس گرسنه و درگیر اعمال ضد ارزشی باشد، باز هم جسم سالمی نخواهم داشت، زیرا این دو کاملاً روی هم اثر متقابل دارند. اگر بخواهیم راجع به این موضوع صحبت کنیم، شاید چند کتاب بشود و باز هم سخن ناگفته باقی بماند. پس جسم یکی از اضلاع بسیار مهم است.
اما روان؛ روان یعنی خلقوخو، تمام حالات روحی و روانی انسان بستگی به موادی دارد که در مغز و توسط سیستم شبه افیونی ترشح میشود. اگر آن مواد به اندازه ترشح شود، روان من در تعادل خواهد بود، بهموقع میخندم، بهموقع گریه میکنم، در زمان مناسب پولهایم را خرج میکنم و جایی که باید، پولم را نگه میدارم، بهموقع میخوابم، بهموقع بیدار میشوم و... پس حالات روحی و روان من، باز بستگی به جسم من دارد که در تعادل باشد.
جهانبینی ضلع سوم این مثلث است، که در صورت مساله اعتیاد، آقای مهندس این موضوع را هم شکافتند. آموزشهای راستین و درست، آموزشهایی است که انسان را به سر منزل مقصود میرساند و او را امیدوار میکند. کلماتی که انسان را به معنای واقعی خوشحال کند و به او امید بدهد. این خیلی موضوع مهمی است؛ لغاتی به کار ببریم که انسانها را به صبر تشویق میکند.
راهنمایان ما و آموزشهای کنگره 60، این دو کار بسیار مهم را انجام میدهند؛ اول ما را به صبر توصیه کرده و بعد ما را امیدوار میکنند. الگوهایی که در کنگره وجود دارند راه را به ما نشان میدهند؛ خانمی با مصرف تریاک و حال بد به کنگره آمده و الان شش ماه از سفرش میگذرد و میبینیم چقدر تغییر کرده، یا جواب فالوآپ خانمی آمده که دو ماه است اعتیادش درمان شده، آن برگه فالوآپ، سندی است بر حقانیت روش درمان کنگره ۶۰.
با حل شدن صورت مسئله اعتیاد، این سه ضلع بسیار مهم و اساسی به تعادل میرسند. اگر من وظایف خودم را به عنوان یک رهجو به نحو احسن انجام بدهم و این اضلاع هر سه با هم به تعادل برسند، همیشه خوشحال و سلامت هستم و حس بسیار خوبی دارم، تفکرم تفکر سالمی است و تصمیمات درستی میگیرم که بعد پشیمان نمیشوم. جسم من متعادل است، نه چاق هستم نه لاغر، حرفهایی که میزنم بوی ابلیس نمیدهد. بوی ابلیس یعنی چه؟ یعنی کسی را نمیرنجانم، قلب کسی را نمیشکنم، دروغ و حسادت در سخنانم نیست. آموزشهای جهانبینی باعث میشود کلام من بوی ابلیس ندهد. همه اینها در پرتو آموزشهایی است که در کنگره 60 دریافت میکنیم.
اما در مورد جشن هفته ایجنت و مرزبان؛ اگر این بستر و این مسیر برای ما فراهم شده و در این جلسه حضور داریم، در پرتو مدیریت اجرایی اینجا است، کسانی که میتوانند مدیریت بحران را انجام دهند. من از راه دور در خدمت خانم هورا و شما عزیزان بودم و سوالات و مسائل را از طریق تماس تلفنی و فضای مجازی پاسخ میدادم. خانم هورا به صورت انتصابی و کلامی مرزبان این شعبه بودند و کارهای لازم را انجام میدادند. این همکاری فضا را فراهم کرد برای اینکه شما بتوانید مسیرتان را به درستی و در آرامش طی کنید. اگر این عزیزان به عنوان اولینها اینجا نبودند که چراغی برافروزند و برنامهریزی نامهها، کلینیک و دیگر کارها را انجام دهند، درمان شما انجام نمیشد. پس بستر خیلی مهم است، و اینکه مدیریت آن بستر را چه کسی برعهده داشته باشد، و آن کسی نیست جز گروه مرزبانی که متشکل از ایجنت و مرزبان است.
.jpg)
ما در این هفته و هفتههای بزرگی که در کنگره داریم، مثل هفته راهنما، هفته مرزبان و ایجنت، هفته دیدهبان و هفته همسفر، از جایگاه این عزیزان و کارهایی که انجام میدهند یاد کرده، و به رسم کنگره با یک پاکت و دلنوشته از آنان قدردانی میکنیم. مبلغ پول داخل پاکت اهمیت ندارد، مهم عملی است که من انجام میدهم، نامهای که آماده میکنم و حرف دلم را همراه با تشکر و قدرشناسی در آن مینویسم. چون اگر راهنماها، ایجنتها، مرزبانان و همسفران نیاز مالی داشتند، قطعاً اینجا نبودند، بلکه دنبال کسبوکارشان میرفتند، پس آنها حسابی با معشوق دارند که ناگفتنی است، احساسی قوی که اصلا قابل بازگفتن نیست.
این رسم که آقای مهندس در کنگره بنا کردند و ما هر ساله انجام میدهیم، به این دلیل است که به آن بیداری برسیم و تشکر کردن را به معنای واقعی بیاموزیم، و به عزیزانمان بگوییم ما شما را میبینیم و برای خدمات شما ارزش قائل هستیم و دوستتان داریم. پس در این هفتهها میخواهیم شکرگزاری و قدردانی به جا بیاوریم. خداوند هم فرموده است؛ «اگر میخواهید از من تشکر و قدردانی کنید، از مخلوقین من و کسانی که به شما خدمت میکند تشکر کنید». و ما این تمرین را در کنگره در کنار همدیگر انجام میدهیم.
امروز در کنار این جشن، چند کار دیگر هم انجام میدهیم؛ نشان پیمان، جشن رهایی، انتخابات نگهبانی و انجام پیمان مرزبانی، امیدوارم با یاری خداوند و کمک شما بتوانیم این کارها را به انجام برسانیم.
.jpg)
برگزاری جشن هفته ایجنت و مرزبان
.jpg)
برگزاری جشن رهایی
.jpg)
بازدید از بوستان بانوان، جهت برگزاری ورزش خانمهای مسافر نمایندگی شقایق قشم
.jpg)
.jpg)
برگزاری اولین دوره پیمان و اهدای شال مرزبانی
گردآوری و تایپ: مسافر گلناز- لژیون یکم- نمایندگی شقایق قشم
عکس: مسافر معصومه- لژیون یکم- نمایندگی شقایق قشم_ راهنما همسفر سولماز
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
116