English Version
This Site Is Available In English

وقتی خدمت مالی می‌کنم، قطعا هزینه رهایی را می‌پردازم

وقتی خدمت مالی می‌کنم، قطعا هزینه رهایی را می‌پردازم

جلسه اول از دوره پنجم لژیون سردار، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر محمد رضا، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « سیستم ایکس و صورت مسئله اعتیاد » در روز پنج شنبه مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

 

سخنان استاد:

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر

در مورد دستور جلسه، «صورت مسئله اعتیاد»، ابتدا می‌خواهم از حس و حال دیروزم برایتان بگویم. زمانی که آقای زرکش با من تماس گرفتند و گفتند که به آبادان می‌روم، با خوشحالی پذیرفتم. یکی از مسائلی که اصلاً به آن فکر نمی‌کنم، خدمت در کنگره ۶۰ است. من بدون هیچ تردید و تفکری، این خدمت را با جان و دل و عشق قبول می‌کنم، چرا که مطمئنم دریافت‌ها و حال خوش از آن دریافت خواهم کرد. امروز حس و حال خوبی دارم و خدا را شکر می‌کنم.

در مورد «صورت مسئله اعتیاد» و ارتباط آن با «لژیون سردار»، بسیار فکر کردم. دیدم که صورت مسئله اعتیاد، سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی دارد. شخصی که مصرف‌کننده است و وارد کنگره ۶۰ می‌شود، ۱۰ تا ۱۱ ماه سفر «ایکس» را طی می‌کند و جسم و روانش به درمان می‌رسد. پس از آن، ۴۰ سی‌دی را می‌نویسیم و روانمان به تعادل می‌رسد و راه زندگی را یاد می‌گیریم. اما روی قسمت جهان‌بینی کمی تأمل کردم و دریافتم که یکی از چیزهایی که توانست من را در کنگره نگه دارد و همیشه محافظ من بود، خدمت مالی بود که در کنگره انجام دادم.

دیدم کسانی که در کنگره ۶۰، سردار، دنور یا پهلوان می‌شوند، شاخه‌ای از جهان‌بینی را که شامل گذشت و انفاق است، کار کرده‌اند. آنها ۶، ۶۰ یا ۶۰۰ میلیون می‌بخشند و تمام این عزیزان از ترسشان عبور کرده‌اند. ما نیز درگیر مسائل و مشکلات مالی هستیم، اما آن ترس را نداریم. هر کسی در توان خود می‌بخشد. یکی کارمند است و ۶ میلیون می‌بخشد، دیگری کاسب است و می‌تواند ۶۰ یا ۶۰۰ میلیون ببخشد.

همیشه در شعبه می‌دیدم که راهنماها به عزیزانی که حالشان خیلی بد بود، می‌گفتند: «برو در لژیون سردار خدمت کن.» خودم زمانی که نگهبان لژیون سردار بودم، به یکی از بچه‌ها که دنور شده بود و هر بار کارت می‌کشید، گفتم: «مشکل مالی نداری؟» یک روز به من گفت: «آزاد شدم و مشکل پرونده‌ام حل شد.» اینها اتفاقاتی است که در صور پنهان می‌افتد و عزیزانی که در لژیون سردار خدمت می‌کنند، قطعاً چنین اتفاقی برایشان افتاده است. برخی هم شاید هنوز اتفاقی برایشان نیفتاده باشد، اما در صور پنهان، اتفاقی برایشان رخ داده است.

وقتی خدمت مالی می‌کنیم، قطعاً هزینه رهایی را می‌پردازیم. نظر من این بود که من رها شدم، پس باید پنج نفر را به رهایی برسانم؛ همسفرم نیز باید پنج نفر را به رهایی برساند. من نمی‌توانم راهنما شوم و یا همسفرم نمی‌تواند راهنما شود، اما با خدمت مالی می‌توانیم این خلا را جبران کنیم. می‌توانم کاری کنم که زمینه برای تازه‌واردین فراهم شود تا به رهایی برسند، همانطور که من به رهایی رسیدم. من با ورشکستگی و زیر صفر وارد کنگره شدم، حتی پول دارو نداشتم. اینها همه لطف خداوند است که اجازه می‌دهد.

وقتی پیام نگهبان را می‌خوانم، لذت می‌برم. نگهبان می‌گوید: «آیا یاری‌رسانی هست که یاری کند؟ آیا کسی هست که بیاید؟» ما همه اینجا هستیم. کسی که اینجا خدمت مالی می‌کند، قطعاً رخصت خداوند را گرفته و خدمتش را انجام داده است. پیام‌ها حرف‌های زیادی دارند و خدا را شکر که این نصیب ما شده است.

شخصاً یکی از افرادی بودم که از نظر مالی و خانوادگی نابود بودم. خانواده‌ام متلاشی شده بود و اعتیاد آنچنان در زندگی‌مان ریشه کرده بود که واقعاً ما را نابود می‌کرد. همه‌چیز را کنگره ۶۰ به من برگرداند. چقدر خوب است که اینجا آمده‌ام و روی این صندلی نشسته‌ام. چه کسی این صندلی را درست کرد؟ چه کسی این مکان را به وجود آورد؟ (ایجنت، مرزبانان، راهنماها، خدمتگزاران) که خدمت مالی کردند، دست در دست هم دادند و این کنگره را به اینجا رساندند.

آقای مهندس همیشه می‌گوید: اینطور نیست که من این شال را بیندازم و ادعا کنم که به کنگره پول دادم. نه، من باید سه پهلوان بسازم و به کنگره ۶۰ معرفی کنم. راهنما باید رهجو را به راهنمایی برساند و امتحان دهد. این شال برای من این معنا را دارد که بیایم و این پیام لژیون سردار و بخشش را به دوستان برسانم.

 

گروه سایت نمایندگی اروند آبادان 

تایپ مطلب: همسفر عرفان لژیون ششم، مسافر حسین لژیون چهارم 

ویرایش مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم 

ارسال مطلب: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .