نهمین جلسه از دوره ی هفتادم سری کارگاههای آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابنسینا ، به استادی مسافر پهلوان اشکان ، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافر روح الله با دستور جلسه ( نظم ،انضباط و احترام) درتاریخ شنبه 12مهر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

سلام به همه دوستان. اشکان هستم، یک مسافر. خدا را شاکر و سپاسگزارم که این اجاره دوباره به من داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و از تکتک شما عزیزان آموزش ببینم. یک «خدا قوت» به گروه مرزبانی و راهنمای محترم میگویم. امیدوارم در ادامه مسیر، بهترین اتفاقات برای شما رخ دهد.
قبل از اینکه مشارکت را شروع کنم، لازم است چند نکته را به خودم یادآوری کنم. برایم مهم است که یادآوری کنم این صندلی که امروز روی آن در هر جایگاهی نشستهام، چقدر مهم و باارزش است. باید یادآوری کنم که اینجا کجاست و چه اتفاقیدراینجا میافتد. اینجا، نفس یک انسان در حال احیا شدن است.
من که با مصرف شیشه وارد کنگره شدم، با کولهباری از مسائل مالی و خانوادگی، در کنگره ۶۰ و توسط تفکر آقای مهندس و به روش DST احیا، درمان و رها شدم. این اتفاق بسیار بزرگی است. گاهی فراموش میکنم که چه چیزی برایم اتفاق افتاده است. در بسیاری از جای دیگر، اگر بگویید میخواهید درمان شوید، میگویند: «اصلاً درمانی وجود ندارد! بیماری اعتیاد، یک بیماری پیشرونده، لاعلاج و غیرقابل درمان است.» اما در کنگره ۶۰، من به راحتی به درمان و برنامه می رسیم. یعنی کسی که واقعاً خواهان درمان باشد، به راحتی در کنگره ۶۰ به آن میرسد. راهنمای تازهواردان، او را در آغوش میگیرد و راهنمایی میکند. همه توضیحات لازم را به او میدهد، راهنمایش را انتخاب میکند، داروهایش را شروع میکند و پلهپله داروهایش کم شده و به رهایی میرسد، با حالی خوش.
امیدوارم من، به عنوان کسی که در کنگره حضور دارد و روی این صندلی نشسته، قدر این صندلی و خودم را بدانم. هدفم این است که خودم را بیشتر بشناسم
دستور جلسه، «نظم ،انضباط واحترام» است. نظر شخصی خودم را میگویم: آقای مهندس در تمام آموزشهایش، فقط و فقط به یک چیز توجه دارد و آن این است که به من، اشکان، قوانین هستی را بیاموزد و بازی کردن در این جهان را یاد بدهد. یکی از مهمترین ارکان هستی، «نظم و انضباط» است. اصلاً امکان ندارد یک عزیز سفر اولی، بدون رسیدن به نظم، به درمان برسد. اصلاً ممکن نیست. آیا میشود راهنما نوشته باشد که باید ساعت ۶ صبح دارو بخوریم، اما من آن را ساعت ۷ بخورم؟ آیا میشود شخصی که باید ساعت ۵ در جلسه حاضر باشد، ساعت ۶ یا پنج و نیم بیاید و به درمان برسد؟ ممکن است قطع مصرف اتفاق بیفتد، اما درمانی در کار نیست. زیرا ما «قطع مصرف»، «درمان»یا«رهایی» و همچنین «آزادی» داریم که این سه مورد با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
من به عنوان یک مسافر، باید نظم و انضباط را سرلوحه کار خود قرار دهم. و اما «احترام» بسیار مهم است. اولین قدم در مورد احترام، احترام به خودم و احترام به جسمم است.
ما در سرزمینی حرکت میکنیم که بزرگتر آن، آقای مهندس، به فکر تکتک مسائل ما، به فکر سلامت جسم و جان ما، و به فکر تمام مشکلاتی که هرکدام از ما با آن دستوپنجه نرم میکنیم، است. به فکر این است که ما ارتقا و رشد پیدا کنیم. به فکر این است که من، اشکان، بخشش را یاد بگیرم.
خب، بنده به واسطه لژیون سردار،در خدمت شما هستم. نمیخواهم حرفهای خارقالعاده یا چیزهای خاصی بگویم. فقط میخواهم بگویم که اگر من وارد این سرزمین – سرزمین بخشش – شوم، به هستی اجازه میدهم که دانایی خود را به من بدهد.
سهشنبه گذشته، آقای زرکش در حال مشارکت بودند و دو نکته برایم بسیار جالب بود. یکی اینکه فردی رفته بود تا اجازه «نشان بینشانی» بگیرد و آقای مهندس به او اجازه نداده بودند. دلیلش برای من بسیار جالب بود: به خاطر «اضافه وزن». صحبتهای زیادی پشت این قضیه است. کسی میخواهد یک میلیارد پول بدهد، اما آقای مهندس اجازه نمیدهد. چرا؟ به خاطر اینکه اضافه وزن دارد. این نشان میدهد که آقای مهندس به دنبال پول من نیست، به دنبال فهمیدن و رشد من است.
نکته دیگری که گفتند نیز برایم بسیار جالب بود. فرمودند: «اگر تعداد کسانی که به آنها اجازه پهلوانی داده نمیشود، از کسانی که این اجازه را میگیرند بیشتر نباشد کمتر نیست.» یعنی تعدادی از عزیزان برای گرفتن اجازه پهلوانی میروند و این اجازه به آنها داده نمیشود. این موضوع را در پیش داریم.
به نظر شخصی من، بهترین جشن کنگره ۶۰، جشن «گریزان» است. این یک فرصت برای من است. کنگره ۶۰ مسیر خود را ادامه خواهد داد، چه من باشم و چه نباشم. این فرصتی است برای من که در این بازی شرکت کنم و ببینم سهم من چقدر است، چقدر میتوانم خدمت کنم. مهم این است که آن را احساس کنم.
این موضوع را به طور جدی میگویم: قطعاً عزیزی که نقش خود را بازی کند و یک میلیون تومان بدهد، از کسی که پانصد یا ششصد میلیون تومان داده اما نقش خود را بازی نکرده است، ارزشش بسیار بیشتر است.
مهم این است که من، در کنگره، در بیرون از کنگره و در خانواده، از تمام توانم استفاده کنم. توان یک مسافر اولی میتواند این باشد که میکروفون را بچرخاند، این عالی است. گاهی تمام توان من این است که میتوانم یک میلیارد بدهم، اما اگر خودم (اشکان) نیایم، این به درد نمیخورد.
امیدوارم که اشکان (منظورم خودم نیست، به طور کلی میگویم) بتواند صفت بخشندهگی را داشته باشد. امیدوارم ماه آینده، همه ما بهترین ورژن خودمان باشیم. و به یاد داشته باشید کنگره برای من چه کرده است. کسی که فقط دو ماه از سفرش گذشته باشد و درست سفر کرده باشد، تغییرات را احساس میکند. قطعاً تغییرات را احساس خواهد کرد.
باز هم پیشاپیش، جشن را به شما تبریک میگویم. امیدوارم جشن بسیار خوبی داشته باشید. انشاءالله که همین مسیری را که در پیش دارید، ادامه دهید و بهترین اتفاقات برایتان رخ دهد. بسیار ممنونم که به صحبتهای بنده گوش دادید.

تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
109