English Version
This Site Is Available In English

ستون های کنگره، نظم و احترام به پیشکسوتان

ستون های کنگره، نظم و احترام به پیشکسوتان

جلسه‌ دوم از دوره سی و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودهن، با استادی راهنمای محترم مسافر کیان ، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «نظم، انظباط و احترام درکنگره60» روز شنبه 12 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.



خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان کیان هستم یک مسافر، در ابتدا دریافت شال ایجنتی را به آقا مهدی و تمام خدمتگزاران نمایندگی رودهن تبریک عرض می نمایم و خسته نباشید عرض می کنم خدمت علی آقا عزیز. این جابه جایی ها  در کنگره 60 درسی برای من دارد که؛ بدانم این که می گویند این میز به کسی وفا ندارد، در کنگره به طور واضح قابل مشاهده است، اول باید متوجه شویم که وابستگی به جایگاه ها از ما دور شود، دوم اینکه در هیچ ارگانی دیده نمی شود که یک مدیر ازل شود، دوباره کارمند همان جا شود و از مدیر بعدی اطاعت کند، نمی توانند تحمل کنند که کس دیگری در جایگاه آنها بنشیند و به آنها امر و نهی کند، اما در کنگره با آموزشی که مهندس به ما داده است، به راحتی جابه جا می شویم و جالب اینجاست که فرد قبلی از بقیه افراد فرمانبردارتر است، آموزش ها در کنگره کاربردی هستند و به این دستور جلسه هم ارتباط دارند.
ما به کنگره آمده ایم که درمان اعتیاد کنیم، اگر نظم را از روش درمان DST بگیریم، از آن چیزی باقی نمی ماند، DST یعنی نظم. آقای مهندس از هستی و طبیعت الگوبرداری می کند، وقتی می خواهید بدانید که هستی چطور کار می کند، باید ببینید کنگره چگونه عمل می کند. خالق هستی، خودش ناظم است، چون تمام اجزاء هستی نظم دارد.
یک مصرف کننده، اولین چیزی که از او گرفته می شود تا وارد تاریکی ها شود، نظم است. حالا در کنگره برای اینکه وارد حوزه درمان شویم، برگرداندن نظم به یک مصرف کننده حیاتی است، برای همین راهنمایان اصرار بر نظم دارند، در سفر اول یکبار چند دقیقه دیر آمدم، راهنمایم جلوی درب ایستاده بود، به من گفت: برگرد و برو! گفتم می روم، تا سر کوچه رفتم و به خودم گفتم: کجا می خواهم بروم؟! آن زمان متوجه نظم نبودم و به خاطر اینکه راهنما برجک مرا نزند، مجبور بودم سر وقت بیایم. بعد از یک ماه دیدم حالم بهتر شد، چون دیدم فقط به کارهایم نظم داده بودم، همان نظم را در زندگی هم اجرا کردم، حتی در مسائل کوچک که وسائلم را سر جای خود بگذارم و این موضوع در زندگی ام گسترش پیدا کرد. بنابراین دست بوس راهنمایم هستم، چون مهم ترین پارامتر در کنگره نظم است.
موضوع دیگر درکنگره احترام است که همراه نظم می آید، حالا این دو چه ارتباطی با هم دارند؟ وقتی وارد تاریکی می شوم، خیلی از صفات و ویژگی ها در من به وجود می آید، ویژگی تاریکی و اعتیاد، بی ادبی بود، چون زمان مصرف، با افرادی که ارتباط داشتم، باید یاد می گرفتم که مانند آنها رفتار کنم، چون در هر حوزه ای که وارد می شوم، باید آن صفت ها را داشته باشم.



این را بگویم که؛ آدم با ادب، در جایگاه خوبی قرار دارد، ادب مرد به از دولت اوست، دولت یعنی تمام هنر و تخصصی که دارد.
حالا برای اینکه وارد روشنایی شوم، باید این صفات تغییر کند، ادب را یاد بگیرم؛ اول اینکه باید یاد بگیرم به پیشکسوتم احترام بگذارم، راهنما وقتی وارد لژیون می شود، باید جلوی او ایستاد، نه به خاطر شخص راهنم، بلکه به دلیل شال و جایگاهی که دارد، چون این جایگاه را آقای مهندس به من داده و دستور داده به این جایگاه احترام بگذاریم، حالا وقتی این موضوع را یاد گرفتم، بیرون از اینجا هم به شخص مسئول احترام می گذارم تا کارم زودتر انجام شود.
در کنگره فارغ از اینکه چه فردی است، به جایگاه ها؛ ایجنت، مرزبان، قوانین باید احترام گذاشت و در کل قانون اصلی این است که باید به خودت احترام بگذاری، کسی که برای خودش احترام قائل نیست، خودش را قضاوت می کند، به خودش گمان بد دارد و خودش را با دیگران مقایسه می کند، نه به خودش و نه به دیگران احترام می گذارد. اگر در سفر اول دارویم را سر وقت بخورم و خوب سفر کنم، یعنی به خودم احترام گذاشته ام و دیگر لازم نیست به دیگران بگویم به من احترام بگذارید، چون ناخودآگاه دیگران به تو احترام می گذارند، بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست، از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی.

عکاس مسافر علی
تنظیم و ارسال: مسافر منصور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .